دوره 26، شماره 4 ، بهمن 1389
محمدتقی درزی؛ محمدرضا حاج سیدهادی؛ فرهاد رجالی
چکیده
مصرف کودهای بیولوژیک در یک نظام کشاورزی پایدار، موجب پایداری عملکرد بهویژه در تولید گیاهان دارویی میگردد. انیسون (Pimpinella anisum L.) نیز یک گیاه دارویی اسانسدار بوده و دانه مهمترین اندام حاوی اسانس میباشد. به همین منظور در تحقیقی اثر ورمیکمپوست و کود فسفات زیستی بر عملکرد و اجزاء عملکرد انیسون شامل ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، ...
بیشتر
مصرف کودهای بیولوژیک در یک نظام کشاورزی پایدار، موجب پایداری عملکرد بهویژه در تولید گیاهان دارویی میگردد. انیسون (Pimpinella anisum L.) نیز یک گیاه دارویی اسانسدار بوده و دانه مهمترین اندام حاوی اسانس میباشد. به همین منظور در تحقیقی اثر ورمیکمپوست و کود فسفات زیستی بر عملکرد و اجزاء عملکرد انیسون شامل ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، وزن هزاردانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه، به صورت آزمایش فاکتوریل دو فاکتوره با استفاده از فاکتورهای ورمیکمپوست (0، 5 و 10 تن در هکتار) و کود فسفات زیستی (عدم تلقیح، تلقیح با بذر و تلقیح با بذر+ محلولپاشی بر روی خاک در مرحله ساقه رفتن) در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با نه تیمار و سه تکرار در ایستگاه تحقیقات همند دماوند (وابسته به مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور) در سال زراعی 1388 مورد مطالعه قرار گرفت. مقایسه میانگینها توسط آزمون چند دامنهای دانکن در سطح احتمال 5% انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته (1/50 سانتیمتر)، تعداد چتر در بوته (2/33 چتر)، عملکرد بیولوژیک (2/9797 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد دانه (2/2973 کیلوگرم در هکتار) با مصرف 10 تن ورمیکمپوست حاصل گردید ولی وزن هزاردانه تحت تأثیر ورمی کمپوست قرار نگرفت. کود فسفات زیستی نیز دارای تأثیر معنیداری بر روی ارتفاع بوته و وزن هزاردانه نبود، ولی اثر معنیداری بر روی سایر صفات داشت؛ بهطوری که بیشترین تعداد چتر در بوته (5/29 چتر)، عملکرد بیولوژیک (8/7768 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد دانه (6/2571 کیلوگرم در هکتار) با دو بار مصرف کود فسفات زیستی بدست آمد. البته اثرهای متقابل همافزایی و مثبت نیز در بین فاکتورها مشاهده شد که میتوان به اثر متقابل فاکتورها بر عملکرد بیولوژیک اشاره کرد. بنابراین طبق نتایج بدست آمده، تیمار شامل کاربرد 10 تن ورمیکمپوست و مصرف دو بار کود فسفات زیستی، بهترین نتیجه را داشته است.
مهلقا قربانلی؛ غلامرضا بخشیخانیکی؛ صنم سلیمیالیزئی؛ مهدی هدایتی
چکیده
در این تحقیق تغییرات میزان پرولین و قندهای محلول و فعالیت دو آنزیم کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز در اثر تنش خشکی همراه تأثیر جبرانی اسیدآسکوربیک بهعنوان عامل دفاعی در گیاه سیاهدانه (Nigella sativa L.) مورد بررسی قرار گرفت. بنابراین کشت گیاه به صورت گلخانهای با تیمارهای مختلف آبیاری و اسیداسکوربیک شامل: 1) شاهد با آبیاری به مقدار ظرفیت ...
بیشتر
در این تحقیق تغییرات میزان پرولین و قندهای محلول و فعالیت دو آنزیم کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز در اثر تنش خشکی همراه تأثیر جبرانی اسیدآسکوربیک بهعنوان عامل دفاعی در گیاه سیاهدانه (Nigella sativa L.) مورد بررسی قرار گرفت. بنابراین کشت گیاه به صورت گلخانهای با تیمارهای مختلف آبیاری و اسیداسکوربیک شامل: 1) شاهد با آبیاری به مقدار ظرفیت زراعی، 2) آبیاری دو سوم ظرفیت زراعی، 3) آبیاری یک سوم ظرفیت زراعی، 4) آبیاری دو سوم ظرفیت زراعی بههمراه اسیدآسکوربیک 10 میلیمولار، 5) آبیاری دو سوم ظرفیت زراعی بههمراه اسیدآسکوربیک 1 میلیمولار، 6) آبیاری یک سوم ظرفیت زراعی به همراه اسیدآسکوربیک 10 میلیمولار، 7) آبیاری یک سوم ظرفیت زراعی بههمراه اسیدآسکوربیک 1 میلیمولار، انجام گردید. مقدار پرولین و قندهای محلول در اندام هوایی و زمینی در سطوح مختلف آبیاری بجز تیمار آبیاری با دو سوم ظرفیت زراعی بههمراه اسیدآسکوربیک 10 میلیمولار تفاوت معنیدار نشان دادند. مقدار آنزیمها نیز در سطوح آبیاری یک سوم و دو سوم ظرفیت زراعی چه در اندام هوایی و چه در اندام زمینی، تفاوت معنیداری داشتند و غلظت 1 میلیمولار اسیدآسکوربیک تقریباً در کنار تنشهای مختلف اثر کاهندهای نداشت ولی اسیدآسکوربیک 10 میلیمولار بهویژه در آبیاری دو سوم ظرفیت زراعی توانست با کاهش متابولیتهای حاصل از کم شدن میزان آب آبیاری، اثر کمبود آب را به مقدار چشمگیر کاهش دهد.
