بهزراعی و بهنژادی
حدیث حسن بیگی؛ مهدی صیدی؛ میثم محمدی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1038.104.6.1575.41بهمنظور بررسی تأثیر محلولپاشی اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک بر شاخصهای مورفوفیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و عملکرد گیاه دارویی سرخارگل Echinacea purpurea (L.) Moench این پژوهش طی سالهای 1397 و 1398 بهصورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.1038.104.6.1575.41بهمنظور بررسی تأثیر محلولپاشی اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک بر شاخصهای مورفوفیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و عملکرد گیاه دارویی سرخارگل Echinacea purpurea (L.) Moench این پژوهش طی سالهای 1397 و 1398 بهصورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل غلظتهای صفر، 100 و ppm200 اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک و همچنین ترکیب آنها بود که بهصورت محلولپاشی طی دوره رشد رویشی روی گیاه سرخارگل طی دو سال زراعی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که تیمارها در هر دو سال بررسی باعث بهبود شاخصهای مورد مطالعه در گیاه سرخارگل شدند، بهطوری که بیشترین ارتفاع بوته، تعداد گل، وزن تر و خشک بوته در سال اول و دوم مربوط به تیمار اسید جیبرلیک ppm200 و بیشترین میزان کلروفیل کل و کاروتنوئید در هر دو سال بررسی مربوط به اسید جیبرلیک ppm100 بود. همچنین بیشترین قطر کاپیتول و وزن تر و خشک گل در سال اول و بیشترین محتوای آنتوسیانین در سال دوم مربوط به تیمار اسید جیبرلیک ppm200 بود. از سویی بیشترین قطر کاپیتول در سال دوم و بیشترین میزان آنتوسیانین سال اول نیز مربوط به اسید سالیسیلیک ppm100 بود. علاوهبراین بیشترین وزن تر و خشک گل در سال دوم نیز مربوط به تیمار اسید سالیسیلیک ppm200 بود. بیشترین میزان اسانس گل، اسانس شاخساره و اسانس کل در سال اول و دوم در ترکیب اسید جیبرلیک ppm100 و اسید سالیسیلیک ppm100 بدست آمد. با توجه به اینکه افزایش عملکرد وزن خشک بوته و همچنین میزان اسانس از مهمترین اهداف این پژوهش هستند، برترین تیمار پیشنهادی در این پژوهش برای افزایش وزن خشک بوته تیمار اسید جیبرلیک ppm200 و برای افزایش میزان اسانس ترکیب اسید جیبرلیک ppm100 و اسید سالیسیلیک ppm100 است.
اکرم رهبری؛ حمیده فاطمی؛ بهروز اسماعیل پور
چکیده
اخیراً روشهای مختلفی برای کاهش اثرهای مخرب آلایندهها مورد استفاده قرار میگیرد که کاربرد کودهای زیستی با اثرهای مثبت آنها بر خصوصیات خاک و محیطزیست میتوانند جایگزینی مناسب برای بسیاری از این روشها باشند. بهمنظور بررسی اثر دو سویه باکتری سودوموناس فلورسنس بر شاخصهای رشد، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه شوید (Anethum graveolens ...
بیشتر
اخیراً روشهای مختلفی برای کاهش اثرهای مخرب آلایندهها مورد استفاده قرار میگیرد که کاربرد کودهای زیستی با اثرهای مثبت آنها بر خصوصیات خاک و محیطزیست میتوانند جایگزینی مناسب برای بسیاری از این روشها باشند. بهمنظور بررسی اثر دو سویه باکتری سودوموناس فلورسنس بر شاخصهای رشد، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه شوید (Anethum graveolens L.) در شرایط تنش سرب، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1394 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل تنش سرب در دو سطح (صفر و ppm600) و تیمار تلقیح با باکتری در سه سطح (تلقیح با سویههای 150 و 159 سودوموناس فلورسنس بهصورت جداگانه و بدون تلقیح یا شاهد) بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که صفات رشدی تعداد برگ، تعداد ساقه، ارتفاع بوته، وزن تر و خشک اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه بهطور معنیداری تحت تأثیر آلودگی سرب قرار گرفت و صفت وزن تر و خشک بوته، تعداد برگ و ارتفاع گیاه بهترتیب 22، 31، 19 و 9 درصد کاهش یافتند. محتوی پرولین و کربوهیدرات گیاه شوید تحت تأثیر حضور سرب افزایش معنیداری نشان داد، همچنین تلقیح با باکتری نیز محتوی پرولین و کربوهیدرات گیاه را افزایش داد که میزان این افزایش در تلقیح با سویه 150 چشمگیرتر بود. فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی بهصورت معنیدار تحت تأثیر سرب و باکتری قرار گرفت و حضور سرب بهترتیب موجب افزایش و کاهش فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاتالاز شد، اما تلقیح با باکتری سودوموناس بهویژه سویه 150 سبب افزایش معنیدار فعالیت هر دو آنزیم شد. علاوهبراین باکتریها توانستند میزان سرب گیاه شوید را کاهش دهند. بهطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که تلقیح با باکتری سودوموناس با افزایش رشد و بهبود فعالیتهای آنزیمی در کاهش اثرهای تنش سرب بر گیاه شوید کارآمد بودند.
