بهزراعی و بهنژادی
علی اکبر علیزاده ایوری؛ مهدیه پارسائیان؛ زیبا قسیمی حق
چکیده
شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra L.) یکی از گیاهان دارویی ارزشمند جهان است که گلیسیریزین، مهمترین متابولیت تریترپنوئیدی موجود در ریشه آن، در صنایع غذایی و داروسازی نوین کاربردهای فراوانی دارد. برای غلبه بر مشکلات جوانهزنی بذرها، خطر انقراض گیاه ناشی از برداشت بیرویه ریشه و سرعت کند بیوسنتز طبیعی متابولیتهای ثانویه، توجه به کشت بافت ...
بیشتر
شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra L.) یکی از گیاهان دارویی ارزشمند جهان است که گلیسیریزین، مهمترین متابولیت تریترپنوئیدی موجود در ریشه آن، در صنایع غذایی و داروسازی نوین کاربردهای فراوانی دارد. برای غلبه بر مشکلات جوانهزنی بذرها، خطر انقراض گیاه ناشی از برداشت بیرویه ریشه و سرعت کند بیوسنتز طبیعی متابولیتهای ثانویه، توجه به کشت بافت ریشه این گیاه و کاربرد محرکها جهت افزایش بیوسنتز گلیسیریزین آن، ضروری است. در پژوهش حاضر، نرخ جوانهزنی بذرهای دو اکوتیپ شیرینبیان ایرانی (کاشمر و جغتای) و یک اکوتیپ عراقی در سطوح مختلف پیشتیمار اسیدسولفوریک ارزیابی شد. همچنین، تفاوتهای مورفولوژیک و محتوای گلیسیریزین ریشه اکوتیپها در پاسخ به محرکهای اکسینی IAA و NAA با غلظتهای 0، 0.5، 1 و 1.5 میلیگرم در لیتر، در محیط پایه MS ½ با استفاده از ریزنمونه ریشه بررسی گردید. نتایج نشان داد که حداکثر جوانهزنی بذرهای هر سه اکوتیپ، در پیشتیمار اسیدسولفوریک 98 درصد بهمدت 40 دقیقه حاصل گردید. اکوتیپ عراقی در شرایط شاهد و برخی سطوح هورمونی (بهویژه NAA) از نظر کلیه صفات بهجز محتوای گلیسیریزین در گروه برتر آماری قرار داشت. در اکوتیپهای ایرانی، کاربرد محرکهای اکسینی صفات ریشه و محتوای گلیسیریزین را بهطور معنیدار بهبود بخشید. اکوتیپ کاشمر با دریافت 0.5 میلیگرم در لیتر IAA قطورترین ریشهها و در سطوح متوسط و بالای NAA و IAA ریشههایی با وزن خشک بالا (بهترتیب 5.8 و 5.4 میلیگرم) تولید نمود. اکوتیپ جغتای نیز با کاربرد 1.5 و 0.5 میلیگرم IAA و NAA ریشههایی وزین (بهترتیب 100 و 79 میلیگرم) تولید نمود. در مجموع، کاربرد سطوح متوسط و بالای هر یک از هورمونهای IAA و NAA (1 و 1.5 میلیگرم در لیتر)، بالاترین بازدهی تولید گلیسیریزین (بهترتیب 8.82 و7.83 میکروگرم در گرم ماده خشک) در ریشه اکوتیپ کاشمر را در پی داشت. بنابراین، گزینش اکوتیپ مناسب و کاربرد محرکهای اکسینی میتواند تولید درون شیشهای ریشه و محتوی گلیسیریزین را در گیاه شیرین بیان افزایش دهد.