محمّدتقی عبادی؛ مصطفی رحمتی؛ مجید عزیزی؛ محمّد حسنزاده خیاط
چکیده
خشککردن یکی از مراحل مهم پس از برداشت گیاهان دارویی میباشد که نقش مهمی در کمیت و کیفیت مواد مؤثره آنها دارد. به منظور بررسی تأثیر روشهای مختلف خشککردن بر زمان خشککردن، درصد و اجزای اسانس گیاه دارویی مرزه (Satureja hortensis L.)، آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1387 به اجرا درآمد. شش توان مختلف میکروویو شامل 100، ...
بیشتر
خشککردن یکی از مراحل مهم پس از برداشت گیاهان دارویی میباشد که نقش مهمی در کمیت و کیفیت مواد مؤثره آنها دارد. به منظور بررسی تأثیر روشهای مختلف خشککردن بر زمان خشککردن، درصد و اجزای اسانس گیاه دارویی مرزه (Satureja hortensis L.)، آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1387 به اجرا درآمد. شش توان مختلف میکروویو شامل 100، 180، 300، 450، 600 و 900 وات، دو دمای مختلف آون شامل 50 و 70 درجه سانتیگراد و روش طبیعی (سایه و آفتاب) در این آزمایش مورد مقایسه قرار گرفتند. در روشهای مختلف، خشککردن نمونهها تا زمانی که وزن آنها به محتوای رطوبتی 10/0 بر پایه وزن خشک (یا 10% بر پایه وزن تر) برسد، ادامه داشت. نتایج نشاندهنده تأثیر معنیدار روشهای مختلف خشککردن بر زمان خشککردن و میزان اسانس نمونهها بود. بهطوری که کمترین و بیشترین زمان خشککردن (بهترتیب 5/4 دقیقه و 96 ساعت) مربوط به تیمارهای خشککردن با توان 900 وات میکروویو و روش خشککردن در سایه بود. بالاترین درصد اسانس (3%) در دمای 50 درجه آون و روش سایه بدست آمد و کمترین میزان (9/0%) مربوط به روش آفتاب بود. بنابراین توانهای 100 و 300 وات میکروویو با 3/2% اسانس در حد متوسطی قرار داشتند. درصد کارواکرول در تیمارهای خشککردن با میکروویو بیشتر از روشهای دیگر بود، بهطوریکه بیشترین میزان (9/63%) در تیمار خشککردن با میکروویو با توان 300 وات حاصل شد که اختلاف ناچیزی با تیمار توان 180 وات داشت. بیشترین میزان گاما-ترپینن (2/28%) در تیمار خشککردن در دمای 70 درجه سانتیگراد حاصل شد که اختلاف ناچیزی با تیمار دمای 50 درجه سانتیگراد، توانهای 100 و 300 وات میکروویو داشت. بهطور کلی با توجه به نتایج این تحقیق میتوان اظهار نمود که خشککردن گیاه دارویی مرزه با استفاده از توانهای پایین میکروویو از این جهت که زمان خشککردن را کاهش داده و میزان اسانس و اجزای آن را به صورت قابلملاحظهای حفظ میکند، جهت خشککردن این گیاه مطلوب است.
محمدحسن عصاره؛ زهرا آبروش؛ سیدرضا طباییعقدایی
چکیده
ارزش اقتصادی و دارویی گلمحمدی (Rosa damascena Mill.) سبب شده تا تکثیر این گیاه مورد توجه و در اولویت تحقیق قرار گیرد. به منظور حفظ ژنوتیپ پایههای برگزیده، مطالعاتی بر روی خوابانیدن ساده در دو فصل پاییز و زمستان بر روی شاخههای جوان و رشدیافتة درختچههای بالغ گلمحمدی در سال 1386 انجام شد. شاخهها تحت دو تیمار هورمونی ایندول بوتیریک اسید ...
