بهزراعی و بهنژادی
بهور اصغری؛ سودابه مفاخری؛ محمد مهدی ضرابی
چکیده
سابقه و هدف: چایترش با نام علمی Hibiscus sabdariffa L. گیاهی است که در بسیاری از مناطق دنیا کاشته میشود. چایترش بهعنوان یک گیاه دارویی در طب سنتی نقاط مختلف دنیا برای کنترل و درمان بیماریها و مشکلات جسمی استفاده شده است. این اثرهای درمانی به وجود مواد مؤثرهای مانند کارتنوئیدها، اسیدهای چرب و ترکیبات فنولی مانند فنولیک اسیدها و فلاونوئیدها ...
بیشتر
سابقه و هدف: چایترش با نام علمی Hibiscus sabdariffa L. گیاهی است که در بسیاری از مناطق دنیا کاشته میشود. چایترش بهعنوان یک گیاه دارویی در طب سنتی نقاط مختلف دنیا برای کنترل و درمان بیماریها و مشکلات جسمی استفاده شده است. این اثرهای درمانی به وجود مواد مؤثرهای مانند کارتنوئیدها، اسیدهای چرب و ترکیبات فنولی مانند فنولیک اسیدها و فلاونوئیدها مرتبط میباشد. یکی از مرسومترین روشها برای تحریک کردن گیاهان مختلف برای تولید مواد مؤثره بیشتر، قرار دادن آنها در معرض یکی از انواع تنشها، مانند خشکی یا شوری، به همراه استفاده از محرکهای رشد گیاهیست. در این مطالعه تأثیر سالیسیلیک اسید بر میزان محتوای فیتوشیمیایی و انواع خواص بیولوژیکی گیاه چایترش در شرایط کمآبی، بررسی شد.مواد و روشها: این آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی، شامل دور آبیاری در سه سطح 3 روز (D1)، 5 روز (D2) و 7 روز (D3) و محلولپاشی با سالیسیلیک اسید در سه سطح (صفر (SA0)، 0.75(SA1) و 1.5 (SA2) میلیمولار، در 3 تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) انجام شد. بذرهای مورد نیاز برای کشت، از شرکت پاکان بذر اصفهان تهیه شد. اعمال تنش خشکی با آبیاری در فواصل زمانی 3، 5 و 7 روز در مرحله 4 برگی گیاهان شروع شد و محلولپاشی گیاهان با سالیسیلیک اسید در مرحله شش برگی و 3 روز قبل از شروع تیمارهای آبیاری انجام گردید. برای تعیین سطح پایداری و پراکسیداسیون لیپیدی غشاء، بهترتیب اندازهگیری مقدار نشت الکترولیت و سطح مالون دی آلدئید انجام شد. همچنین اندازهگیری مقدار پرولین و فعالیت سه آنزیم آنتیاکسیدانی پراکسیداز، کاتالاز و آسکوربیت پراکسیداز نیز در نمونههای مختلف انجام شد. همچنین مقدار تام ترکیبات فنولی، فلاونوئیدی و آنتوسیانینی بهعنوان اصلیترین متابولیتهای ثانویه گیاه چایترش نیز اندازهگیری شد. بهعنوان خاصیت بیولوژیکی و دارویی نیز خاصیت مهارکنندگی رادیکالهای آزاد DPPH و آنزیم آلفا-گلوکوزیداز ارزیابی گردید. برای تجزیهوتحلیل دادههای بدست آمده از نرمافزار آماری SAS نسخه 9.4 استفاده شد. مقایسه میانگینهای بدست آمده بهوسیله روش آزمون چند دامنهای دانکن و در سطح 5% انجام گردید.نتایج: نتایج نشان داد که هر دو پارامتر میزان نشت الکترولیت و مقدار مالون دی آلدئید با افزایش سطح خشکی اعمالی بر روی گیاه چایترش، به شکل معنیداری افزایش یافت و اعمال تیمار سالیسیلیک اسید بهطور کلی منجر به کاهش سطح هر دو شاخص شد. همچنین بیشترین مقدار پرولین در گیاهان رشد کرده تحت تیمارهای بالاترین سطح خشکی و محلولپاشی سالیسیلیک اسید بود. فعالیت هر سه آنزیم آنتیاکسیدان با شدت گرفتن سطح خشکی اعمال شده و بالا رفتن غلظت محلولهای سالیسیلیک اسید افزایش یافت. همچنین بالاترین مقدار محتوای فنولی و آنتوسیانینی چایترش، در نمونههای اسپری شده با محلول 1.5 میلیمولار سالسیلیک اسید مشاهده شد. براساس روند تغییرات ایجاد شده در مقدار آنتوسیانین گیاه چایترش میتوان دید که افزایش شدت سطح کمآبی اعمالی نیز باعث بیشتر شدن مقدار این ترکیب در گیاه میگردد. بالاترین قدرت ضدرادیکالی DPPH در نمونههای چایترش رشد کرده تحت بالاترین شدت خشکی و غلیظترین سالیسیلیک اسید (61.93%) مشاهده شد. در تمامی رژیمهای آبیاری نیز بالاترین قدرت آنتیاکسیدانی در نمونههای تیمار شده با غلیظترین محلول سالیسیلیک اسید دیده شد. براساس نتایج بدست آمده بالاترین قدرت مهار آنزیم آلفا-گلوکوزیداز با 69.2% و 67.7% به نمونههای گیاهی رشد کرده در بالاترین سطح خشکی اعمالی که بهترتیب محلولهای 1.5 و 0.75 میلیمولار سالیسیلیک اسید بر روی آنها اسپری شده است، مربوط میباشد.نتیجهگیری: نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که استفاده از سالیسیلیک اسید بهعنوان یک تنظیمکننده رشد میتواند با تأثیر بر محتوای متابولیتی بهویژه متابولیتهای ثانویه مانند ترکیبات فنولی و فلاونوئیدی و آنتوسیانینی و بالا بردن پارامترهای دفاعی مانند فعال کردن آنزیمهای آنتیاکسیدانی و افزایش مقدار ترکیبات اسمولیتی مانند پرولین، به گیاه چایترش کمک میکند که مقاومت بیشتری در برابر تنش خشکی داشته باشد و اثرهای منفی این نوع تنش را بر روی این گیاه تقلیل دهد.
