علی صارمی راد؛ عبداله محمدی
دوره 36، شماره 6 ، بهمن و اسفند 1399
بهزراعی و بهنژادی
محمد مهدی فتاحی؛ رسول مهدوی؛ مرضیه رضایی؛ یحیی اسماعیل پور
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.885.104.6.1578.4این تحقیق با هدف تعیین الگوی بهینه کشت گونههای گیاهی دارویی با استفاده از مدل ترکیبی فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و شباهت به گزینه ایدهآل (TOPSIS) در استان قم انجام گردید. ابتدا از بین معیارهای متعدد و متنوع و اولویتدار تعیین الگوی بهینه کشت گیاهان دارویی، باتوجه به شرایط اکولوژیکی و اقتصادی ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.885.104.6.1578.4این تحقیق با هدف تعیین الگوی بهینه کشت گونههای گیاهی دارویی با استفاده از مدل ترکیبی فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و شباهت به گزینه ایدهآل (TOPSIS) در استان قم انجام گردید. ابتدا از بین معیارهای متعدد و متنوع و اولویتدار تعیین الگوی بهینه کشت گیاهان دارویی، باتوجه به شرایط اکولوژیکی و اقتصادی منطقه مورد بررسی و با نظرسنجی از تعدادی متخصص آشنا با گیاهان دارویی، غربالگریمعیارها و گزینههایی که دارای اهمیت و تأثیرگذاری بیشتری در این خصوص بود، انجام شد. در نهایت، 6 معیار شامل آستانه تنش گرمایی، آستانه تنش سرمایی، بافت خاک، EC آب، نیاز آبی و مسائل اقتصادی و 10 گزینه شامل آویشن باغی، بابونه آلمانی، زرشک معمولی، زعفران ایرانی، زیره سبز، کاسنی، کنجد، گلگاوزبان ایرانی، گلمحمدی و نعناع معمولی انتخاب شدند. در مدل AHP، وزن هر کدام از معیارها با مقایسه زوجی بین آنها، با نرخ ناسازگاری 02/0 و با استفاده از نرمافزار Expert Choice تعیین گردید و سپس از تکنیک TOPSIS استفاده شد. نتایج نشان داد که در میان معیارهای تعیین الگوی بهینه کشت گیاهان دارویی در استان قم، بیشترین و کمترین وزن به ترتیب متعلق به معیارهای مسائل اقتصادی (فایده به هزینه) و بافت خاک بود. همچنین، در میان گزینهها، زعفران ایرانی بهترین گزینه بود و گلمحمدی، زیره سبز و گلگاوزبان در رتبههای بعدی قرار گرفتند. این تحقیق نشان داد که مدل ترکیبی TOPSIS-AHP میتواند در بررسی و اولویتبندی گزینههای مربوط به تعیین الگوی بهینه کشت گیاهان دارویی مورد استفاده قرار گیرد و از نقاط قوت هر دو مدل مذکور استفاده کرده و نقاط ضعف آن،ها را پوشش دهد.
زراعت و باغبانی
محمد نیکبخت؛ محمود سلوکی؛ مهدی آران
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.898.104.6.1578.41بهمنظور بررسی اثر تغذیه برگی عنصر روی از منابع نانوکودها و کودهای شیمیایی بر ویژگیهای کمّی و کیفی گیاه دارویی هندوانه ابوجهل، آزمایشی در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل در سال 1398 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل محلولپاشی نانوکود کلات ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.898.104.6.1578.41بهمنظور بررسی اثر تغذیه برگی عنصر روی از منابع نانوکودها و کودهای شیمیایی بر ویژگیهای کمّی و کیفی گیاه دارویی هندوانه ابوجهل، آزمایشی در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل در سال 1398 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل محلولپاشی نانوکود کلات روی در دو غلظت (1000 و 2000 میلیگرم در لیتر)، کود شیمیایی سولفات روی در دو غلظت (1000 و 2000 میلیگرم در لیتر) و شاهد (محلولپاشی با آب) بود. نتایج نشان داد که تغذیه برگی عنصر روی بر عملکرد و تعداد میوه در هر بوته و میزان فنول دانه تأثیر معنیداری داشت و بیشترین میزان این صفات در اثر تغذیه برگی با نانو کلات روی با غلظت 2000 میلیگرم در لیتر حاصل شد. کاربرد برگی روی تأثیری بر میانگین وزن میوه، طول و قطر میوه، وزن صد دانه، میزان پروتئین دانه، درصد نیتروژن دانه و روغن دانه نداشت. تغذیه برگی روی موجب افزایش میزان کربوهیدرات محلول دانه شد و بیشترین میزان این شاخص در تیمار نانو کلات روی با غلظت 1000 میلیگرم در لیتر بدست آمد. تغذیه برگی روی منجر به افزایش غلظت عنصر روی در برگ شد، در حالیکه تأثیری بر غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم نداشت. در مجموع کاربرد نانو کلات روی نسبت به سولفات روی تأثیر بیشتری بر میزان عملکرد، تعداد میوه در هر بوته و مقدار فنول دانه داشت.