زراعت و باغبانی
هوشنگ حیدرنژادیان؛ عباس ملکی؛ فرزاد بابایی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1400.37.145.105.1.1578.1610بهمنظور بررسی تأثیر سطوح مختلف تنش خشکی، محلولپاشی نانوکود روی و اسید سالیسیلیک بر عملکرد و اجزای عملکرد رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.) آزمایشی در دو سال 1397 و 1398 در استان همدان، شهرستان رزن، روستای سلطانآباد بهصورت اسپلیت- فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1400.37.145.105.1.1578.1610بهمنظور بررسی تأثیر سطوح مختلف تنش خشکی، محلولپاشی نانوکود روی و اسید سالیسیلیک بر عملکرد و اجزای عملکرد رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.) آزمایشی در دو سال 1397 و 1398 در استان همدان، شهرستان رزن، روستای سلطانآباد بهصورت اسپلیت- فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عامل اصلی شامل رژیمهای آبیاری در سه سطح بدون تنش، تنش متوسط و تنش شدید کمآبی بود که بهترتیب در سطوح مذکور آبیاری پس از 50، 75 و 100 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A انجام شد. عامل فرعی شامل نانوکود در دو سطح (بدون کود و محلولپاشی نانوکود روی) با محلولپاشی اسید سالیسیلیک در چهار سطح (صفر، دو، چهار و شش میلیمولار) بود که بهصورت فاکتوریل در کرتهای فرعی قرار گرفت. تنش خشکی سبب کاهش تعداد چتر در بوته، تعداد چترک در چتر، تعداد دانه در چترک، وزن هزاردانه و عملکرد دانه و افزایش درصد اسانس شد. بیشترین تعداد چترک در چتر از تیمار تنش خشکی 100 میلیمتر، همراه با کاربرد نانوکود روی و اسیدسالیسیلیک با غلظت چهار میلیمولار بدست آمد. کاربرد نانوکود روی در سطوح آبیاری 50، 75 و 100 میلیمتری بهترتیب سبب افزایش 14، 3.5 و 4.5 درصد عملکرد دانه شد. غلظت شش میلیمولار اسید سالیسیلیک بیشترین درصد اسانس (2.8%) را داشت. کاربرد نانوکود روی در سطوح آبیاری 50، 75 و 100 میلیمتری بهترتیب سبب افزایش 6، 2.9 و 9.9 درصدی میزان اسانس شد.
مهدی موحدی؛ ولیاله قاسمی عمران؛ سپیده ترابی
چکیده
این تحقیق بهمنظور بررسی امکان ریزازدیادی، تعیین بهترین محیط کشت و ترکیب تنظیمکنندههای رشد گیاهی شاهدانه (Cannabis sativa L.) در شرایط درون شیشهای انجام شد. بذرها بعد از ضدعفونی سطحی روی محیط کشت پایه MS کشت شدند. پس از یک ماه ریزنمونههای برگ و هیپوکوتیل از گیاهچههای رشدیافته در محیط in vitro در محیط کشت MS حاوی تنظیمکننده رشد گیاهی NAA ...
بیشتر
این تحقیق بهمنظور بررسی امکان ریزازدیادی، تعیین بهترین محیط کشت و ترکیب تنظیمکنندههای رشد گیاهی شاهدانه (Cannabis sativa L.) در شرایط درون شیشهای انجام شد. بذرها بعد از ضدعفونی سطحی روی محیط کشت پایه MS کشت شدند. پس از یک ماه ریزنمونههای برگ و هیپوکوتیل از گیاهچههای رشدیافته در محیط in vitro در محیط کشت MS حاوی تنظیمکننده رشد گیاهی NAA (5/0، 1، 2 و 3 میلیگرم در لیتر) به تنهایی یا در ترکیب با 5/0 میلیگرم در لیتر BA و تنظیمکننده رشد گیاهی 2,4-D (1/0، 2/0، 5/0 و 1 میلیگرم در لیتر) به تنهایی یا در ترکیب با 5/0 میلیگرم در لیتر BA کشت گردیدند. واکنش ریزنمونهها تقریباً در بیشتر محیطهای کشت مورد استفاده، تولید کالوس بودهاست. هیچگونه باززایی مستقیم در ریزنمونهها مشاهده نشده و تنها در غلظت 1/0 میلیگرم در لیتر 2,4-D به همراه 5/0 میلیگرم BA در ریزنمونه هیپوکوتیل باززایی غیرمستقیم دیده شدهاست. بیشترین حجم کالوس تولید شده در کل ریزنمونهها، در غلظت 1/0 میلیگرم در لیتر 2,4-D به همراه 5/0 میلیگرم در لیتر BA در ریزنمونه برگ بدست آمد. ریشهزایی در کالوس بعضی از ریزنمونهها در سطوح مختلف تیمارها مشاهده شد. بیشترین وزن تر کالوس تولید شده مربوط به بافت برگ در تیمار 1 میلیگرم در لیتر 2,4-D به همراه 5/0 میلیگرم در لیتر BA بودهاست. ریزنمونهها به راحتی کالوسزایی و ریشهزایی کرده و نسبت به باززایی واکنش خوبی نشان ندادند.