بیشتر
ارزش اقتصادی و دارویی گلمحمدی (Rosa damascena Mill.) سبب شده تا تکثیر این گیاه مورد توجه و در اولویت تحقیق قرار گیرد. به منظور حفظ ژنوتیپ پایههای برگزیده، مطالعاتی بر روی خوابانیدن ساده در دو فصل پاییز و زمستان بر روی شاخههای جوان و رشدیافتة درختچههای بالغ گلمحمدی در سال 1386 انجام شد. شاخهها تحت دو تیمار هورمونی ایندول بوتیریک اسید و نفتالین استیک اسید با غلظتهای متفاوت، در بستر ماسه بادی خیسانده شده و به مدت 24 ساعت در شرایط تاریکی خوابانیده شدند. نتایج نشان داد که در دو فصل پاییز و زمستان درصد ریشهزایی شاخههای گلمحمدی در بستر ماسه بادی بالا بود. بهطوری که تیمار ایندول بوتیریک اسید (IBA) با غلظت 50 میلیگرم در لیتر در دو فصل پاییز و زمستان بیشترین درصد ریشهزایی را به میزان 100% داشت و تیمار نفتالین استیک اسید (NAA) با غلظت50 میلیگرم در لیتر در فصل پاییز کمترین درصد ریشهزایی را به میزان 33/53% داشت. بنابراین شاخههای ریشهدار شده، پس از 5/3 ماه از پایة مادری جدا شده و در گلدانهای حاوی مخلوطی از خاک باغبانی، ماسه بادی و پیت با نسبت حجمی (1:1:1) در شرایط گلخانه و تحت آبیاری از پایین (گلدانها درون تشتک) قرار گرفتند، بهنحوی که زندهمانی شاخههای ریشهدار شده به میزان 90% بود.
علیرضا یاوری؛ وحیده ناظری؛ فاطمه سفیدکن؛ محمداسماعیل حسنی
چکیده
به منظور ارزیابی برخی از خصوصیات بومشناختی، ریختی و همچنین تعیین سطح پلوئیدی و شناسایی ترکیبهای اسانس آویشن کرکآلود (Thymus pubescens Boiss. & Kotschy ex Celak) دو رویشگاه بستانآباد و یام در استان آذربایجان شرقی جهت انجام مطالعات مذکور انتخاب شدند. در این پژوهش در بهار سال 1387 در مرحله گلدهی، جهت ارزیابی ریختی از هر رویشگاه پنج نمونه کامل گیاهی ...
بیشتر
به منظور ارزیابی برخی از خصوصیات بومشناختی، ریختی و همچنین تعیین سطح پلوئیدی و شناسایی ترکیبهای اسانس آویشن کرکآلود (Thymus pubescens Boiss. & Kotschy ex Celak) دو رویشگاه بستانآباد و یام در استان آذربایجان شرقی جهت انجام مطالعات مذکور انتخاب شدند. در این پژوهش در بهار سال 1387 در مرحله گلدهی، جهت ارزیابی ریختی از هر رویشگاه پنج نمونه کامل گیاهی و سرشاخههای گلدار جهت استخراج اسانس تهیه و به همراه بذر به منظور تعیین سطح پلوئیدی در فصل تولید بذر جمعآوری شد. اطلاعات مربوط به رویشگاهها یادداشتبرداری شد. خصوصیات رویشی و زایشی هر جمعیت مورد مطالعه قرار گرفت و بازده و ترکیبهای اسانس گونه مورد مطالعه توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی (GC) و دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) اندازهگیری و تعیین شد. به منظور تعیین سطح پلوئیدی، در هر جمعیت حداقل 10 یاخته متافازی نوک ریشه مورد مطالعه قرار گرفت و ضمن شمارش تعداد کروموزوم، سطح پلوئیدی آنها تعیین گردید. نتایج نشان داد که میانگین طول ساقه گلدار، طول و عرض برگ، تعداد گل در گلآذین و طول گلآذین در جمعیت یام بیشتر از جمعیت دیگر بود. از نظر سطح پلوئیدی، جمعیت بستانآباد هگزاپلوئید (90=x6=n2) و جمعیت یام تتراپلوئید (60=x4=n2) مشخص گردید. بازده اسانس رویشگاه بستانآباد و یام بهترتیب 3/1% و 2/2% بدست آمد. ترکیب غالب در اسانس هر دو رویشگاه تیمول میباشد که بهترتیب 6/57% و 9/44% در رویشگاههای بستانآباد و یام میباشد.
حمزه امیری؛ حسین لاری یزدی؛ بهروز دوستی؛ فرانک صمصامنیا
چکیده
جنس Oliveria متعلق به تیره چتریان بوده و فقط یک گونه با نام علمی Oliveria decumbens Vent دارد که اندمیک ایران است. از طرف دیگر اسانسها از متابولیتهای ثانویه گیاهی بوده که بهطور وسیعی در صنایع غذایی، دارویی و بهداشتی و بهعنوان ترکیبهایی با خاصیت ضدمیکروبی مورد استفاده قرار میگیرند. در این تحقیق گیاه Oliveria decumbens Vent. از دامنه کوههای شمال غرب ...