اثرات بیولوژیک اسانسها و عصارهها
مژگان محمودی؛ مهدی خدایی مطلق؛ حسینعلی قاسمی؛ امیرحسین خلت آبادی فراهانی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.912.104.6.1575.1610 بهمنظور بررسی اثرات سطوح مختلف پودر و اسانس حاصل از برگ درخت کندر بر میکروفلور روده و برخی فراسنجههای خونی در بلدرچین ژاپنی، آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار 1: جیره پایه فاقد افزودنی (شاهد)، تیمار 2: جیره پایه+ آنتیبیوتیک باسیتراسین، ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.912.104.6.1575.1610 بهمنظور بررسی اثرات سطوح مختلف پودر و اسانس حاصل از برگ درخت کندر بر میکروفلور روده و برخی فراسنجههای خونی در بلدرچین ژاپنی، آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار 1: جیره پایه فاقد افزودنی (شاهد)، تیمار 2: جیره پایه+ آنتیبیوتیک باسیتراسین، تیمار 3: جیره پایه+ 1 گرم پودر کندر در کیلوگرم جیره، تیمار 4: جیره پایه+ 2 گرم پودر کندر در کیلوگرم جیره، تیمار 5: جیره پایه+ 20 میلیگرم اسانس کندر در کیلوگرم جیره و تیمار 6: جیره پایه+ 40 میلیگرم اسانس کندر در کیلوگرم جیره بودند. نتایج آزمایش نشان داد که غلظت گلوکز خون در تیمار 5 در مقایسه با تیمارهای 3 و 4 افزایش معنیداری نشان داد (05/0>p ). بیشترین غلظت لیپوپروتئین با چگالی بالا در خون پرندههای تیمار 4 مشاهده شد (0.05>p ). جمعیت گونههای بیفیدوباکتریوم در تیمارهای 2، 3، 5 و 6 نسبت به تیمارهای شاهد و 4 افزایش معنیداری را نشان داد (0.05>p ). افزایش جمعیت گونههای لاکتوباسیلوس در تیمارهای 3 و 6 در مقایسه با تیمارهای شاهد، 2، 4 و 5 مشاهده شد (0.05>p ). همچنین در تیمارهای 3 و 6 افزایش جمعیت گونههای استرپتوکوکوس در مقایسه با تیمار 4 مشاهده شد (0.05>p ). در مجموع، نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از افزودنی اسانس حاصل از برگ درخت کندر در غلظت 40 میلیگرم در کیلوگرم جیره توانست جمعیت میکروبی روده را بهبود بخشد.
