موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Comparison of essential oil content of sahendi savory (Satureja sahendica Bornm.) and its compounds under cultural conditions and natural habitats in Qazvin provinceمقایسه اسانس مرزه سهندی (Satureja sahendica Bornm.) و ترکیبهای آن در شرایط زراعی و رویشگاه طبیعی در استان قزوین11210970210.22092/ijmapr.2017.109702FAسید محسن حسینیدانشآموخته دکترای زراعت، گروه زراعت، دانشگاه تربیت مدرس و استادیار دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)مجید آقاعلیخانیدانشیار، گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000000289815892فاطمه سفیدکناستاد، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران0000-0001-7170-0002امیر قلاونداستاد، گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20150221The Sahandi savory (<em>Satureja sahendica </em>Bornm.) is a native medicinal species of Iran, which is exposed to extinction. Organic farming of this species in low input systems has an important role to protect this valuable genetic reserve. To evaluate the essential oil content and components of the savory in natural habitat and field conditions, an experiment was conducted to investigate the plant growth responses to different fertilizer and redroot pigweed (<em>Amaranthus retroflexus </em>L.) density (0, 6, 12 and 18 plants/m<sup>2</sup>) in two planting patterns (rectangles, zigzag). The experiment was carried out in factorial based on RCBD with three replications at the Qazvin Agriculture and Natural Resources Research Center during 2010 to 2012. The nutrient treatments included NPK plus foliar application of micronutrients, four tons/ha vermicompost, two tons/ha vermicompost plus 40 liters/ha vermi-tea (liquid formulation of vermicompost). At the flowering stage, the essential oil content and compounds were measured in both samples of field and natural habitats. The effect of planting pattern was not significant. The highest content of essential oils in first harvest (28.38%) and in second harvest (46.04%) were obtained from organic fertilizer treatments, two tons vermicompost + 40 liters vermin-tea and four tons vermicompost, respectively. These treatments were superior to the savory harvested from natural habitats. The essential oil content of savory under competition of redroot pigweed at all densities were higher than the natural habitats and the highest content in first and second harvest (30.41% and 51.80%) was obtained at 18 plants/m<sup>2</sup> pigweed density. In all fertilizer treatments, the content of thymol in comparison to natural habitats (38.49%) was superior and the highest content (42.95%) was obtained with application of four tons vermicompost. In the absence of weed, the Sahandi savory produced the greatest content of thymol (45.18%) compared to the savory grown in natural habitats.مرزه سهندی (<em>Satureja sahendica</em> Bornm.) بومی ایران و در معرض تهدید است که کشت آن در نظامهای کمنهاده و ارگانیک در حفاظت از این ذخیره ژنتیکی نقش مهمی دارد. برای مقایسه درصد اسانس مرزه و ترکیبهای آن در رویشگاه طبیعی و مزرعه، آزمایشی انجام شد که طی آن تأثیر تیمارهای تغذیهای در دو آرایش کاشت (مستطیل و زیگزاگ) در چهار تراکم صفر، 6، 12 و 18 بوته در مترمربع علف هرز تاجخروس وحشی (<em>Amaranthus retroflexux</em> L.) بررسی شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سالهای 1391-1389 در ایستگاه اسماعیلآباد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی قزوین اجرا شد. تیمارهای تغذیهای شامل: NPK به همراه محلولپاشی ریزمغذیها، ورمیکمپوست به میزان چهار تن در هکتار و ورمیکمپوست به میزان دو تن در هکتار+ ورمیتی به میزان40 لیتر در هکتار بود. در مرحله گلدهی مرزه میزان اسانس و درصد ترکیبهای آن در نمونههای کشت شده و رویشگاه طبیعی اندازهگیری شد. آرایش کاشت بر میزان و ترکیبهای اسانس تأثیر معنیداری نداشت. از نظر تولید اسانس سطح کودی ورمیکمپوست دو تن+ ورمیتی 40 لیتر در چین اول با 28.38% و در چین دوم ورمیکمپوست چهار تن با 46.04% در مقایسه با رویشگاه طبیعی برتری داشتند. میزان اسانس مرزه رشد کرده در حضور علف هرز در تمام سطوح نسبت به رویشگاه طبیعی برتری داشت و بیشترین میزان در چین اول 30.41% و در چین دوم 51.80% مربوط به تراکم 18 بوته تاجخروس در مترمربع بود. در تمام تیمارهای کودی میزان تیمول نسبت به رویشگاه طبیعی (38.49%) برتری داشت و بیشترین میزان (42.95%) در اثر تیمار کاربرد چهار تن ورمیکمپوست حاصل شد. مرزه سهندی در شرایط عدم حضور علف هرز با 45.18% بیشترین میزان تیمول را نسبت به مرزه رشد کرده در رویشگاه طبیعی تولید کرد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Gene expression analysis of 1-deoxy-D-xylulose 5-phosphate synthase and TcGLIP multifunctional genes in pyrethrum (Chrysanthemum cinerariaefolium Vis.) under methyl jasmonate treatmentبررسی بیان ژن 1-دئوکسی-دی-زایلوز 5-فسفات سنتاز و ژن چند عملکردی TcGLIP در گیاه پیرتروم (Chrysanthemum cinerariaefolium Vis.) در پاسخ به متیل جاسمونات132410970310.22092/ijmapr.2017.109703FAسید محمد دبیریدانشآموخته کارشناسی ارشد بیوتکنولوژی کشاورزی، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایرانمحمد مجدیاستادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران0000-0002-8586-2464بهمن بهرام نژاددانشیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایرانJournal Article20151110The gene 1-deoxy-D-xylulose 5-phosphate synthase (DXS) and TcGLIP multifunctional genes are two key genes involved in pyrethrins biosynthetic pathway, which retain insecticidal properties. DXS gene in the MEP pathway produces 1-deoxy-d-xylulose 5-phosphate using pyruvate and glyceraldehyde-3-phosphate dehydrogenase.