بیشتر
جنس Oliveria متعلق به تیره چتریان بوده و فقط یک گونه با نام علمی Oliveria decumbens Vent دارد که اندمیک ایران است. از طرف دیگر اسانسها از متابولیتهای ثانویه گیاهی بوده که بهطور وسیعی در صنایع غذایی، دارویی و بهداشتی و بهعنوان ترکیبهایی با خاصیت ضدمیکروبی مورد استفاده قرار میگیرند. در این تحقیق گیاه Oliveria decumbens Vent. از دامنه کوههای شمال غرب شهرستان کوهدشت در منطقه تنگسیاب واقع در استان لرستان جمعآوری گردید و پس از خشککردن گیاه در سایه، اسانسگیری از آن با روش تقطیر با آب انجام شد. شناسایی ترکیبهای موجود در اسانس به وسیله کروماتوگراف گازی (GC) و کروماتوگراف گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) انجام شد. مطالعات آناتومیکی نیز توسط روش رنگآمیزی مضاعف با استفاده از دو رنگ سبز متیل و قهوهای بیسمارک انجام شد. نتایج این بررسی منجر به شناسایی 16 ترکیب در اسانس این گیاه شد که 5/96% از کل ترکیبهای اسانس را شامل شده و تیمول (3/49%)، گاما-ترپینن (1/23%) و پارا-سیمن (0/10%) ترکیبهای اصلی آن محسوب میشدند. بنابراین بررسی نتایج آناتومیکی نشان داد که در سطح برگهای این گیاه کرکهای غیرترشحی دیده میشوند، در حالی که در قسمتهای درونی پوست ساقه کانالهای ترشحی مشاهده میشوند که محل تشکیل اسانس در این گیاه هستند.
رضا امیدبیگی؛ ابوالفضل علیرضالو
دوره 26، شماره 4 ، بهمن 1389، صفحه 521-530
چکیده
کرچک (Ricinus communis L.) یکی از گیاهان دارویی مورد استفاده در صنایع داروسازی، آرایشی و بهداشتی کشورهای توسعهیافته است. روغن بدست آمده از دانههای این گیاه جزو باارزشترین مواد با اثر مسهل و ملین در پزشکی میباشد. هدف از انجام پژوهش حاضر،بررسی اثر هفت ناحیه مختلف کشت بر میزان روغن و ترکیب اسیدهای چرب آن و امکان افزایش کمّیت و کیفیت ...
بیشتر
کرچک (Ricinus communis L.) یکی از گیاهان دارویی مورد استفاده در صنایع داروسازی، آرایشی و بهداشتی کشورهای توسعهیافته است. روغن بدست آمده از دانههای این گیاه جزو باارزشترین مواد با اثر مسهل و ملین در پزشکی میباشد. هدف از انجام پژوهش حاضر،بررسی اثر هفت ناحیه مختلف کشت بر میزان روغن و ترکیب اسیدهای چرب آن و امکان افزایش کمّیت و کیفیت روغن کرچک بود. نتایج نشان داد که تغییر ناحیه کاشت، اثر معنیداری بر میزان روغن و ترکیب اسیدهای چرب کرچک داشته و بین اقلیمهای مختلف نیز تفاوت معنیداری در سطح احتمال 1% وجود دارد. بیشترین میزان روغن از غرب تهران (52%) و مرند (51%) گزارش شدند. براساس نتایج حاصل از تجزیه اسیدهای چرب در دستگاه کروماتوگرافی گازی (GC)، هشت اسید چرب عمده در بذر گیاه کرچک مشاهده شد. ریسینولئیک اسید (18:1Δ9c-12OH) عمدهترین اسید چرب (72/85% تا 94/88%) در روغن کرچک بود. بیشترین میزان ریسینولئیک اسید از منطقه ارومیه (94/88%) و کمترین آن از منطقه شبستر (72/85%) گزارش شد. سایر اسیدهای چرب شناسایی شده در مناطق مختلف، شامل لینولئیک اسید (25/2% تا 73/4%)، پالمتیک اسید (9/0% تا 13/2%)، اولئیک اسید (05/3% تا 22/4%)، استئاریک اسید (55/0% تا 54/1%)، لینولنیک اسید (35/1% تا 88/2%)، دیهیدروکسی استئاریک اسید (51/0% تا 85/0%) و ایکوزانوئیک اسید (86/0%) بودند. بنابراین نتایج این مطالعه نشان داد که میزان روغن و ترکیب اسیدهای چرب روغن کرچک تحت تأثیر آب و هوای محل کشت قرار داشت.
کرچک (Ricinus communis L.)
مهدی میرزا؛ بیبی فاطمه قریشی؛ آقاجان بهادری
چکیده
در این تحقیق تأثیر مراحل مختلف برداشت بر کمیت و کیفیت اسانس دو گونه Mentha piperita (نعناع فلفلی) و Salvia officinalis (مریمگلی) بررسی شد. ریزوم نعناع فلفلی در تاریخ 15 اسفند 1387 در عمق 5 سانتیمتری خاک در مزرعه شرکت جنگلکار فردوس در استان خوزستان کشت گردید. بذر مریمگلی از مرکز تحقیقات اصفهان دریافت و در تاریخ 25 اسفند 1387 نشاها به زمین اصلی منتقل و ...