زراعت و باغبانی
سیده فاطمه حسینی؛ جواد حمزه ئی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.923.104.6.1575.1606بهمنظور بررسی اثر لوبیا معمولی و بقایای آن بر صفات اگرومورفولوژیک، عملکرد و صفات کیفی زرین گیاه در شرایط کشت مخلوط و در نهایت بررسی سودمندی کشت مخلوط نسبت به کشت خالص زرین گیاه (Dracocephalum kotschyi Boiss.)، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینای ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.923.104.6.1575.1606بهمنظور بررسی اثر لوبیا معمولی و بقایای آن بر صفات اگرومورفولوژیک، عملکرد و صفات کیفی زرین گیاه در شرایط کشت مخلوط و در نهایت بررسی سودمندی کشت مخلوط نسبت به کشت خالص زرین گیاه (Dracocephalum kotschyi Boiss.)، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینای همدان در سالهای زراعی 1397و 1398 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل کشت مخلوط افزایشی 0، 20 و 40 درصد لوبیا معمولی با زرین گیاه بود. بقایای لوبیا در سال اول در زمین باقی ماند تا اثر باقیمانده لوبیا بر عملکرد کمّی و کیفی زرین گیاه در سال دوم مشخص شود. براساس نتایج حاصل، صفات اگرومورفولوژیک و عملکرد زرین گیاه در تیمارهای کشت مخلوط نسبت به تیمار شاهد (کشت خالص زرین گیاه) بهبود یافتند. نتایج حاصل از بررسیهای انجام شده در مورد تولید متابولیتهای ثانویه در برگ این گیاه حکایت از آن داشت که با بهبود شرایط اکولوژیک برای رشد و افزایش جذب نیتروژن توسط زرین گیاه، در کشت مخلوط با 20% لوبیا، درصد و عملکرد اسانس، میزان فنل و درصد آنتیاکسیدان نسبت به تیمار شاهد بیشتر شد، ولی ترکیبهای فلاونوئیدی در تیمار شاهد افزایش یافتند. نتایج حاصل از بررسی اثر بقایای لوبیا بر صفات کمّی و کیفی زرین گیاه در سال دوم نشان داد که نیازهای زرین گیاه از لحاظ عناصر غذایی ازجمله نیتروژن تأمین شده و سبب افزایش عملکرد کمّی و کیفی زرین گیاه نسبت به تیمار شاهد شده است. عملکرد نسبی در زرین گیاه بالاتر از لوبیا بدست آمد که بیانگر سودبری زرین گیاه از کشت مخلوط با لوبیا است. در واقع، شاخصهای LER (2<) نسبت رقابت و غالب بودن سودمندی کشت مخلوط زرین گیاه را نشان دادند. در کل، کشت مخلوط افزایشی 20% لوبیا با زرین گیاه بهعنوان تیمار برتر شناسایی شد و میتواند برای تولید ارگانیک زرین گیاه توسط کشاورزان مورد استفاده قرار گیرد.
محصولات فرعی و روشهای بهره برداری آنها
وحیده ریاضی نیا؛ مژگان سادات عظیمی؛ عادل سپهری؛ نرگس کریمی نژاد؛ دیگو کمپتلا
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.947.104.6.1603.41گونه دارویی Perovskia abrotanoides Karel. از خانواده نعناعیان، گونهای بوتهای و با ارزش از نظر حفاظت آب، خاک و دارای اثرهای درمانی متنوعی میباشد. در این مطالعه، رویشگاه بالقوه این گونه گیاهی مدلسازی شده است. بر این اساس متغیرهای مستقل توپوگرافی و زیستی از لایه رقومی DSM خروجی پهپاد، متغیر اقلیمی از ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.947.104.6.1603.41گونه دارویی Perovskia abrotanoides Karel. از خانواده نعناعیان، گونهای بوتهای و با ارزش از نظر حفاظت آب، خاک و دارای اثرهای درمانی متنوعی میباشد. در این مطالعه، رویشگاه بالقوه این گونه گیاهی مدلسازی شده است. بر این اساس متغیرهای مستقل توپوگرافی و زیستی از لایه رقومی DSM خروجی پهپاد، متغیر اقلیمی از آمار ایستگاههای هواشناسی و متغیرهای خاکی پس از شبکهبندی محدوده و برداشت نمونه خاک از هر واحد تهیه شد. موقعیت مکانی حضور گونه نیز بهعنوان متغیر وابسته با استفاده از تصاویر ارتوفتوی پهپاد ثبت گردید. اولویتبندی متغیرهای مستقل براساس تأثیرگذاری در وقوع گونه مورد بررسی در دو محدوده مطالعاتی با استفاده از الگوریتم بیشینه آنتروپی (MaxEnt) انجام شد. نتایج حاصل از ارزیابی مدل براساس آماره سطح زیر منحنی (AUC) بهترتیب برای محدوده مطالعاتی قشلاقی و ییلاقی 0.974 و 0.914 و در سطح بسیار خوب ارزیابی گردید. بر این اساس مهمترین عوامل محیطی تأثیرگذار در پراکنش گونه P. abrotanoides در قشلاق ارتفاع از سطح دریا، میزان پتاسیم و هدایت الکتریکی بود. همچنین در ییلاق ارتفاع، هدایت الکتریکی و درصد سیلت خاک مؤثرین عوامل حضور گونه برآورد گردیدند. نتایج این تحقیق نشان داد، تعیین مطلوبیت رویشگاه گونههای دارویی با تصاویر پهپاد میتواند در برنامهریزیهای مدیریتی در زمینه شناسایی مناطق مستعد انتشار گونه و افزایش تولید گونه در سطوح وسیعتر مطالعاتی استفاده شود.