<em> TcGLIP</em> gene is involved at the last steps of pyrethrins biosynthesis pathway and integrates chrysanthemyl-CoA and pyrethrolone, which are produced in the MEP pathway and lipoxygenase pathways, respectively to yield pyrethrin I. Based on the significances of pyrethrins, further identification and studies are needed on these metabolites. The aim of this study was to isolate<em> DXS</em> gene in pyrethrum (<em>Chrysanthemum cinerariaefolium</em> Vis.) from the Asteraceae, as well as expression analysis of these two genes under methyl-jasmonate treatment. In the present work, the nucleotide sequences of 1-deoxy-D-xylulose 5-phosphate synthase gene of different plant species were obtained from NCBI database and subsequently aligned with ClustalW online software. Specific primers were designed from the conserved regions of aligned sequences. The polymerase chain reaction product with 715bp length showed that the specific primers had high efficiency to isolate <em>DXS</em>. In addition, gene expression analysis under methyl-jasmonate treatment showed that both <em>DXS</em> and <em>TcGLIP</em> were up-regulated in response to methyl jasmonate elicitor. Our data showed that methyl jasmonate treatment in seedling stage could be used as a suitable elicitor to increase pyrethrin production.ژن 1-دئوکسی-دی-زایلوز 5-فسفات سنتاز و ژن چند عملکردی <em>GLIP</em> (<em>TcGLIP</em>) دو ژن کلیدی در مسیر بیوسنتزی "پیرترینها" میباشند که دارای خاصیت حشرهکشی میباشند. ژن <em>DXS</em> در مسیر MEP با استفاده از پیروات و گلیسر آلدهید 3-فسفات باعث تولید 1-دئوکسی-دی-زایلوز 5-فسفات میگردد و ژن <em>TcGLIP</em> نیز در انتهای مسیر بیوسنتزی دخالت میکند و مولکولهای کریزانتمیل کوآ (Chrysanthemyl CoA) و پیرترلون (Pyrethrolone) توسط دو مسیر MEP و لیپوکسی ژناز را به یکدیگر متصل میکند و باعث تولید پیرترین نوع 1 میشود. با توجه به اهمیت بالای پیرترینها، بررسی و شناخت بیشتر این متابولیتها حائز اهمیت میباشد. هدف از این مطالعه، جداسازی ژن <em>DXS</em> در گیاه پیرتروم (<em>Chrysanthemum cinerariaefolium</em> Vis.) از خانواده گلستارهایها و بررسی بیان دو ژن <em>DXS</em> و <em>TcGLIP</em> تحت تیمار متیل جاسمونات بود. در این تحقیق ابتدا توالیهای نوکلئوتیدی ژن 1-دئوکسی-دی-زایلوز 5-فسفات سنتاز گونههای گیاهی مختلف از پایگاه اطلاعاتی NCBI دریافت شد و بعد توالیهای دریافت شده توسط نرمافزار تحت وب ClustalW همردیف شدند. از همردیفسازی توالیهای بدست آمده برای این توالی در گیاه پیرتروم آغازگرهای ویژه طراحی و سنتز شد. نتایج واکنش زنجیرهای پلیمراز و نتایج توالییابی محصول آن و مشاهده باند با طول bp715 نشان داد که آغازگرهای اختصاصی طراحی شده برای جداسازی ژن <em>DXS</em> کارایی لازم را دارند. همچنین بررسی بیان این دو ژن تحت تیمار متیل جاسمونات، القای بیان این ژنها را تحت تأثیر متیل جاسمونات در مرحله گیاهچهای نشان داد که نشان میدهد که متیل جاسمونات میتواند بهعنوان یک الیسیتور مناسب برای افزایش میزان تولید پیرترینها بکار گرفته شود.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Effects of drought stress on grain yield and qualitative characteristics of three populations of Lallemantia royleana Benth.ارزیابی تنش خشکی بر عملکرد دانه و صفات کیفی سه جمعیت گیاه دارویی بالنگو (Lallemantia royleana Benth.)253810970410.22092/ijmapr.2017.109704FAفاطمه پیرجلیلیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شاهد، تهران، ایرانحشمت امیدیاستادیار، گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران0000-0002-2728-1469Journal Article20151115This research was aimed to investigate the effects of drought stress on grain yield and qualitative characteristics of three populations of <em>Lallemantia</em> <em>royleana</em> Benth. The study was conducted in the research farm of Collage of Agriculture of Shahed University. This study was conducted in a split plot based on randomized complete block design (RCBD) with three replications during 2013-2014. The experimental factors consisted of four levels of drought stress as the main plots including control or soil water potential (SWP) of -0.5atm as field capacity (FC), soil water potential (SWP) of -3.5 atm as moderate stress, soil water potential (SWP) of -6.5 atm as relatively sever stress, and soil water potential (SWP) of -9 atm as severe stress. The Balangu populations including Mashhad, Kerman, and Taleghan were considered as sub-plots. The traits measured included grain yield, total chlorophyll, chlorophyll a, chlorophyll b, carotenoids, mucilage percent, turgor factor, and proline content. The results showed that the population and the interaction of drought stress and population had significant effects on chlorophyll a, total chlorophyll, proline and grain yield at the 1% level. The effect of drought stress was found to be significant on grain yield, photosynthetic pigments, leaf proline content (<em>P</em><0.01), and the total chlorophyll content (<em>P</em><5% ). However, the effect of drought stress on the content of chlorophyll b was not significant. In the severe stress conditions, the greatest change in proline content was found in Mashhad population and the relatively high stress level (26.26) as compared to control (0.7). As well, the content of chlorophyll a (0.5 mg per gram) and carotenoid decreased in moderate stress (0.96 mg/g) as compared with control treatment. Among the study populations in the control treatment (field capacity), the highest grain yield (940.78kg per hectare) was obtained from Mashhad population and the lowest grain yield (194.43 kg per ha) in the severe stress conditions (-9 atm) was obtained from Taleghan population.بهمنظور بررسی تأثیر تنش خشکی بر عملکرد دانه و خصوصیات کیفی سه جمعیت گیاه دارویی بالنگو (<em>Lallemantia royleana</em> Benth.)