بیشتر
در این تحقیق تأثیر مراحل مختلف برداشت بر کمیت و کیفیت اسانس دو گونه Mentha piperita (نعناع فلفلی) و Salvia officinalis (مریمگلی) بررسی شد. ریزوم نعناع فلفلی در تاریخ 15 اسفند 1387 در عمق 5 سانتیمتری خاک در مزرعه شرکت جنگلکار فردوس در استان خوزستان کشت گردید. بذر مریمگلی از مرکز تحقیقات اصفهان دریافت و در تاریخ 25 اسفند 1387 نشاها به زمین اصلی منتقل و بر روی پشتهها نشاکاری شد. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و تیمارها شامل سه مرحله قبل از گلدهی، زمان گلدهی و بعد از گلدهی بود. آزمایش در مجموع شامل 6 تیمار و در سه تکرار یعنی در مجموع در 18 واحد آزمایش (کرتچه) انجام شد. نمونههای هر دو گیاه پس از خشک کردن در هوای اتاق و حذف بخشهای چوبی به روش تقطیر با آب در سه تکرار اسانسگیری شدند. پس از هر اسانسگیری، اسانسهای گرفته شده جهت آنالیز و شناسایی ترکیبهای تشکیلدهنده به دستگاه GC و GC/MS تزریق شد. طبق نتایج بدست آمده از تجزیه واریانس مشخص شد که تأثیر مراحل مختلف برداشت بر بازده اسانس گیاه نعناع فلفلی در سطح 5% و برای گیاه مریمگلی در سطح 1% معنیدار بود. مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که بالاترین بازده اسانس گیاه نعناع فلفلی مربوط به زمان گلدهی است که معادل 8/2% (قبل از گلدهی 4/2% و بعد از گلدهی 3/2%) بود و برای گیاه مریمگلی مربوط به زمان قبل از گلدهی است که معادل 0/3% (زمان گلدهی 6/0% و بعد از گلدهی 9/0%) بود که نسبت به دو مرحله دیگر اختلاف معنیدار داشتند. تجزیه و شناسایی ترکیبهای تشکیلدهنده اسانسها نشان داد که ترکیبهای شاخص اسانس مریمگلی در مراحل قبل از گلدهی، زمان گلدهی و بعد از گلدهی بهترتیب عبارت بود از: آلفا-توجون (8/20%، 1/27% و 9/35%)، کامفور (2/29%، 6/14% و 2/22%) و بتا-توجون (1/15%، 6/14% و 1/4%). ترکیبهای شاخص اسانس نعناع فلفلی در مراحل قبل از گلدهی، زمان گلدهی و بعد از گلدهی بهترتیب عبارتند از: منتول (7/27%، 9/26% و 0/27%)، منتون (37%، 9/21% و 2/17%) و منتوفوران (0/16%، 0/22% و 3/25%).
مهلقا قربانلی؛ آرین ساطعی؛ سارا نصیری سوادکوهی
چکیده
بارهنگ (Plantago major L.) گیاهی عموماً علفی، از خانواده Plantaginaceae است که دارای برگهایی با پهنک بزرگ واقع در سطح زمین است. این گیاه در منطقه وسیعی از دو قاره آسیا و اروپا و همچنین آفریقا و آمریکای شمالی میروید و دارای ترکیبهای شیمیایی نظیر پلیساکاریدها، لیپیدها، مشتقات کافئیک اسید، فلاونوئیدها، ترپنوئیدها، آسکوربیک اسید، بنزوئیک اسید، ...
بیشتر
بارهنگ (Plantago major L.) گیاهی عموماً علفی، از خانواده Plantaginaceae است که دارای برگهایی با پهنک بزرگ واقع در سطح زمین است. این گیاه در منطقه وسیعی از دو قاره آسیا و اروپا و همچنین آفریقا و آمریکای شمالی میروید و دارای ترکیبهای شیمیایی نظیر پلیساکاریدها، لیپیدها، مشتقات کافئیک اسید، فلاونوئیدها، ترپنوئیدها، آسکوربیک اسید، بنزوئیک اسید، فرولیک اسید، گالاکتورونیک اسید و ... میباشد. در این مطالعه گیاه بارهنگ تحت شرایط گلدانی کشت و با محلول غذایی هوگلند تغذیه شد و بعد از رسیدن به مرحله سه برگی، مس به شکل CuS04 همراه با هوگلند در غلظتهای صفر (شاهد)، 100، 300، 500، 700 و 1000 میکرومولار بر گیاهان اعمال گردید. بهطوری که قبل از ورود به مرحله زایشی، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان (کاتالاز، پراکسیداز، پلیفنلاکسیداز و آسکوربات پراکسیداز) و میزان ترکیبهای فنلی در سطح برگ و ریشه گیاهان تحت تیمار بررسی گردید. در واقع هدف از تحقیق این بوده که غلظتهای مختلف مس چه تأثیری بر آنتیاکسیدانهای آنزیمی و میزان ترکیبهای فنلی در بارهنگ دارند. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت مس، فعالیت آنزیمهای کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز و پراکسیداز در سطح ریشه و برگ کاهش یافت که این کاهش در سطح ریشه نسبت به شاهد در سطح 05/0 معنیدار بوده است. همچنین فعالیت پلیفنل اکسیداز نیز در برگ و ریشه افزایش یافت که در سطح ریشه این افزایش نسبت به شاهد معنیدار بود. بنابراین میزان ترکیبهای فنلی نیز در ریشه افزایش یافت که این افزایش در مقایسه با شاهد معنیدار نبوده، ولی در برگها کاهش را نشان داد.