مهدی موحدی؛ ولیاله قاسمی عمران؛ سپیده ترابی
چکیده
شاهدانه ایرانی (Cannabis sativa L.) گیاهی دارویی متعلق به خانواده Cannabinaceae است که ترکیبهای متنوعی از متابولیتهای ثانویه را تولید میکند. این تحقیق بهمنظور بهینهسازی باززایی مستقیم و غیرمستقیم این گیاه در شرایط in vitro انجام شد. ریزنمونههای برگ و هیپوکوتیل از گیاهچههای استریل جداسازی شده و محیط کشتهای حاوی BA (1/0، 2/0، 5/0، 1، ...
بیشتر
شاهدانه ایرانی (Cannabis sativa L.) گیاهی دارویی متعلق به خانواده Cannabinaceae است که ترکیبهای متنوعی از متابولیتهای ثانویه را تولید میکند. این تحقیق بهمنظور بهینهسازی باززایی مستقیم و غیرمستقیم این گیاه در شرایط in vitro انجام شد. ریزنمونههای برگ و هیپوکوتیل از گیاهچههای استریل جداسازی شده و محیط کشتهای حاوی BA (1/0، 2/0، 5/0، 1، 2، 3 میلیگرم در لیتر) به تنهایی یا در ترکیب با 5/0 میلیگرم در لیتر IBA و TDZ (1/0، 2/0، 5/0، 1، 2، 3 میلیگرم در لیتر) به تنهایی یا در ترکیب با 5/0 میلیگرم در لیتر IBA کشت شدند. عکسالعمل ریزنمونهها در همه محیطهای کشت مورد استفاده، تولید کالوس بود. هیچگونه باززایی مستقیم در ریزنمونهها مشاهده نشد و در ریزنمونه هیپوکوتیل باززایی غیرمستقیم در سطوح مختلف هورمونی BA اتفاق افتاد. بیشترین حجم کالوس تولید شده، در غلظت 2 میلیگرم در لیتر TDZ به همراه 5/0 میلیگرم در لیتر IBA در ریزنمونه برگ بدست آمد. بیشترین وزن تر و خشک کالوس تولید شده مربوط به ریزنمونه برگ در تیمار هورمونی 1 میلیگرم در لیتر TDZ به همراه 5/0 میلیگرم در لیتر IBA بود. تیمار هورمونی 5/0 میلیگرم در لیتر TDZ به همراه 5/0 میلیگرم IBA در هیچ ریزنمونهای کالوس تولید نکرد. البته ترکیب هورمون IBA در غلظتهای مختلف هورمون BA، تأثیر شگرفی در بهبود حجم و وزن تر و خشک کالوس ریزنمونهها داشت. با این حال افزودن هورمون IBA در غلظتهای مختلف هورمون TDZ چندان تأثیری در بهبود حجم و وزن تر و خشک کالوس هر دو ریزنمونه نداشت.
منصور امیدی؛ بهارک بهجت ساسان؛ محمدرضا نقوی؛ سپیده کلاته جاری؛ علیرضا اطمینان
چکیده
سرخدار (Taxus baccata L.) گیاهی رو به انقراض و دارای زادآوری طبیعی بسیار اندک است. اهمیت مضاعف سرخدار بهواسطه تولید تاکسول میباشد که مؤثرترین دارو برای درمان انواع سرطانها شناخته شده است. هدف از این آزمایش بررسی محیطهای کشت، غلظتهای مختلف هورمونها و ریزنمونههای مختلف سرخدار جهت تولید کالوس بهعنوان یکی از منابع مهم تولید تاکسول ...