، مطالعهای در مزرعه تحقیقاتی گیاهان دارویی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه شاهد در 30 کیلومتری جنوب تهران انجام شد. این آزمایش بهصورت کرتهای خردشده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 94-93 اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل 4 سطح خشکی از مرحله گلدهی بهعنوان فاکتور اصلی (1- متوسط پتانسیل رطوبت خاک در حد 0.5- اتمسفر بهعنوان شاهد (FC)، 2- پتانسیل رطوبت خاک حدود 3.5- اتمسفر بهعنوان تنش ملایم، 3- پتانسیل رطوبت خاک حدود 6.5- اتمسفر بهعنوان تنش نسبتاً شدید، 4- پتانسیل رطوبت خاک 9- اتمسفر بهعنوان تنش شدید) و جمعیتهای بالنگو (شامل 3 جمعیت از استانهای مشهد، کرمان و طالقان) بهعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. صفات مورد اندازهگیری شامل عملکرد دانه، میزان کلروفیل کل، کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید، درصد موسیلاژ، فاکتور تورم و محتوای پرولین بود. نتایج نشان داد که جمعیت، اثر برهمکنش خشکی و جمعیت بر کلروفیل a، کلروفیل کل، پرولین و عملکرد دانه در سطح احتمال 1% معنیدار شد. خشکی بر عملکرد دانه، رنگریزههای فتوسنتزی و محتوای پرولین برگ در سطح احتمال 1% و بر کلروفیل کل در سطح احتمال 5% معنیدار و بر میزان کلروفیل b غیرمعنیدار شد. در تنش شدید، بیشترین میزان تغییر پرولین در جمعیت مشهد و سطح تنش نسبتاً شدید (26.26) نسبت به شاهد (0.7) بود، همچنین میزان کلروفیل a (0.5 میلیگرم بر گرم) و کاروتنوئید در تنش متوسط (0.96 میلیگرم بر گرم) نسبت به شاهد کاهش پیدا کردند. در بین جمعیتهای مورد بررسی در شرایط شاهد (ظرفیت مزرعهای) بیشترین عملکرد دانه مربوط به جمعیت مشهد با تولید 940.78 کیلوگرم در هکتار و کمترین عملکرد دانه در شرایط تنش شدید (9- اتمسفر) مربوط به جمعیت طالقان 194.43 کیلوگرم در هکتار بود.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Inhibitory effect of Quercus brantii L. extract on Meloidogyne javanica, the causal agent of Root-knot disease, in tomato plantsاثر بازدارندگی عصاره بلوط (Quercus brantii L.) بر نماتد ریشهگرهی (Meloidogyne javanica) در گیاه گوجهفرنگی395010970510.22092/ijmapr.2017.109705FAثریا هاشمیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایرانمحمد عبدالهیاستاد، گروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایرانحبیب الله چاره گانیاستادیار، گروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایرانJournal Article20151127Root-knot nematodes are one of the most important plant parasitic nematodes. The damage of these nematodes on tomatoes is estimated about 20-30%. One of the latest methods for controlling pests and plant diseases is application of organic products and use of natural ingredients with microbial and herbal origin. In order to reduce the damage of root-knot nematode in tomato plants, the nematicidal effects of aqueous extract of oak (<em>Quercus branti</em> L.) were evaluated on root-knot nematode,<em> Meloidogyne javanica</em> <em>in vitro</em> as well as in greenhouse conditions. An experiment was conducted in a completely randomized design. The treatments consisted of 1- plant parts (leaf and fruit) 2- plant extracts (at five concentrations, 1%, 2%, 3%, 5% and 7% for laboratory tests, and 0.05%, 0.1%, 0.15%, 0.25% and 0.35% (g dry powder in 100 grams of soil) for greenhouse experiments). Extracts of different parts of both tested plants caused maximum mortality of the second stage larvae, at the rates of 5% and 7%. Leaf and fruit extract at the rate of 7% caused 100% larval mortality. In case of reproduction factor, none of treatments had hazardous effect on plant growth including root and shoot length, fresh and dry weight. Between all treatments, the best treatment was identified at the rate of 0.35%, which was effective enough against nematode and also had no harmful effect on the tested plant.نماتدهای ریشهگرهی غالبترین نماتد در میان نماتدهای انگل گیاهی در سبزیجات میباشند. از نظر اهمیت، این نماتدها جزو سه گروه مهم نماتدهای انگل گیاهی تلقی میشوند و از برخی جهات، ازجمله دامنه میزبانی و تعامل با بسیاری از عوامل بیماریزا، از مهمترین نماتدهای انگل گیاهی بهشمار میآیند. خسارت این نماتدها در گوجهفرنگی ۲۰% تا ۳۰% محصول تخمین زده شدهاست. از روشهای نوین در کنترل آفات و بیماریهای گیاهی و بهویژه در تولید محصولات ارگانیک، استفاده از مواد و ترکیبهای طبیعی با منشأ میکروبی و گیاهیست. در این تحقیق، بهمنظور بررسی اثر بازدارندگی عصاره گیاهی بلوط (<em>Quercus brantii</em> L.) بر نماتد ریشهگرهی گونه <em>M. javanica</em> در گیاه گوجهفرنگی، بهصورت ترکیب تیماری با دو جزء، 1- دو اندام گیاهی شامل: برگ و میوه 2- پنج غلظت عصاره: 1، 2، 3، 5 و 7 درصد وزن به حجم (پودر خشک در آب) در شرایط آزمایشگاهی و پنج نسبت پودر: 0.05، 0.1، 0.15، 0.25 و 0.35 درصد (گرم پودر خشک در 100 گرم خاک) در شرایط گلخانهای، در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار انجام شد. در بررسیهای آزمایشگاهی، بیشترین میزان مرگ و میر لارو سن دوم مربوط به غلظتهای 5 و 7 درصد عصاره برگ و میوه بلوط بود که در غلظت 7% عصارهها 100% مرگ و میر لارو سن دوم مشاهده شد. در بررسیهای گلخانهای، از نظر فاکتورهای رشدی گیاه شامل طول، وزن تر و خشک ریشه و شاخساره، هیچیک از تیمارها اثر نامطلوب بر رشد گیاه نداشتند و تیمارهای مایهزنی شده با نسبت 0.35% بیشترین تأثیر را بر شاخصهای نماتدی داشتند.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Effects of nitrogen and plant spacing on the phenological characteristics, morphology and the yield of medical pumpkin (Cucurbita pepo L.)