قباد سلیمی؛ محمد فیضیان؛ ناصر علی اصغرزاد
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1398.35.158.93.1.1576.1610 تنش خشکی منجر به کاهش رشد و تغییر شاخصهای بیوشیمیایی گیاهان میشود. بهمنظور بررسی تأثیر تلقیح با قارچ میکوریز و سلنیم بر کاهش اثرهای مخرب تنش خشکی، این آزمایش بهصورت اسپلیت پلات-فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در شرایط گلخانهای بر روی گیاه بادرشبو (Dracocephalum ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1398.35.158.93.1.1576.1610 تنش خشکی منجر به کاهش رشد و تغییر شاخصهای بیوشیمیایی گیاهان میشود. بهمنظور بررسی تأثیر تلقیح با قارچ میکوریز و سلنیم بر کاهش اثرهای مخرب تنش خشکی، این آزمایش بهصورت اسپلیت پلات-فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در شرایط گلخانهای بر روی گیاه بادرشبو (Dracocephalum moldavica L.) اجرا شد. فاکتور اصلی شامل سه سطح خشکی براساس حداکثر تخلیه مجاز (Maximum Allowable Depletion) (بدون تنش، 0.75 حداکثر تخلیه مجاز و 5/0حداکثر تخلیه مجاز) و فاکتورهای فرعی شامل سلنیم در سه سطح (صفر، 100 میکروگرم به ازای هر بوته و 200 میکروگرم به ازای هر بوته) و تلقیح با قارچ میکوریزای (Glumus verciforme) در دو سطح (بدون قارچ، دارای قارچ) بود. نتایج نشان داد که تنش خشکی موجب کاهش ارتفاع بوته، وزن خشک گیاه و سطح برگ شد؛ بهطوری که کمترین و بیشترین میزان این صفات، بهترتیب در تلقیح با قارچ در 0.75 حداکثر تخلیه مجاز و در شرایط بدون تنش خشکی حاصل شد. در شرایط بدون تنش، ارتفاع بوته، وزن خشک گیاه و سطح برگ حاصل از تلقیح با قارچ و سلنیم بهطور معنیداری بیشتر از شاهد بود. در تمام سطوح تنش خشکی، میانگین فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز در گیاهان تلقیح شده با قارچ همراه با سلنیم بهطور معنیداری بیشتر از شاهد بود. کمترین میزان فعالیت آنزیم کاتالاز (25.06) و کمترین میزان پراکسیداز (14.81) در تیمار شاهد بدون قارچ و سلینیم در شرایط تنش 0.75 حداکثر تخلیه مجاز بدست آمد و بیشترین میزان فعالیت آنزیم کاتالاز (53.62) در تیمار 200 میکروگرم سلنیم و تلقیح با قارچ در شرایط بدون تنش و بیشترین میزان فعالیت پراکسیداز (31.59) در شرایط تنش 0.5 حداکثر تخلیه مجاز و تلقیح با قارچ و استفاده از 200 میکروگرم سلنیم بود. همچنین تلقیح با قارچ همراه با کاربرد سلنیم موجب افزایش میزان پرولین در حدود 1 تا 1.5 برابر و مالون دیآلدئید در حدود 1.3 تا 1.5 برابر نسبت به شاهد در شرایط تنش خشکی شده است. نتایج نشان داد که حضور میکوریزا و عنصر سلنیم در شرایط تنش خشکی تأثیر مثبتی بر رشد و خصوصیات بیوشیمیایی موردمطالعه داشت.
وحیده پیام نور؛ راضیه جعفری حاجتی
چکیده
Betula pendula Roth. یکی از گونههای مهم خانواده Betulaceae در ایران به علت رویشگاه طبیعی محدود و عدم زادآوری در معرض خطر انقراض میباشد. استفاده از تکنیک کشت بافت گیاهی راه حلی مناسب برای تکثیر غیرجنسی این گونه و همچنین حفاظت و حمایت آن در شرایط کنترل شدهاست. در این پژوهش کالزایی B. pendula با استفاده از پنج ریزنمونه (برگ، ساقه، تکگره، ...