حسین علیآبادی فراهانی؛ عباس ارباب؛ بهلول عباسزاده
دوره 24، شماره 1 ، اردیبهشت 1387، ، صفحه 18-30
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سوپر فسفاتتریپل، تنش کمآبی و کود بیولوژیک Glomus hoi برتعدادی از صفات کمی و کیفی گیاه دارویی گشنیز (Coriandrum sativum L.)، این تحقیق در سال 1385 انجام گرفت. آزمایش مزرعهای بهصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی، شامل مقادیر صفر، 16 و 32 کیلوگرم در هکتار P2O5 (سوپر فسفاتتریپل)، ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر سوپر فسفاتتریپل، تنش کمآبی و کود بیولوژیک Glomus hoi برتعدادی از صفات کمی و کیفی گیاه دارویی گشنیز (Coriandrum sativum L.)، این تحقیق در سال 1385 انجام گرفت. آزمایش مزرعهای بهصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی، شامل مقادیر صفر، 16 و 32 کیلوگرم در هکتار P2O5 (سوپر فسفاتتریپل)، دو سطح دور آبیاری که آبیاری بعد از 30 میلیمتر تبخیر از سطح تشتک تبخیر (شرایط بدون تنش) و آبیاری بعد از 60 میلیمتر تبخیر (شرایط تنش خشکی) و کاربرد و عدم کاربرد قارچ میکوریزا (Glomus hoi) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که اثر تنش خشکی بر عملکرد بیولوژیک، عملکرد سرشاخه گلدار، عملکرد اسانس سرشاخه گلدار، عملکرد ریشه، درصد اسانس سرشاخه گلدار، طول و قطر ریشه در سطح 1 درصد معنیدار بود. بیشترین عملکرد بیولوژیک، عملکرد سرشاخه گلدار و عملکرد اسانس سرشاخه گلدار، عملکرد و قطر ریشه در شرایط بدون تنش و بیشترین درصد اسانس سرشاخه گلدار و طول ریشه در شرایط تنش بدست آمدند. همچنین اثر فسفر بر عملکرد بیولوژیک، عملکرد سرشاخه گلدار، عملکرد اسانس سرشاخه گلدار، عملکرد ریشه، درصد اسانس سرشاخه گلدار و طول ریشه در سطح 1 درصد معنیدار و بر قطر ریشه معنیدار نبود. مقایسه میانگینها نشان داد که بیشترین عملکرد بیولوژیک، عملکرد سرشاخه گلدار و عملکرد اسانس سرشاخه گلدار، عملکرد ریشه و طول ریشه از کاربرد 70 کیلوگرم فسفر در هکتار و بیشترین درصد اسانس سرشاخه گلدار از کاربرد 35 کیلوگرم فسفر در هکتار بدست آمد. اثر میکوریزا بر عملکرد بیولوژیک، عملکرد سرشاخه گلدار، عملکرد اسانس سرشاخه گلدار و عملکرد ریشه در سطح 1 درصد، بر طول ریشه در سطح 5 درصد و بر قطر ریشه و درصد اسانس سرشاخه گلدار معنیدار نبود. بیشترین عملکرد بیولوژیک، عملکرد سرشاخه گلدار، عملکرد اسانس سرشاخه گلدار، عملکرد و طول ریشه از کاربرد قارچ میکوریزا بدست آمدند. نتایج نشان داد که قارچ میکوریزا صفات کمی و کیفی گشنیز را افزایش داد و از طرفی موجب کاهش مصرف فسفر گردید.