اثر نیتروژن و فاصله بوتهها روی ویژگیهای فنولوژیک، ریختشناسی و عملکرد میوه کدوی تخم کاغذی (Cucurbita pepo L.)516110970710.22092/ijmapr.2017.109707FAامیر صادقی بختوریاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایرانحمید محمدیاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایرانبهمن پاسبان اسلامدانشیار، بخش تحقیقات زراعی و باغی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجانشرقی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تبریز، ایرانJournal Article20151214In order to investigate the effect of nitrogen and plant spacing on phenological characteristics, morphology, and fruit yield in pumpkin (<em>Cucurbita pepo</em> L.), an experiment was conducted at the farm of Agriculture Faculty, Azarbaijan Shahid Madani University, during 2013. The study was performed as factorial in a complete randomized block design with three replications. The treatments consisted of nitrogen at five levels (0, 50, 100 and 200 Kg ha<sup>-1</sup>) and plant spacing with a square array at three levels (30, 60 and 90 cm). According to the results, the planting time until flowering and fruiting was longer in the treatment of 200 kg N. The number of nodes, sub-branches, and leaves per plant was higher in the planting space of 90 cm along with 200 Kg ha<sup>-1</sup> nitrogen. The higher plant length and fruit yield were recorded for the planting space of 60 cm along with 150 Kg ha<sup>-1</sup> nitrogen. The highest leaf dry weight was related to the 200 Kg ha<sup>-1</sup> nitrogen. The use of 150 Kg ha<sup>-1</sup> nitrogen caused to the highest number of male and female flowers, fruit fresh weight, number of seeds per fruit. The higher leaf dry weight, male and female flowers, and fruits per plant were obtained in the planting space of 90 cm. Finally, the application of 150 Kg ha<sup>-1</sup> nitrogen and planting space of 60 cm led to the highest number of fruits and fruit yield in unit area.بهمنظور بررسی اثرات نیتروژن و فاصله بوتهها بر ویژگیهای فنولوژیک، ریختشناسی و عملکرد میوه در کدوی تخم کاغذی، آزمایشی در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بهصورت فاکتوریل بر پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار طی سال زراعی 1392 اجرا شد. فاکتورهای مورد ارزیابی شامل نیتروژن در 5 سطح بدون کاربرد (صفر)، 50، 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار و فاصله بوتهها با آرایش مربع در 3 سطح 30، 60 و 90 سانتیمتر بودند. نتایج نشان دادند که زمان کاشت تا گلدهی و میوهدهی در تیمار 200 کیلوگرم نیتروژن طولانیتر بود. فاصله بوته 90 سانتیمتر و کاربرد 200 کیلوگرم نیتروژن از نظر تعداد گره در بوته، شاخه فرعی، برگ در بوته و فاصله کاشت 60 سانتیمتر همراه با 150 کیلوگرم نیتروژن از نظر طول بوته و عملکرد میوه در سطح بالاتری قرار داشتند. بیشترین وزن خشک برگ مربوط به سطح کودی 200 کیلوگرم در هکتار نیتروژن بود. مصرف 150 کیلوگرم نیتروژن بیشترین تعداد گل نر و ماده، وزن تر میوه و تعداد دانه سالم را در میوه داشت. فاصله کاشت 90 سانتیمتر از نظر وزن خشک برگ، تعداد گل نر و ماده و تعداد میوه در بوته بالاتر بود. در نهایت کاربرد 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و فاصله بوته 60 سانتیمتر، بیشترین تعداد میوههای سالم را در بوته و عملکرد هکتاری میوه در منطقه آزمایش داشت.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Evaluation of chemical components and physicochemical properties of two green macroalgae species Ulva intestinalis and Ulva linza from Persian Gulfبررسی ترکیبهای شیمیایی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دو گونه ماکروجلبکی سبز Ulva intestinalis و Ulva linza در خلیج فارس627210970810.22092/ijmapr.2017.109708FAکیانا پیریاندانشجوی دکترای بیوتکنولوژی، گروه بیوتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان، ایرانخسرو پیریدانشیار، گروه بیوتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان، ایرانجلوه سهرابی پوراستادیار، گروه جلبکشناسی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان هرمزگان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بندرعباس، ایرانسعید تمدمی جهرمیاستادیار، پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، مرکز تحقیقات شیلات ایران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بندرعباس، ایرانرضا ربیعیاستادیار، گروه جلبکشناسی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان هرمزگان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بندرعباس، ایرانJournal Article20151215Nutritional, pharmaceutical, and healthcare properties of macroalgae are the most investigated subjects in macroalgae. In this study, nutritional and physicochemical properties of two important green macroalgae, <em>Ulva intestinalis</em> and <em>Ulva linza,</em> collected from the Persian Gulf, were investigated. In all analyses, we followed the reference methods with some modification. Results revealed that <em>U. intestinalis</em> contained higher protein content (15.79%) as compared with <em>U. linza</em> (9.90%) while <em>U. linza</em> had higher content of lipid (2.30%), ash (26.66%), phenol (2.16 mgGA/g) and flavonoid (11.7 mgQE/g) as compared with <em>U. intestinalis</em> with 1.98% lipid 22.50% ash, 1.02 mgGA/g phenol and 8.2 mgQE/g flavonoid. The two species did not show any significant differences about all analyzed compositions (<em>P<</em>0<em>.</em>05) except lipid content. In physicochemical analyses, <em>U. intestinalis</em> showed higher water holding capacity (17.5 g/g), swelling capacity (9.5 mL/g), and oil holding capacity (5.5 g/g) as compared with <em>U. linza</em> with water holding capacity of 8.7 g/g, swelling capacity of 5.7 mL/g and oil holding capacity of 2.6 g/g. The difference between physicochemical properties of two species were all statically significant (<em>P</em><0.05). The study showed that the two algae species investigated with high protein content could be considered as valuable plant sources for direct consumption as human food and due to the unique physicochemical properties, the two species could be used as ingredients to improve the structure and nutritional values of the food products in food industries.