محمدرضا اخگر؛ مهران مرادعلیزاده؛ علی فقیهی زرندی؛ مجید خراسانیپور
چکیده
روغن اسانسی اندامهای هوایی گیاه Salvia bazmanica Rech. f. & Esfand. با نام فارسی مریمگلی بزمانی، که گیاهی علفی از خانواده Lamiaceae میباشد و از گونههای انحصاری ایران است، به روش تقطیر با آب استخراج شد. ترکیبهای تشکیلدهنده اسانس با استفاده از دستگاههای کروماتوگراف گازی (GC) و کروماتوگراف گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) جداسازی و شناسایی شدند. ...
بیشتر
روغن اسانسی اندامهای هوایی گیاه Salvia bazmanica Rech. f. & Esfand. با نام فارسی مریمگلی بزمانی، که گیاهی علفی از خانواده Lamiaceae میباشد و از گونههای انحصاری ایران است، به روش تقطیر با آب استخراج شد. ترکیبهای تشکیلدهنده اسانس با استفاده از دستگاههای کروماتوگراف گازی (GC) و کروماتوگراف گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) جداسازی و شناسایی شدند. با مقایسه اندیس بازداری و طیف جرمی هر ترکیب با اندیسهای بازداری و طیفهای جرمی ترکیبهای استاندارد، 21 ترکیب در روغن اسانسی این گیاه شناسایی شد که در مجموع 1/86% اسانس را تشکیل میدادند. ترکیبهای اصلی تشکیلدهنده اسانس، بتا-پینن (5/37%)، بتا-فلاندرن (3/15%) ، آلفا-توجن (5/9%) و آلفا-پینن (9/8%) بوده و بیشترین درصد اسانس (89/78%) مربوط به منوترپنها بود.
سعید یوسفزاده؛ سید علیمحمد مدرس ثانوی؛ فاطمه سفیدکن؛ احمد اصغرزاده؛ امیر قلاوند
چکیده
بادرشبو (Dracocephalum moldavica L.) گیاهی علفی، یکساله و متعلق به خانواده Lamiaceae است. اسانس بادرشبو دارای خاصیت ضدمیکروبی و باکتریایی بوده و در صنایع داروسازی، آرایشی و بهداشتی، غذایی و عطرسازی کاربردهای فراوانی دارد. در این تحقیق، اثر زمانهای مختلف برداشت بر میزان و ترکیبهای اسانس مورد بررسی قرار گرفت. بذر اصلاح شده و اکوتیپ بومی گیاه ...
بیشتر
بادرشبو (Dracocephalum moldavica L.) گیاهی علفی، یکساله و متعلق به خانواده Lamiaceae است. اسانس بادرشبو دارای خاصیت ضدمیکروبی و باکتریایی بوده و در صنایع داروسازی، آرایشی و بهداشتی، غذایی و عطرسازی کاربردهای فراوانی دارد. در این تحقیق، اثر زمانهای مختلف برداشت بر میزان و ترکیبهای اسانس مورد بررسی قرار گرفت. بذر اصلاح شده و اکوتیپ بومی گیاه بادرشبو در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی استان آذربایجانغربی واقع در شهرستان خوی بهطور همزمان کشت گردید. اندام هوایی گیاه در شش مرحله برداشت و پس از خشک شدن (در سایه و هوای آزاد) اسانسگیری از آنها به روش تقطیر با آب انجام شد. به منظور جداسازی و شناسایی ترکیبهای اسانس از دستگاه کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد اسانس برای اکوتیپ بومی و اصلاح شده بهترتیب در مرحله گلدهی کامل (53/0%-52/0%) و کمترین آن در مرحله زرد شدن کل بوته (17/0%-07/0%) بدست آمد. مراحل مختلف برداشت بر روی ترکیبهای اسانس رقم اصلاح شده و اکوتیپ بومی تأثیرات متفاوتی گذاشت. ترکیبهای عمده اسانس ژرانیال، ژرانیول، ژرانیل استات بودند. مجموع بیشترین مقدار دو ترکیب ژرانیال و ژرانیول برای اکوتیپ بومی در مرحله 10% گلدهی (1/65%) و کمترین مقدار آن (9/44%) در مرحله زرد شدن کل بوتهها بدست آمد. بیشترین مقدار ژرانیل استات (7/50%) برای رقم اصلاح شده در مرحله 10% گلدهی و کمترین مقدار آن (1/28%) برای اکوتیپ بومی در مرحلهای که 10 تا 30 درصد گلها روی بوتهها باقی مانده بودند بدست آمد. نتایج نشان داد که مراحل مختلف برداشت بر روی درصد اسانس و ترکیبهای تشکیلدهنده آن مؤثر است.