زراعت و باغبانی
جبرائیل ملکی؛ ابراهیم شریفی عاشورآبادی؛ مهدی میرزا؛ حسین حیدری شریف آباد؛ محمدحسین لباسچی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.958.104.6.1578.41بهمنظور بررسی تأثیر روشهای حاصلخیزی خاک بر عملکرد کمّی و روغن گیاه دارویی سیاهدانه (Nigella sativa L.) آزمایشی بهصورت بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف کودهای شیمیایی NPK، سطوح مختلف کود دامی، تلفیق کودهای NPK با کود دامی، تلفیق کودهای شیمیایی ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.958.104.6.1578.41بهمنظور بررسی تأثیر روشهای حاصلخیزی خاک بر عملکرد کمّی و روغن گیاه دارویی سیاهدانه (Nigella sativa L.) آزمایشی بهصورت بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف کودهای شیمیایی NPK، سطوح مختلف کود دامی، تلفیق کودهای NPK با کود دامی، تلفیق کودهای شیمیایی و دامی همراه با تلقیح کود زیستی آزوریزوبیوم بود. نتایج نشان داد که با تغذیه گیاه، ارتفاع بوته، وزن خشک بوته، تعداد شاخه جانبی، شاخص سطح برگ، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، عملکرد دانه، عملکرد زیست توده، محتوای نسبی آب برگ، درصد روغن و عملکرد روغن افزایش پیدا کرد. در روش تغذیه شیمیایی، بالاترین خصوصیات کمّی و کیفی مربوط به کاربرد 120 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، 96 کیلوگرم در هکتار فسفر و 120 کیلوگرم در هکتار پتاسیم بود. در تغذیه گیاهی با کود دامی از کاربرد 20 تن در هکتار کود دامی استفاده شد. در تغذیه گیاه به روش تلفیق کود شیمیایی و دامی تیمار 40 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، 32 کیلوگرم فسفر و 40 کیلوگرم پتاسیم همراه با 30 تن در هکتار کود دامی بهترین تیمار بود. در تغذیه گیاهی به روش تلفیق شیمیایی، دامی و زیستی تیمار 30 تن در هکتار کود دامی همراه با آزوریزوبیوم در حضور 40 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، 32 کیلوگرم فسفر و 40 کیلوگرم پتاسیم مناسبترین تیمار مشاهده گردید. بهطور کلی تیمار 40 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، 32 کیلوگرم فسفر و 40 کیلوگرم پتاسیم همراه با 30 تن در هکتار کود دامی در کنار آزوریزوبیوم بیشترین تأثیر مثبت را در بهبود عملکرد و میزان روغن سیاهدانه داشت که از کمترین میزان کود شیمیایی برخوردار بود.