ویژگیهای غذایی، دارویی و بهداشتی از مهمترین مباحث مورد مطالعه در جلبکهای ماکروسکوپی میباشند. در این تحقیق ترکیبهای غذایی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دو گونه مهم از جلبکهای ماکروسکوپی سبز <em>Ulva intestinalis</em> و <em>Ulva linza</em> جمعآوری شده از سواحل خلیج فارس بررسی شد. کلیه آنالیزها براساس روشهای مرجع با کمی تغییرات انجام گردید. گونه <em>U. intestinalis</em> محتوای پروتئین بالاتری (15.79%) را نسبت به گونه <em>U. linza</em> (9.90%) نشان داد، درحالی که گونه <em>U. linza</em> دارای میزان بالاتری از ترکیبهای لیپیدی (2.34%)، خاکستر (26.66%)، فنول (mgGA/g2.16) و فلاونوئید (mgQE/g11.70) نسبت به گونه <em>U. intestinalis</em> با محتوای لیپید (1.98%)، خاکستر (22.55%)، فنول (mgGA/g 1.02) و فلاونوئید (mgQE/g8.20) بود. دو گونه از لحاظ ترکیبهای سنجیده شده بجز محتوای لیپیدی اختلاف معنیداری را نشان دادند (<em>P</em><0.05). در بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نمونهها گونه <em>U. intestinalis</em> با ظرفیت نگهداری آب (g/g17.5)، جذب آب (mL/g9.5) و نگهداری روغن (g/g5.5) مقادیر بالاتری را نسبت به گونه <em>U. linza</em> با ظرفیت نگهداری آب (g/g8.5)، جذب آب (mL/g5.7) و نگهداری روغن (g/g2.6) نشان داد. هر دو گونه در هر سه ویژگی سنجیده شده دارای اختلاف آماری معنیداری بودند (<em>P</em><0.05). این تحقیق نشان داد که دو گونه جلبک مطالعه شده با دارا بودن محتوای پروتئینی بالا منابع گیاهی ارزشمندی برای مصرف مستقیم خوراکی انسان بوده، همچنین بهدلیل خصوصیات فیزیکی و شیمیایی منحصر به فرد بهعنوان افزودنیها برای بهبود ساختار و ارزش غذایی در محصولات صنایع غذایی دارای کاربرد میباشند.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Enhanced Taxol production in cell suspension cultures of hazelnut (Corylus avellana L.) by combination of elicitor and precursorتقویت تولید تاکسول در کشت سوسپانسیون سلولی فندق (Corylus avellana L.) از طریق ترکیب محرک و پیشماده738910971210.22092/ijmapr.2017.109712FAرقیه حضرتی جهاندانشآموخته کارشناسیارشد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانناصر زارعدانشیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانسارا دژستاناستادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانپریسا شیخ زاده مصدقاستادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانJournal Article20151130The discovery of taxanes production in hazelnut (<em>Corylus avellana</em> L.) and its cell cultures has generated considerable interest and hopes for studying and utilization of cell suspension culture of hazelnut as a biotechnological approach to the taxol production. In this research, the effects of plant growth regulators (different levels of 2,4-D, NAA, Kin and BAP) on hazelnut cell culture growth, and effects of elicitor (methyl jasmonate, chitosan and ultrasonund) and precursor (aminobenzoic acid and phenylalanine) combination on taxol production in cell suspension cultures were investigated. The results revealed that hazelnut cell growth in suspension cultures was significantly influenced by growth regulators treatments. Cell growth in MS medium containing 1 mg/l 2,4-D, 0.5 mg/l BAP and 150 mg/l ascorbic acid was significantly higher than other treatments. The cell growth and viability, EC and pH of medium and taxol production were significantly different between elicitor treatments. Overall, elicitor treatments inhibited cell proliferation but significantly increased the taxol production compared to the control (without elicitor). The highest taxol content (15.27 mg/l) was obtained with 2 min US and 20 mg/l aminobenzoic acid treatment in the cells derived from seed explants, which was about 132.78- fold of control.کشف تولید تاکسانها در فندق (<em>Corylus avellana </em>L<em>.</em>) و کشتهای سلولی آن علایق و امیدهای زیادی را برای مطالعه و کاربرد کشت سوسپانسیون سلولی فندق بهعنوان یک راهکار زیستفناوری برای تولید تاکسول و سایر تاکسانها ایجاد کرده است. در این تحقیق، تأثیر تنظیمکنندههای رشد گیاهی (سطوح مختلف 2,4-D و NAA در ترکیب با Kin و BAP) بر رشد کشتهای سلولی فندق و تأثیر ترکیب محرک (متیل جاسمونات 100 و 150 میکرومولار، کیتوسان 30 و 60 میلیگرم در لیتر و امواج فراصوت 1 و 2 دقیقه) و پیشماده (آمینوبنزوئیک اسید 10 و 20 میلیگرم در لیتر و فنیلآلانین 1 و 2 میلیمولار) بر تولید تاکسول در کشت سوسپانسیون سلولی بررسی شد. نتایج نشان داد که تیمارهای تنظیمکننده رشدی، رشد سلول فندق را در کشت سوسپانسیون بهطور معنیداری تحت تأثیر قرار داد. رشد سلولها در محیط کشت MS حاوی یک میلیگرم در لیتر 2,4-D و 0.5 میلیگرم در لیتر بنزیل آمینوپورین (BAP) و 150 میلیگرم در لیتر آسکوربیک اسید در مقایسه با سایر تیمارها بهطور معنیداری بیشتر بود. بین تیمارهای محرک نیز از نظر رشد و زندهمانی سلولی، EC و pH محیط کشت و تولید تاکسول اختلاف معنیداری وجود داشت. بهطور کلی، اعمال تیمارهای محرک در مقایسه با تیمار شاهد (بدون محرک)، موجب کاهش تکثیر و رشد سلولی شده ولی میزان تاکسول را بهطور معنیداری افزایش داد. بیشترین مقدار تاکسول (15.27 میلیگرم در لیتر) در تیمار دو دقیقه امواج فراصوت و 20 میلیگرم در لیتر آمینوبنزوئیک اسید در ریزنمونه بذر بدست آمد که 132.78 برابر بیشتر از مقدار تاکسول در تیمار شاهد بود.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421The influence of different strains of Agrobacterium on hairy root induction and the content of total phenolics and polysaccharides in medicinal plant Echinacea purpurea (L.) moench.