بیشتر
سرخدار (Taxus baccata L.) گیاهی رو به انقراض و دارای زادآوری طبیعی بسیار اندک است. اهمیت مضاعف سرخدار بهواسطه تولید تاکسول میباشد که مؤثرترین دارو برای درمان انواع سرطانها شناخته شده است. هدف از این آزمایش بررسی محیطهای کشت، غلظتهای مختلف هورمونها و ریزنمونههای مختلف سرخدار جهت تولید کالوس بهعنوان یکی از منابع مهم تولید تاکسول میباشد. آزمایش به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. سه فاکتور شامل ریزنمونه (ساقه و برگ)، محیط کشت MS پایه و 4 محیط MS تغییریافته در میزان نمکها، میزان نیتروژن (KNO3 و NH4NO3) و گلوتامین و فاکتور سوم ترکیبهای هورمونی اکسین NAA و 2,4-D در 4 سطح و سیتوکینین Kin در 3 سطح در ترکیب با هم استفاده شد. در مرحله دوم آزمایش از محیط کشت ½ MS با 3 میلیگرم در لیتر Kin + 4/0 میلیگرم در لیتر 2,4-D استفاده گردید. بیشترین درصد تشکیل کالوس (67/96%) در تیمار هورمونی 2,4-D در غلظت 1 میلیگرم در لیتر و Kin در غلظت 1 میلیگرم در لیتر در محیط کشت H با استفاده از جداکشت ساقه بدست آمد. بیشترین اندازه کالوس (mm267/80) در تیمار هورمونی 2 میلیگرم در لیتر NAA به همراه 2/0 میلیگرم در لیتر Kin در محیط کشت F در قطعه جداکشت برگ از بین تیمارهای بکار برده شده، مشاهده شد. همچنین، کالوسهای حاصل از ساقه فقط دارای سلولهای مریستمی بودند. براساس نتایج بدست آمده گلوتامین تأثیر بسزایی در القای کالوس و همچنین در تحریک رشد کالوس داشت. همچنین غلظتهای کم تنظیمکنندههای رشد نسبت به غلظتهای بالای تنظیمکنندههای رشد بر دو صفت کالزایی و اندازه کالوس تأثیر بیشتری داشتند.
محمد صدقی؛ علی نعمتی؛ تیمور خندان بجندی؛ علی نامور
چکیده
بهمنظور تعیین اثر پیشتیمار بذر و محلولپاشی تنظیمکنندههای رشد بر عملکرد و صفات بیوفیزیکوشیمیایی دانه کدوی دارویی (Cucurbita pepo L.)، آزمایشی به صورت فاکتوریل و براساس طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی اجرا شد. تیمارها شامل پیشتیمار بذر (شاهد، جیبرلین و اکسین) و محلولپاشی تنظیمکنندههای ...
بیشتر
بهمنظور تعیین اثر پیشتیمار بذر و محلولپاشی تنظیمکنندههای رشد بر عملکرد و صفات بیوفیزیکوشیمیایی دانه کدوی دارویی (Cucurbita pepo L.)، آزمایشی به صورت فاکتوریل و براساس طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی اجرا شد. تیمارها شامل پیشتیمار بذر (شاهد، جیبرلین و اکسین) و محلولپاشی تنظیمکنندههای رشد (شاهد، اکسین، جیبرلین و مخلوط اکسین با جیبرلین) بود. پیشتیمار بذر با اکسین همراه با محلولپاشی آن موجب بیش از دوبرابر شدن تعداد دانه در میوه نسبت به شاهد شد. تعداد دانههای نارس در همین تیمار به حداقل کاهش یافت و به یکپنجم تیمار شاهد رسید. وزن تر میوه در بوته نیز در همین تیمار حداکثر بود و نزدیک به دوبرابر شاهد افزایش نشان داد. اثر ساده پیشتیمارها بر عملکرد دانه و وزن تر میوه معنیدار بود و حداکثر عملکرد دانه در پیشتیمار اکسین دیده شد. اثر ساده تنظیمکنندههای رشد نیز بر روی برخی صفات معنیدار بود، بهطوری که حداکثر تعداد دانه در میوه، قطر میوه، وزن تر میوه، عملکرد دانه و حداقل تعداد و درصد دانههای نارس در محلولپاشی با اکسین مشاهده شد. محلولپاشی با جیبرلین درصد روغن را افزایش و درصد پروتئین دانه را کاهش داد، درحالیکه محلولپاشی با اکسین موجب کاهش درصد روغن و افزایش پروتئین دانه شد. هیچیک از تیمارهای آزمایش بر طول و عرض دانه اثر معنیداری نداشت، ولی محلولپاشی با جیبرلین موجب افزایش ضخامت دانه شد. بهطور کلی، به نظر میرسد که محلولپاشی با اکسین میتواند موجب افزایش عملکرد دانه در کدوی دارویی شود، ولی این امر اثر منفی بر عملکرد ماده مؤثره محلول در روغن دانه خواهد داشت. همچنین، نتایج این بررسی حکایت از آن دارد که محلولپاشی با جیبرلین موجب تولید دانههای درشتتر و با درصد روغن بیشتری میشود.