اثرات بیولوژیک اسانسها و عصارهها
فاطمه پور اصغر؛ حمیدرضا علی اکبرپور؛ قربان ملیجی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.975.104.6.1576.1610این مطالعه با هدف بررسی تأثیر عصاره سرخارگل (Echinacea purpurea (L.) Moench) و زمانبندی مصرف آن بر سیستم ایمنی، شاخصهای بیوشیمیایی و عملکرد رشد جوجههای گوشتی انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه گروه آزمایش انجام گردید. هر گروه دارای 4 تکرار با 15 قطعه جوجه در هر تکرار بود. گروهها شامل 1- بدون ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.975.104.6.1576.1610این مطالعه با هدف بررسی تأثیر عصاره سرخارگل (Echinacea purpurea (L.) Moench) و زمانبندی مصرف آن بر سیستم ایمنی، شاخصهای بیوشیمیایی و عملکرد رشد جوجههای گوشتی انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه گروه آزمایش انجام گردید. هر گروه دارای 4 تکرار با 15 قطعه جوجه در هر تکرار بود. گروهها شامل 1- بدون سرخارگل (شاهد)، 2- مصرف روزانه و 3- مصرف یک روز در میان 1.5 میلیلیتر عصاره سرخارگل در هر لیتر آب بود. رکوردهای مربوط به وزن بدن مصرف و ضریب تبدیل خوراک در مراحل تغذیهای آغازین، رشد و پایانی مورد بررسی قرار گرفتند. در پایان آزمایش (سن 42 روزگی)، شاخصهای بیوشیمیایی خون (گلوکز، تریگلیسرید، کلسترول، لیپوپروتیین با چگالی بالا، آلبومین و پروتئین کل)، تیتر برونشیت و نسبت هتروفیل به لنفوسیت وزن اندامهای ایمنی بررسی شدند. در این آزمایش صفات عملکردی، نسبت هتروفیل به لنفوسیت و وزن اندامهای ایمنی تفاوت معنیداری میان گروههای آزمایشی نداشتند. بیشترین تیتر واکسن برونشیت در گروه دو با مصرف روزانه عصاره سرخارگل مشاهده شد (p <0.05). میزان گلوکز خون در گروه دو نسبت به گروه شاهد کمتر بود (p <0.05) ولی دیگر شاخصهای بیوشیمی خون در گروههای آزمایشی تفاوت معنیداری با هم نداشتند. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده روزانه از عصاره سرخارگل به مقدار 1.5 میلیلیتر در هر لیتر آب مصرفی سبب کاهش میزان گلوکز خون و افزایش تیتر واکسن بر علیه ویروس برونشیت میشود.
اثرات بیولوژیک اسانسها و عصارهها
صبا مسلمی؛ نسیم کاشف
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.985.104.6.1575.1575سودوموناس آئروژینوزا یک بیماریزای فرصتطلب انسانی است. این باکتری یکی از مهمترین عوامل عفونتهای بیمارستانی در طیف وسیعی از بیماران دارای نقص سیستم ایمنی شامل افراد مبتلا به بدخیمیها، مبتلایان به سیستیک فیبروز و سوختگیها است. این باکتری دارای عوامل بیماریزایی متعددی است و بهدلیل ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.985.104.6.1575.1575سودوموناس آئروژینوزا یک بیماریزای فرصتطلب انسانی است. این باکتری یکی از مهمترین عوامل عفونتهای بیمارستانی در طیف وسیعی از بیماران دارای نقص سیستم ایمنی شامل افراد مبتلا به بدخیمیها، مبتلایان به سیستیک فیبروز و سوختگیها است. این باکتری دارای عوامل بیماریزایی متعددی است و بهدلیل تولید بیوفیلم، مقاومت زیادی به بیشتر آنتیبیوتیکهای متداول دارد. تولید بسیاری از عوامل بیماریزایی در این باکتری تحت کنترل سیستم quorum sensing (QS) است. سیستم QS یک هدف جذاب برای طراحی درمانهای جدید است. اوژنول ماده اصلی تشکیلدهنده عصاره میخک (Eugenia caryophylata) است. مطالعات پیشین اثرهای ضد باکتریایی آن را نشان دادهاند. هدف از این مطالعه بررسی اثر ضد QS اوژنول بر تشکیل بیوفیلم و تولید عوامل بیماریزایی تنظیم شده با سیستم QS در سویههای سودوموناس آئروژینوزا بود. حداقل غلظت مهارکنندگی اوژنول (MIC) برای دو سویه سودوموناس آئروژینوزا 27853 ATCC و PAO1 و سه جدایه بالینی تعیین شد. سپس اثر اوژنول بر تکثیر میکروبی با کنترل منحنی رشد انجام شد. تشکیل بیوفیلم و تولید اگزوپلیساکارید، پیوسیانین و رامنولیپید، حرکت Swarming، Swimming و Twitching پس از تیمار با اوژنول بررسی شد. کمترین غلظت مهارکننده اوژنول برای دو سویه سودوموناس آئروژینوزا 27853 ATCC و PAO1 بهترتیب (v/v) 0.3% و (v/v) 0.6% تعیین شد. غلظتهای مختلف اوژنول (≥15/0%) بهطور معنیداری منجر به کاهش تولید عوامل بیماریزا ازجمله تولید پیوسیانین و رامنولیپید شدند. همچنین تشکیل بیوفیلم، تولید اگزوپلیساکارید و حرکت swarming، swimming و twitching پس از تیمار با اوژنول کاهش یافت. به این ترتیب، استفاده از اوژنول بهعنوان یک عامل مهارکننده سیستم QS و ضد بیوفیلم میتواند راهکار درمانی مؤثری برای مقابله با عفونتهای حاصل از سودوموناس آئروژینوزا باشد.