بیشتر
Betula pendula Roth. یکی از گونههای مهم خانواده Betulaceae در ایران به علت رویشگاه طبیعی محدود و عدم زادآوری در معرض خطر انقراض میباشد. استفاده از تکنیک کشت بافت گیاهی راه حلی مناسب برای تکثیر غیرجنسی این گونه و همچنین حفاظت و حمایت آن در شرایط کنترل شدهاست. در این پژوهش کالزایی B. pendula با استفاده از پنج ریزنمونه (برگ، ساقه، تکگره، دمبرگ و پوست) در دو محیط کشت WPM و NT با دو ترکیب هورمونی (A: 1 میلیگرم بر لیتر BAP و 0.1 میلیگرم بر لیتر 2,4-D) و (B: 0.1 میلیگرم بر لیتر BAP، 0.01 میلیگرم بر لیتر TDZ) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، ریزنمونه دمبرگ و تکگره حداقل درصد کالزایی را داشتند و تنها در محیط کشت NT با ترکیب هورمونی A کالزایی کردند. کالزایی، وزن تر و خشک ریزنمونههای پوست، ساقه و برگ در محیط کشت NT و WPM با ترکیب B نسبت به محیطهای با ترکیب هورمونی A بهصورت معنیداری کاهش یافت. ریزنمونه پوست در محیط کشت WPM و NT با ترکیب هورمونی A بالاترین درصد کالزایی (بهترتیب 81.14% و 70.36%) را نسبت به سایر ریزنمونهها نشان داد. متوسط وزن تر و خشک این ریزنمونه در محیط کشت NT با همین ترکیب هورمونی بالاتر از محیط کشت WPM بودهاست.
حمیرا هادیزاده؛ مهدی محبالدینی؛ بهروز اسماعیلپور
چکیده
ریشههای موئین از قابلیت سنتز و تجمع متابولیتهای ثانویه گیاهی برخوردار هستند. در دهههای اخیر توجه قابلملاحظهای به سنتز ترکیبهای ثانویه ارزشمند در ریشههای موئین معطوف شدهاست. این تحقیق بهمنظور بهینهسازی القاء و شرایط کشت ریشه معمولی و ریشه موئین گیاه کاسنی (Cichorium intybus L.) با استفاده از اکسینهای IAA، IBA و NAA انجام شد. این ...
بیشتر
ریشههای موئین از قابلیت سنتز و تجمع متابولیتهای ثانویه گیاهی برخوردار هستند. در دهههای اخیر توجه قابلملاحظهای به سنتز ترکیبهای ثانویه ارزشمند در ریشههای موئین معطوف شدهاست. این تحقیق بهمنظور بهینهسازی القاء و شرایط کشت ریشه معمولی و ریشه موئین گیاه کاسنی (Cichorium intybus L.) با استفاده از اکسینهای IAA، IBA و NAA انجام شد. این تحقیق طی دو مرحله مورد مطالعه قرار گرفت. در مرحله اول بهمنظور ریشهزایی ریزنمونههای برگ از اکسینهای IAA و NAA در محیط کشت MS نیمه جامد با غلظتهای مختلف 0، 3/0، 6/0 و 1 میلیگرم در لیتر استفاده گردید. آنگاه بیشترین میزان القای ریشه (100%) و بیشترین میانگین تعداد ریشه در غلظت 1 میلیگرم در لیتر NAA بدست آمد. در مرحله دوم، القای رشد و تکثیر ریشههای نابجا و موئین بدستآمده از ریزنمونه برگ، در محیط کشت MS مایع با استفاده از اکسینهای IAA، IBA و NAA در غلظتهای 0، 5/0، 1 و 5/1 میلیگرم در لیتر مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به نتایج بدستآمده مشخص شد که بیشترین وزن تر و بیشترین وزن خشک ریشه در محیط کشت MS مایع حاوی 3/0 میلی گرم در لیتر NAA و 5/1 میلیگرم در لیتر IBA حاصل شد و در تیمارهایی که حاوی NAA بودند ریشه موئین تشکیل شد.
لیلی صفائی؛ ابراهیم شریفی عاشورآبادی؛ داود افیونی؛ سعید دوازده امامی؛ علیاکبر شعاعی
چکیده
بهمنظور بررسی روشهای مختلف تغذیهای و تأثیر آن بر گیاه آویشن (Thymus daenensis Celak)، تحقیقی در سالهای زراعی 1386 تا 1389، در ایستگاه تحقیقاتی شهید فزوه وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای یکبار خرد شده در زمان (چین)، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار و چهار سیستم کوددهی شامل ...