تأثیر سویه های مختلف اگروباکتریوم بر القای ریشه های موئین و میزان فنل و پلی ساکارید کل در گیاه دارویی سرخارگل (Echinacea purpurea (L.) Moench)9010210971410.22092/ijmapr.2017.109714FAمریم نوریکارشناس ارشد بیوتکنولوژی، گروه پژوهشی زیستفناوری، دانشگاه صنعتی شاهرود، ایرانشاهرخ قرنجیکاستادیار، گروه پژوهشی زیستفناوری، دانشگاه صنعتی شاهرود، ایراناکبر صفی پور افشاراستادیار، گروه زیستشناسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایرانفاطمه سعید نعمت پوراستادیار، گروه زیستشناسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایرانJournal Article20160214The hairy roots induced by <em>Agrobacterium rhizogenes </em>due to the stability and mass production in hormone free culture provide an appropriate tissue for secondary metabolite production, and the content of metabolites produced could be affected by bacterial strain. In the current study, the effect of different strains of <em>A. rhizogenes </em>including A4, A13 and 15834 on the percentage of hairy root induction of <em>Echinacea purpurea</em> (L.) moench. in the leaf and hypocotyl explants were studied. In another experiment, total phenolics and polysaccharides content of hairy roots were measured compared to the control (untransformed) roots. The results showed that the percentage of hairy root induction was significantly affected by bacterial strains, so that in <em>E. purpurea</em> leaves incubated by strains A13, 15834 and A4, the hairy root induction was 60%, 40% and 0, and in hypocotyl explants was 85%, 45% and 70%, respectively. Maximum total phenolic compounds were observed in A4 strain. As well, in comparison to control, the polysaccharide content in hairy root induced by strains 15834 and A13 increased and by A4 strain decreased significantly. Differences observed in this study about hairy root induction and secondary metabolites production could be due to different ability of <em>A. rhizogenes</em> strains in T-DNA transferring to plant cells.ریشههای مویین القاء شده بهوسیله باکتری اگروباکتریوم رایزوژنز (<em>Agrobacterium rhizogenes</em>) به علت پایداری و تولید زیاد ریشهها در شرایط کشت عاری از هورمون، بافتی مناسب برای تولید متابولیتهای ثانویه میباشند و میزان متابولیتهای تولید شده میتواند تحت تأثیر سویه باکتری قرار بگیرد. در این تحقیق، ابتدا تأثیر سویههای مختلف آگروباکتریوم رایزوژنز شامل A13، 15834 و A4 بر درصد القای ریشههای موئین گیاه سرخارگل (<em>Echinacea purpurea </em>(L.)Moench.) در ریزنمونههای برگ و هیپوکوتیل مورد بررسی قرار گرفت. سپس در آزمایشی دیگر میزان فنل و پلیساکارید کل ریشههای مویین تشکیل شده در مقایسه با ریشههای غیرتراریخته (شاهد) اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که درصد القای ریشههای موئین بهطور معنیداری از سویههای باکتری تأثیر پذیرفته است، بهطوری که در برگهای گیاه سرخارگل در اثر تلقیح با سویههای A13، 15834 و A4 بهترتیب 60، 40 و صفر درصد و در ریزنمونههای هیپوکوتیل بهترتیب 85، 45 و70 درصد القای ریشههای مویین مشاهده شد. بیشترین مقدار فنل کل در ریشههای موئین حاصل از سویه A4 مشاهده شد. همچنین محتوای پلی ساکاریدی ریشههای موئین در اثر القاء توسط سویههای 15834 و A13 افزایش و در اثر القاء توسط سویه A4 نسبت به نمونه شاهد کاهش یافت. بنابراین تفاوتهای مشاهده شده در این تحقیق بر درصد القای ریشههای مویین و مقدار ترکیبهای ثانویه میتواند بهدلیل توانایی متفاوت سویههای مختلف اگروباتریوم رایزوژنز در انتقال T-DNA به سلولهای گیاه باشد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Investigation of explant and plant growth regulators on callogenesis, indirect shoot regeneration and shoot rooting in Echinacea angustifolia DC.بررسی تأثیر نوع ریزنمونه و تنظیمکنندههای رشد بر کالوسزایی، باززایی غیرمستقیم ساقهچه و ریشهزایی گیاه دارویی سرخارگل (Echinacea angustifolia DC.)10311110971510.22092/ijmapr.2017.109715FAسمانه خلیلیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایراناحمد معینیدانشیار، گروه اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانمحمد عبدلیاستادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ملایر، ایرانJournal Article20160208<em>Echinacea</em> is one of the most important medicinal plants and an important source of cichoric acid. In this research, callus induction, indirect shoot regeneration, and shoot rooting of <em>Echinacea</em> <em>angustifolia</em> DC. were investigated. The effects of explant (leaf, petiole and root) and NAA concentrations (0.5, 1 and 1.5 mg l<sup>-1</sup>) on callus induction as well as the effects of explant (leaf, petiole and root) and BAP concentrations (3, 4 and 5 mg l<sup>-1</sup>) on the indirect shoot regeneration of callus were evaluated in two separated experiments. The study was conducted as factorial in a completely randomized design (CRD). The effects of IBA concentrations (0.5, 1, 1.5 and 2 mg l<sup>-1</sup>) on shoot rooting were also investigated in a completely randomized design. The effects of the factors studied on the callogenesis were not significant while these factors had significant effects on the shoot regeneration and rooting at 1% probability level. In general, the results indicated that the highest indirect shoot regeneration (72%) was obtained from the leaf explant and by the use of 4 mgl<sup>-1</sup> BAP. In addition, the highest shoot rooting (38% and 40%) was obtained using 1 and 1.5 mgl<sup>-1</sup> IBA. The good potential of this species for indirect shoot regeneration was shown in this research. These results can be used in micropropagation programs, gene transfer, and transgenic plants production. سرخارگل، یکی از گیاهان دارویی و با ارزش و از منابع مهم اسید شیکوریک است. در این پژوهش کالوسزایی، باززایی غیرمستقیم و ریشهزایی ساقهچه در گونه <em>Echinacea angustifolia</em> DC. بررسی گردید. در دو آزمایش جداگانه، اثرات نوع ریزنمونه (برگ، دمبرگ و ریشه) و غلظت ماده تنظیمکننده رشد NAA (0.5، 1 و 1.5 میلیگرم در لیتر) بر میزان کالوسزایی و نیز اثرات نوع ریزنمونه (برگ، دمبرگ و ریشه) و غلظت ماده تنظیمکننده رشد BAP (3، 4 و 5 میلیگرم در لیتر) بر میزان باززایی غیرمستقیم ساقهچه بررسی شد. این آزمایشها بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شدند. همچنین در آزمایش دیگری اثر غلظت تنظیمکننده رشد IBA (0.5، 1، 1.5 و 2 میلیگرم در لیتر) بر ریشهزایی ساقهچههای باززایی شده در قالب طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. در بررسی کالوسزایی اختلاف آماری معنیداری بین عوامل مورد مطالعه مشاهده نشد ولی اثرات مورد مطالعه در بررسی ساقهچهزایی و ریشهزایی در سطح 1% معنیدار بودند. بیشترین میزان باززایی غیرمستقیم ساقهچه (72%) از ریزنمونه برگ و با استفاده از BAP در غلظت 4 میلیگرم در لیتر و بیشترین درصد ساقهچههای ریشهدار شده یا بهعبارتی بیشترین درصد گیاه کامل (38% و 40%)، بهترتیب با استفاده از IBA در غلظتهای 1 و 1.5 میلیگرم در لیتر بدست آمدند. این پژوهش قابلیت خوب این گونه را برای کالوسزایی و تولید گیاهچههای درون شیشهای بهمنظور استفادههای مختلف ازجمله در برنامههای تکثیر، انتقال ژن و تولید گیاهان تراریخت نشان داد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Effects of bio-fertilizers on some physiological characteristics, essential oil percentage and yield of spearmint (Mentha spicata L.) under deficit irrigationتأثیر کودهای زیستی بر میزان و عملکرد اسانس و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی گیاه نعناع (Mentha spicata L.) در شرایط کمآبیاری11212510971610.22092/ijmapr.2017.109716FAاختر زنددانشجوی دکترا، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایرانحسین آروییاستادیار، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایرانمحمدرضا چائی چیاستاد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانسید حسین نعمتیاستادیار، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایرانJournal Article20160219Water scarcity adversely affects many physiological and metabolic processes of the plants. To study the effects of drought stress and fertilization on some physiological characteristics, essential oil percentage and yield of spearmint, a field experiment was conducted at the Research Farm of the College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran, Karaj, Iran. The experiment was conducted in a split plot arrangement based on a randomized complete block design with three replications. Treatments included three irrigation treatments (100%, 75% and 50% of plant water requirement) as the main plot and four fertilizer regimes including no fertilizer (control), chemical fertilizer (N+P), bio-fertilizer (rhizome inoculation with Azotobacter, Pseudomonas and mycorrhiza) and integration of biological fertilizer and 50% chemical fertilizer as the sub-plot. The results showed that all traits measured were significantly affected by the main and interaction effects of deficit irrigation and fertilizer. The content of chlorophyll a, chlorophyll b, carotenoids, total chlorophyll, percentage and yield of essential oil and yield decreased with increasing water stress while the rate of carbohydrate and proline as well as the electrolyte leakage percentage increased. Furthermore, the results showed that under 100% and 75% irrigation systems, application of chemical and integrated fertilizers improved the physiological characteristics, yield and percentage and yield of essential oil. Under 50% irrigation regime, the best performance was related to bio fertilizer.خشکی مهمترین عامل محدودکننده تولید محصولات زراعی بهویژه در نواحی خشک و نیمهخشک دنیا میباشد. بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی و کود بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی، درصد و عملکرد اسانس در نعناع (<em>Mentha spicata </em>L.)، آزمایشی در سال 1393 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در کرج انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سه تیمار آبیاری (تأمین 100، 75 و 50 درصد نیاز آبی گیاه) بهعنوان کرت اصلی و چهار رژیم کود شامل شاهد (عدم مصرف کود)، کود شیمیایی (اوره و سوپرفسفاتتریپل)، کود زیستی (ترکیبی از باکتریهای ازتوباکتر، سودوموناس و قارچ مایکوریزا) و تلفیق کود زیستی+ 50% کود شیمیایی بهعنوان کرت فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که اثرات اصلی و متقابل کمآبیاری و کود بر همه صفات اندازهگیری شده معنیدار میباشد. با افزایش شدت تنش، میزان کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید، کلروفیل کل، درصد اسانس، عملکرد اسانس و عملکرد خشک گیاه کاهش و مقادیر کربوهیدرات، پرولین و درصد نشت الکترولیت افزایش یافت. همچنین نتایج نشان داد که در نظام آبیاری 100% و تأمین 75% نیاز آبی گیاه، کاربرد کود شیمیایی و تلفیقی باعث بهبود خصوصیات فیزیولوژیکی، عملکرد خشک و درصد و عملکرد اسانس شد و در نظام کمآبیاری شدید (تأمین 50% نیاز آبی گیاه)، کاربرد کود زیستی بهتر از سایر کودها عمل کرد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Effects of sowing date and chemical fertilizer on seed vigor and qualitative and quantitative characteristics of Lady’s mantle (Lallemantia royleana Benth.)بررسی اثر تاریخ کاشت و کود شیمیایی بر خصوصیات کمّی و کیفی گیاه و بنیه بذر بالنگو شیرازی (Lallemantia royleana Benth.)12613810971710.22092/ijmapr.2017.109717FAطاهره کریمی جلیله وندیدانشجوی کارشناسی ارشد، علوم و تکنولوژی بذر، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شاهد، تهران، ایرانسعیده ملکی فراهانیاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شاهد، تهران، ایرانعلیرضا رضازادهاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شاهد، تهران، ایرانJournal Article20160317In order to evaluate the effects of autumn and spring sowing date and different amount of nitrogen and phosphorus fertilizer on qualitative characteristics and seed germination of Lallemantia (<em>Lallemantia royleana </em>Benth<em>.