بیوتکنولوژی
رقیه فتحی؛ مهدی محب الدینی؛ اسماعیل چمنی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1005.104.6.1576.1610مرزه تابستانی (Satureja hortensis L.) گیاهی معطر از تیره نعناعیان بوده و با داشتن ترکیبهایی ازجمله تیمول و کارواکرول بهعنوان ترکیبهای آنتیاکسیدان و آنتیمیکروب، در صنایع غذایی و دارویی استفاده میشود. در این پژوهش تنوع صفات مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی در بین تودههای ایرانی و خارجی مرزه که ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1005.104.6.1576.1610مرزه تابستانی (Satureja hortensis L.) گیاهی معطر از تیره نعناعیان بوده و با داشتن ترکیبهایی ازجمله تیمول و کارواکرول بهعنوان ترکیبهای آنتیاکسیدان و آنتیمیکروب، در صنایع غذایی و دارویی استفاده میشود. در این پژوهش تنوع صفات مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی در بین تودههای ایرانی و خارجی مرزه که در شرایط مزرعه کشت شده بود، بررسی شد. بذر تودههای مختلف در سال 1398 در شهر اردبیل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کشت گردید. صفات مورد بررسی، تعداد میانگره، تعداد شاخه، تعداد روز تا جوانهزنی بذر، نسبت طول به عرض برگ، قطر طوقه، وزن خشک اندام هوایی، وزن تر برگ، تعداد گل در هر بوته، طول دمگلآذین، وزن هزاردانه، وزن خشک گل، تعداد روز تا رسیدن بذرها، محتوای کلروفیل a، b و کاروتنوئید و فلاونوئید بودند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بیشترین تعداد میانگره (10.33)، تعداد شاخه (24.43) و وزن خشک گل (3.33 میلیگرم) در توده خوزستان بود. بیشترین میزان همبستگی بین وزن خشک اندام هوایی و وزن هزاردانه (92/0r=) مشاهده شد. تجزیه خوشهای، تودههای مورد بررسی را در چهار گروه طبقهبندی نمود. گروه اول شامل تودههای آذربایجانغربی، قزوین، تهران، کردستان، لرستان، خراسان رضوی و ایتالیا، گروه دوم شامل تودههای تاجیکستان، مجارستان، ارمنستان، رومانی، رومانی 2، خوزستان، یونان، روسیه، گرجستان و خراسان شمالی بود. گیلان و یزد و همچنین ازبکستان بهترتیب در گروه سوم و چهارم قرار گرفتند. تجزیه به عاملها نشان داد که 7 عامل توانستند 86.59% از واریانس کل را توجیه کنند. براساس نتایج این تحقیق، تودههای مختلف ایرانی و خارجی مرزه دارای تنوع ژنتیکی بالایی بوده و این تنوع میتواند در برنامههای اصلاحی استفاده شود. در مجموع، تودههای خوزستان، یونان و ازبکستان از نظر عملکرد توصیه میشود.