بیشتر
بهمنظور بررسی روشهای مختلف تغذیهای و تأثیر آن بر گیاه آویشن (Thymus daenensis Celak)، تحقیقی در سالهای زراعی 1386 تا 1389، در ایستگاه تحقیقاتی شهید فزوه وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای یکبار خرد شده در زمان (چین)، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار و چهار سیستم کوددهی شامل کودهای شیمیایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم خالص در سه سطح 100=N، 50=P، 50=K؛ 150=N، 100=P، 100=K و 200=N، 150=P، 150=K کیلوگرم در هکتار، بهعنوان سیستم کوددهی متداول، کود دامی در چهار سطح 5، 15، 25 و 35 تن در هکتار، بهعنوان سیستم کوددهی زیستی، تلفیق کودهای شیمیایی (کیلوگرم در هکتار) و دامی در 4 سطح 80=N، 64=P، 64=K همراه 5 تن کود دامی؛ 60=N، 48=P، 48=K همراه 15 تن کود دامی؛ 40=N، 32=P، 32=K همراه 25 تن کود دامی و 20=N، 16=P، 16=K همراه 35 تن کود دامی در هکتار، بهعنوان سیستم کوددهی تلفیقی، و شاهد (بدون کود) به اجرا درآمد. نتایج نشان داد که عملکرد خشک اندام هوایی و بازده اسانس در روش تغذیه تلفیقی نسبت به سایر روشها بالاتر بود. همچنین چین اول بیشترین عملکرد خشک اندام هوایی و بازده اسانس را در مقایسه با چین دوم داشت. در مجموع 3 سال آزمایش، چین اول تیمار تلفیقی (مخلوط 25 تن کود دامی به همراه 40=N، 32=P و 32=K کیلوگرم در هکتار) در سال دوم، بالاترین عملکرد خشک اندام هوایی (78/2597 کیلوگرم در هکتار) و بازده اسانس (63/81 کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد. بر این اساس عملکرد اندام هوایی و بازده اسانس بهترتیب 73/112 و 32/163 درصد نسبت به شاهد افزایش داشت. براساس نتایج، همبستگی مثبت و معنیداری بین عملکرد خشک و نسبت وزن خشک به تر، درصد و بازده اسانس مشاهده شد. بدین ترتیب میتوان به اثر ترکیب کودهای شیمیایی و دامی بهعنوان یک منبع تغذیه مناسب برای گیاه و همچنین بهعنوان عامل اساسی در اصلاح ساختار خاک اشاره نمود.
زهرا کریمیان فریمان؛ آزاده موسوی بزاز؛ محمد بنایان اول
چکیده
سطح برگ یک متغیر کلیدی برای مطالعات فیزیولوژیکی است، بنابراین مدلهای دقیق و سادهای که بتوانند سطح برگ گیاهان را تعیین کنند در موارد زیادی اهمیت دارند. سطح برگ در گیاه بادرشبی (Dracocephalum moldavica L.) نیز چه بهعنوان یک گیاه دارویی و چه بهعنوان یک سبزی برگی یکی از مهمترین اجزای این گیاه است و اندازهگیری آن اهمیت زیادی دارد. به ...
بیشتر
سطح برگ یک متغیر کلیدی برای مطالعات فیزیولوژیکی است، بنابراین مدلهای دقیق و سادهای که بتوانند سطح برگ گیاهان را تعیین کنند در موارد زیادی اهمیت دارند. سطح برگ در گیاه بادرشبی (Dracocephalum moldavica L.) نیز چه بهعنوان یک گیاه دارویی و چه بهعنوان یک سبزی برگی یکی از مهمترین اجزای این گیاه است و اندازهگیری آن اهمیت زیادی دارد. به این منظور آزمایشی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در مورد گیاه دارویی بادرشبی انجام شد. برای تخمین سطح برگ این گیاه، وزن تر، وزن خشک و ابعاد برگ (طول و عرض برگ) اندازهگیری شدند. آنالیز رگرسیون سطح برگ با وزن تر، وزن خشک و ابعاد برگ مدلهای متعددی را ایجاد کردند که میتوانند برای تخمین سطح برگ انفرادی بادرشبی مورد استفاده قرار گیرند. بین تمام مدلهای حاصل در این آزمایش دو مدل توانی 946/0(L×W)510/0 =LA و 473/0(L2×W2)510/0 =LA که مبتنی بر مقادیر طول و عرض برگ هستند، بهترتیب دقیقترین تخمین (656/0 =RMSE، 877/0 =R2 و 655/0 =RMSE، 877/0 =R2) را برای تعیین سطح برگ بادرشبی داشتند. میتوان این گونه استنباط نمود که رگرسیونهای حاصل از L × W و L2 × W2 میتوانند بهطور مناسبتری سطح برگ را تخمین بزنند، ولی طول و عرض برگ به تنهایی تخمین مناسبی از سطح برگ ارائه ندادند. در بخش تأیید مدل نیز اثبات شد که مدل منتخب میتواند سطح برگ را در گیاه بادرشبی با دقت و سرعت نسبتاً بالا تخمین بزند.