طیبه بینیاز؛ زهره حبیبی؛ مریم یوسفی
چکیده
جنس Artemisia (درمنه) متعلق به خانواده Asteraceae میباشد و در ایران 34 گونه دارد که دو نوع آنها به نامهای A. melanolepis Boiss. و A. kermanensis Podl. بومی ایران هستند. این گیاه در طب سنتی ایران و چین مورد توجه فراوانی است. هدف این تحقیق تعیین ترکیبهای شیمیایی موجود در اسانس برگ در ساعتهای مختلف تقطیر و بررسی اسانس ساقه پس از چهار ساعت تقطیر میباشد. بنابراین ...
بیشتر
جنس Artemisia (درمنه) متعلق به خانواده Asteraceae میباشد و در ایران 34 گونه دارد که دو نوع آنها به نامهای A. melanolepis Boiss. و A. kermanensis Podl. بومی ایران هستند. این گیاه در طب سنتی ایران و چین مورد توجه فراوانی است. هدف این تحقیق تعیین ترکیبهای شیمیایی موجود در اسانس برگ در ساعتهای مختلف تقطیر و بررسی اسانس ساقه پس از چهار ساعت تقطیر میباشد. بنابراین تأثیر زمانهای مختلف جمعآوری بر ترکیبهای شیمیایی اسانس برگ نیز مورد بررسی قرار گرفته است. ترکیبهای شیمیایی تشکیلدهندة اسانس برگهای گیاه Artemisia turcomanica Gand. پس از یک، دو و سه ساعت تقطیر توسط دستگاه کلونجر استخراج و بهطور جداگانه نگهداری شده و توسط کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) مورد بررسی قرار گرفت. بهطور کلی 39 ترکیب براساس ویژگیهای طیف جرمی، ضریب بازداری و طیف NMR شناسایی گردید. در اسانس جمعآوری شده پس از یک ساعت تقطیر ترکیبهای لینالول (21%)، 8،1-سینئول (19%)، کامفور (17%) و سیس- کریزانتنیل استات (16%) بالاترین درصدها را دارا بودند و بهطور کلی 30 ترکیب شناسایی شد. نتایج آنالیز GC/MS اسانس جمعآوری شده در ساعت دوم تقطیر وجود 25 ترکیب را نشان داد که در میان آنها اجزای عمده سیس- کریزانتیل استات (24%)، بورنیل استات (15%)، لینالول (13%) و کامفور (3/9%) بودند. در اسانس حاصل در ساعت سوم تقطیر 30 ترکیب شناسایی گردید که در میان آنها ترکیبهای عمده سیس- کریزانتیل استات (12%)، سلین- 11 ان- 4- آلفا- ال (7/8%)، بورنیل استات (8%)، سیس- جاسمون (4%) و کامفور (6/3%) بودند. در اسانس ساقة گیاه 18 ترکیب شناسایی شدند که در میان آنها سیس- کریزانتیل استات (29%)، بورنیل استات (19%)، کامفور (9%) و 8،1-سینئول (9/6%) ترکیبهای عمده بودند. در مقایسه میان ترکیب درصد اجزاء تشکیلدهندة اسانس برگ دیده شد که در ساعت اول تقطیر، مونوترپنها بالاترین درصدها را دارا هستند (7/86%)، در صورتی که در ساعتهای دوم و سوم این میزان بهترتیب به 7/72% و 2/38% کاهش مییابد. در مقابل، میزان سزکوییترپنهای اکسیژندار در ساعت سوم به بیشترین مقدار خود میرسد.
فروغ منتظری؛ منصور امیدی؛ نیکنوش ایمانی
چکیده
گیاه ارزشمند دارویی باریجه (Ferula gummosa Boiss.) از خانواده چتریان، بومی ایران و در حال انقراض میباشد که به دلیل رفتار باردهی سالانه (منوکارپیک) و خواب طولانی بذر، تولید انبوه اقتصادی آن با مشکل جدی مواجه است. بنابراین اولین قدم برای اصلاح ژنتیکی این گیاه، توانایی تولید تعداد زیادی گیاهچه سترون با بنیه مناسب، در زمان کم، به منظور تهیه ریزنمونههایی ...