زراعت و باغبانی
مصطفی امانی ماچیانی؛ عبدالله جوانمرد؛ علی استادی؛ محمد رضا مرشدلو؛ جعفر چابک پور
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1022.104.6.1575.1610بهمنظور ارزیابی اثر کاربرد قارچ میکوریزایی Funneliformis mosseae و زمان برداشت بر کمیت و کیفیت اسانس آویشن باغی (Thymus vulgaris L.) در رژیمهای مختلف آبیاری، آزمایشی بهصورت کرتهای دوبار خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه در سال 1398 اجرا شد. ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1022.104.6.1575.1610بهمنظور ارزیابی اثر کاربرد قارچ میکوریزایی Funneliformis mosseae و زمان برداشت بر کمیت و کیفیت اسانس آویشن باغی (Thymus vulgaris L.) در رژیمهای مختلف آبیاری، آزمایشی بهصورت کرتهای دوبار خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه در سال 1398 اجرا شد. فاکتورها و سطوح آنها شامل 1- فاکتور اصلی: رژیم آبیاری در سه سطح آبیاری پس از 20 (W20 به عنوان شاهد)، 50 (W50 به عنوان تنش ملایم) و 80 (W80 به عنوان تنش شدید) درصد حداکثر تخلیه مجاز رطوبتی، 2- فاکتور فرعی: مصرف و عدم مصرف قارچ میکوریزا، و 3- فاکتور فرعی-فرعی: زمان برداشت در دو سطح برداشت در تیرماه (چین اول) و شهریورماه (چین دوم) بودند. نتایج نشان داد که بیشترین مقادیر ارتفاع بوته، قطر کانوپی و عملکرد ماده خشک آویشن در تیمار W20 (شاهد)+ کاربرد قارچ میکوریزا+ چین اول بهدست آمد. علاوهبر این، بیشترین درصد اسانس در W50 و پس از آن W80 حاصل شد که بهترتیب 38.2 و 23.7 درصد بیشتر از W20 (شاهد) بود. همچنین، کاربرد قارچ میکوریزا موجب افزایش 8.5 درصدی اسانس آویشن نسبت به عدم مصرف قارچ شد. بیشترین و کمترین میزان تیمول، گاماترپینن و پارا-سیمن بهترتیب در W50 و W20 بهدست آمدند. همچنین، با کاربرد قارچ میکوریزا میزان ترکیبهای ذکر شده بهترتیب 8.3، 9.6 و 1.7 درصد نسبت به عدم مصرف قارچ افزایش یافتند. بهطور کلی، میتوان نتیجه گرفت که تیمار W50 (تنش ملایم) همراه با کاربرد قارچ میکوریزایی F. mosseae منجر به بهبود کمیت و کیفیت اسانس آویشن گردید.
بهزراعی و بهنژادی
حدیث حسن بیگی؛ مهدی صیدی؛ میثم محمدی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1038.104.6.1575.41بهمنظور بررسی تأثیر محلولپاشی اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک بر شاخصهای مورفوفیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و عملکرد گیاه دارویی سرخارگل Echinacea purpurea (L.) Moench این پژوهش طی سالهای 1397 و 1398 بهصورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1038.104.6.1575.41بهمنظور بررسی تأثیر محلولپاشی اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک بر شاخصهای مورفوفیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و عملکرد گیاه دارویی سرخارگل Echinacea purpurea (L.) Moench این پژوهش طی سالهای 1397 و 1398 بهصورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل غلظتهای صفر، 100 و ppm200 اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک و همچنین ترکیب آنها بود که بهصورت محلولپاشی طی دوره رشد رویشی روی گیاه سرخارگل طی دو سال زراعی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که تیمارها در هر دو سال بررسی باعث بهبود شاخصهای مورد مطالعه در گیاه سرخارگل شدند، بهطوری که بیشترین ارتفاع بوته، تعداد گل، وزن تر و خشک بوته در سال اول و دوم مربوط به تیمار اسید جیبرلیک ppm200 و بیشترین میزان کلروفیل کل و کاروتنوئید در هر دو سال بررسی مربوط به اسید جیبرلیک ppm100 بود. همچنین بیشترین قطر کاپیتول و وزن تر و خشک گل در سال اول و بیشترین محتوای آنتوسیانین در سال دوم مربوط به تیمار اسید جیبرلیک ppm200 بود. از سویی بیشترین قطر کاپیتول در سال دوم و بیشترین میزان آنتوسیانین سال اول نیز مربوط به اسید سالیسیلیک ppm100 بود. علاوهبراین بیشترین وزن تر و خشک گل در سال دوم نیز مربوط به تیمار اسید سالیسیلیک ppm200 بود. بیشترین میزان اسانس گل، اسانس شاخساره و اسانس کل در سال اول و دوم در ترکیب اسید جیبرلیک ppm100 و اسید سالیسیلیک ppm100 بدست آمد. با توجه به اینکه افزایش عملکرد وزن خشک بوته و همچنین میزان اسانس از مهمترین اهداف این پژوهش هستند، برترین تیمار پیشنهادی در این پژوهش برای افزایش وزن خشک بوته تیمار اسید جیبرلیک ppm200 و برای افزایش میزان اسانس ترکیب اسید جیبرلیک ppm100 و اسید سالیسیلیک ppm100 است.
بهزراعی و بهنژادی
جواد قشلاق پور؛ راحله خادمیان؛ بهور اصغری؛ بهنام صداقتی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1052.104.6.1575.160بهمنظور بررسی اثر سیلیکون روی صفات مورفولوژی و درصد و ترکیبهای اسانس گیاه ریحان (Ocimum basilicum L.) تحت تنش کادمیوم، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. فلز کادمیوم در سه سطح صفر، 25 و 50 میلیگرم در کیلوگرم خاک و تیمار سیلیکون با غلظتهای صفر، 1 و 2 میلیمولار اعمال ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1052.104.6.1575.160بهمنظور بررسی اثر سیلیکون روی صفات مورفولوژی و درصد و ترکیبهای اسانس گیاه ریحان (Ocimum basilicum L.) تحت تنش کادمیوم، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. فلز کادمیوم در سه سطح صفر، 25 و 50 میلیگرم در کیلوگرم خاک و تیمار سیلیکون با غلظتهای صفر، 1 و 2 میلیمولار اعمال شد. صفات مورد ارزیابی شامل طول ریشه، وزن تر و خشک ریشه، ارتفاع بوته، وزن تر و خشک ساقه، قطر ساقه، تعداد برگ، وزن تر برگ، تعداد جوانه، تعداد ساقه فرعی و درصد و ترکیبات اسانس گیاه ریحان بوده است. نتایج نشان داد که کادمیوم روی همه صفات مورفولوژی مورد مطالعه اثر منفی داشته و موجب کاهش معنیدار مقادیر این صفات نسبت به شاهد شده است. اما اعمال تیمار سیلیکون موجب بهبود همه این صفات شده و با افزایش غلظت این عنصر روند افزایشی معنیداری در مقادیر صفات مشاهده گردید. کاربرد سیلیکون در تیمار 2 میلیمولار بهترتیب افزایش 63.8، 81، 61 و 61 درصدی صفات تعداد ساقه فرعی، وزن تر ریشه، وزن تر ساقه و تعداد جوانه را در مقایسه با شاهد نشان داد. مقدار پنج ترکیب 8،1-سینئول، لینالول، استراگول، متیل اوژنول و اوژنول بهعنوان اصلیترین اجزاء تشکیلدهنده اسانس ریحان به شکل معنیداری تحت تأثیر تیمارهای کادمیوم و سیلیکون قرار داشت. اما اثر متقابل این دو تیمار فقط بر روی سه ترکیب 8،1-سینئول، لینالول و متیل اوژنول تأثیر معنیداری نشان داد. بیشترین مقدار 8،1-سینئول و متیل اوژنول بهترتیب با مقادیر 5.06% و 6.21% در گیاهانی که تحت تیمار همزمان بیشترین غلظت کادمیوم و سیلیکون بودند مشاهده شد. مقدار ترکیب لینالول نیز در اثر حضور فلز کادمیوم کاهش و با اعمال تیمار سیلیکون افزایش یافت. تیمار کادمیوم منجر به افزایش 12.8 درصدی استراگول و کاهش 25.2 درصدی اوژنول گردید. تیمار سیلیکون نیز موجب افزایش 23.9 درصدی استراگول و کاهش 18.3 درصدی اوژنول شد.