بیشتر
گیاه ارزشمند دارویی باریجه (Ferula gummosa Boiss.) از خانواده چتریان، بومی ایران و در حال انقراض میباشد که به دلیل رفتار باردهی سالانه (منوکارپیک) و خواب طولانی بذر، تولید انبوه اقتصادی آن با مشکل جدی مواجه است. بنابراین اولین قدم برای اصلاح ژنتیکی این گیاه، توانایی تولید تعداد زیادی گیاهچه سترون با بنیه مناسب، در زمان کم، به منظور تهیه ریزنمونههایی با بنیه مناسب میباشد. در این پژوهش، کشت درون شیشهای جنین باریجه در محیط کشت MS رقیق شده (4/1)، طی یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل فاکتورهای A در 2 سطح (کشت جنین به صورت افقی؛ و به صورت عمودی بهطوری که نیمی از جنین درون محیط باشد و برگهای جنینی رو به بالا باشند) و B در 4 سطح (استفاده از 0، 5/0، 1 و 5/1 گرم در لیتر زغال فعال) با 3 تکرار انجام شد. صفات مختلف رشد به مدت 5 هفته اندازهگیری شدند. همچنین کشت بذر در 4 محیط آب مقطر، MS4/1 جامد، خاک و کاغذ صافی مرطوب بررسی شد. روشهای کشت جنین، توانستند گیاهچههای قویتر و بیشتری را در زمان کمتر، در مقایسه با روشهای کشت بذر تولید نمایند. درنهایت بهترین گزینه، استفاده از کشت جنین به صورت عمودی در محیط MS4/1 حاوی 5/0 گرم در لیتر زغال فعال بود. بدیهی است که استفاده از زغال فعال، شرایطی بسیار مشابه با رشد در محیط طبیعی را برای گیاه فراهم خواهد آورد.
فاطمه عسکری؛ ابراهیم شریفی عاشورآبادی
چکیده
به منظور بررسی تأثیر مناطق جمعآوری بذر و تاریخ کشت بر عملکرد کمّی بذر گیاه دارویی Pimpinella affinis Ledeb.، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل بذرهای جمعآوری شده از مناطق خجیر، نوشهر و جاده چالوس و تاریخهای کشت شامل 15 آبان، 15 آذر و 20 فروردینماه بود که در سالهای 1385 و ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر مناطق جمعآوری بذر و تاریخ کشت بر عملکرد کمّی بذر گیاه دارویی Pimpinella affinis Ledeb.، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل بذرهای جمعآوری شده از مناطق خجیر، نوشهر و جاده چالوس و تاریخهای کشت شامل 15 آبان، 15 آذر و 20 فروردینماه بود که در سالهای 1385 و 1386 در مزرعه ایستگاه تحقیقات البرز کرج انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس سال 1385 نشان داد که اثر تاریخ کاشت (آبان و آذرماه) بر عملکرد بذر معنیدار نبود ولی تأثیر رویشگاه و اثر متقابل آنها بر عملکرد بذر در سطح 1% معنیدار بوده است. مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که عملکرد بذر در تاریخ کشت آبان و آذرماه اختلاف معنیدار ندارند، هرچند کشت آذرماه با مقدار 467/64 کیلوگرم در هکتار مقدار بیشتری داشت. تأثیر رویشگاه بر عملکرد بذر مشخص نمود که بذر جمعآوری شده از رویشگاه خجیر با میزان 1/175 کیلوگرم در هکتار بیشترین مقدار را داشت و نسبت به چالوس و نوشهر اختلاف معنیدار نشان داد. اثر متقابل تاریخ کشت و رویشگاه بر عملکرد بذر مشخص نمود که تاریخ کشت آذرماه مربوط به بذر رویشگاه خجیر با میزان 4/191 کیلوگرم در هکتار دارای بیشترین مقدار بوده و نسبت به سایر تیمارها اختلاف معنیدار بود. نتایج حاصل از جدول تجزیه واریانس سال 1386 مشخص کرد که تأثیر تاریخ کاشت، رویشگاه و اثر متقابل آنها بر عملکرد بذر در سطح 1% معنیدار بوده است. مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که عملکرد بذر در تاریخهای کشت آبان و آذرماه اختلاف معنیدار ندارند، هرچند کشت آبانماه با مقدار 9/218 کیلوگرم در هکتار مقدار بیشتری داشت. تأثیر رویشگاه بر عملکرد بذر مشخص نمود که بذر جمعآوری شده از رویشگاه خجیر با میزان 9/281 کیلوگرم در هکتار بیشترین مقدار را داشت و نسبت به نوشهر اختلاف معنیدار نشان داد. اثر متقابل تاریخ کشت و رویشگاه بر عملکرد بذر مشخص نمود که بذر رویشگاه خجیر در تاریخ کشت آبان و آذرماه با میزان 6/404 و 9/397 کیلوگرم در هکتار دارای بیشترین مقدار بوده و نسبت به سایر تیمارها اختلاف معنیدار بود. با توجه به نتایج بدست آمده از کشت انجام شده دو سال، ملاحظه میشود که کشتهای پاییزه بهدلیل داشتن طول دوره رشد طولانی نسبت به کشت بهاره از عملکرد بیولوژیک و عملکرد بذر بالاتری برخوردار بودند. همچنین بین سه رویشگاه، بذرهای جمعآوری شده از خجیر نسبت به نوشهر و چالوس عملکرد بیولوژیک و عملکرد بذر بالاتری داشتند.