</em>), a factorial experiment in a randomized complete block design (RCBD) with three replicates was conducted in Medicinal Plant Research Center of the Shahed University during 2013-2014. The factors were sowing date at two levels (autumn and spring) and chemical fertilizer at three levels (without fertilizer, half dose of fertilizer (23 kg/ha N+ 50.6 kg/ha P<sub>2</sub>O<sub>5</sub>) and full doze of fertilizer (46 kg/ha N+ 101.2 kg/ha P<sub>2</sub>O<sub>5</sub>). Results for analysis of variance showed that the effect of sowing date on percentage of mucilage, germination percentage, mean germination time and germination rate, Catalase activity during grain filling, percentage of nitrogen and phosphorus was significant however on seed vigor index (SVI-II) was not-significant. The effect of chemical fertilizers on all traits was significant. The interaction effect of sowing date and fertilizer was not significant on all traits except the Catalase activity, percentage of nitrogen and phosphorus. Mean comparison showed that the highest seed germination percentage (74.815) was related to the autumn sowing and full amount of fertilizer (88.611). Regarding to the sowing date, the highest percentage of germination was related to the fall sowing (74.81) and regarding to fertilizer application, the full amount of fertilizer had the highest germination percentage (88.81). The highest catalase activity was 28 days after flowering in the autumn sowing and control (0.0075), and the lowest catalase activity was 7 days after flowering in spring planting and full dose of fertilizer (0.0014). For high germination indices, fertilizer and fall planting is recommended. Generally, results showed that fall sowing date and full dose of chemical fertilizer (46 kg/ha N and 101.2 kg/ha P<sub>2</sub>O<sub>5</sub>) produced seeds with higher seed vigor compared to other treatments.بهمنظور بررسی تأثیر تاریخ کاشت و میزان کود شیمیایی نیتروژن و فسفر بر عملکرد بالنگوی شیرازی (<em>Lallemantia royleana </em>Benth.)، پژوهشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی 93-92 اجرا شد. عوامل آزمایش شامل: تاریخ کشت پاییزه و بهاره و عامل دوم میزان کود شیمیایی (نیتروژن، فسفر) در سه سطح عدم کوددهی، کاربرد نصف کود (23 کیلوگرم در هکتار N + 50.6 کیلوگرم در هکتار P<sub>2</sub>O<sub>5</sub>) و مقدار کامل کود (46 کیلوگرم در هکتار N + 101.2 کیلوگرم در هکتار P<sub>2</sub>O<sub>5</sub>) بود. نتایج نشان داد که اثر تاریخ کاشت بر درصد، سرعت، میانگین مدت زمان جوانهزنی، فعالیت آنزیم کاتالاز در طی پر شدن دانه، درصد نیتروژن و فسفر، درصد موسیلاژ بذر، عملکرد دانه و بیولوژیک معنیدار بود. نتایج نشان داد که اثر کود شیمیایی بر تمامی صفات مذکور معنیدار بود و اثر متقابل تاریخ کاشت و کود شیمیایی بر فعالیت آنزیم کاتالاز، درصد موسیلاژ، درصد نیتروژن و فسفر بذر معنیدار ولی بر بقیه صفات غیر معنیدار بود. نتایج نشان داد که بیشترین درصد جوانهزنی به لحاظ تاریخ کاشت، مربوط به کشت پاییزه (74.8) بود که افزایش 11.6 درصدی نسبت به کشت بهاره داشت. بیشترین درصد جوانهزنی از نظر کاربرد کود، مربوط به اعمال کود کامل (88.6) بود که افزایش 73.4 درصدی را نسبت به تیمار شاهد نشان داد. بالاترین فعالیت آنزیم کاتالاز 28 روز پس از گلدهی بود که در کشت پاییزه و شاهد (0.0075) بود و کمترین مربوط به کشت بهاره و کود کامل (0.0014) گیاه بود. کاربرد کود شیمیایی و کشت پاییزه بالنگو باعث افزایش معنیدار درصد موسیلاژ نسبت به شاهد شد. بهطور کلی کشت پاییزه و کاربرد مقدار کامل کود (46 کیلوگرم نیتروژن و 101.2 کیلوگرم P<sub>2</sub>O<sub>5</sub> در هکتار) باعث افزایش عملکرد و کیفیت دانههای تولیدی به لحاظ موسیلاژ، فعالیت آنتیاکسیدانی و کیفیت شیمیایی دانه گردید.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Chemical composition of the essential oil of Nepeta elymaitica Bornm.ترکیبهای شیمیایی اسانس پونهسای اشترانکوهی (Nepeta elymaitica Bornm.)13914710971810.22092/ijmapr.2017.109718FAشهلا احمدیمربی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، خرمآباد، لرستان، ایرانمهدی میرزااستاد، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران0000-0003-4699-8876فاطمه عسکریاستادیار، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانJournal Article20160403<em>N. elymatica </em>Bornm. is one of the endemic species in the genus <em>Nepeta </em>in Iran. This genus has important aromatic species. So far, 79 species have been reported from Iran, of which 39 species are endemic. The aim of this study was to identify the chemical composition of the essential oil of <em>N. elymatica </em>Bornm. The flowering branches of this species were collected in July from Oshterankuh, Kamandan region of Azna. After drying at room temperature, the flowering branches of the plant were subjected to hydro-distillation. The oil yield was calculated and the oil composition was identified by GC and GC/MS analysis and retention index. Results showed that the yield oil of this species was 0.95% w/w and 27 components were identified, among which 1,8-cineole (20.6%), 4a-a,7-a,7a-a-nepetalactone (17.5%), E-caryophyllene (15%) and linalool (5.8%), were the main compounds.پونهسای اشترانکوهی (<em>Nepeta</em><em> elymaitica </em>Bornm.) یکی از گونههای انحصاری جنس <em>Nepeta</em> در ایران است. این جنس دارای گونههای اسانسدار ارزشمندی است که تاکنون 79 گونه آن از ایران گزارش شدهاست که 39 گونه از آنها انحصاری ایران هستند. هدف از این مطالعه، شناسایی ترکیبهای شیمیایی موجود در اسانس پونهسای اشترانکوهی (<em>Nepeta</em><em> elymaitica </em>Bornm.) بود. بدینمنظور این گیاه در تیرماه 1393 از منطقه کمندان واقع در شهرستان ازنا جمعآوری گردید. سرشاخههای گلدار گیاه پس از خشک شدن در محیط آزمایشگاه به روش تقطیر با آب (Hydrodistillation) اسانسگیری شدند. ضمن محاسبه بازده اسانس ترکیبهای تشکیلدهنده با استفاده از دستگاههای گاز کروماتوگرافی (GC) و گاز کروماتوگرافی متصل به طیفسنج جرمی (GC-MS) و محاسبه شاخص بازداری مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بازده اسانس این گونه پونهسا نسبت به وزن خشک 95/0% است. 27 ترکیب در اسانس این گونه شناسایی شد که 8،1-سینئول (20.6%)، 4a-a،7-a،7a-a- نپتالاکتون (17.5%)، E-کاریوفیلن (15%)، ترپینن 4-اُل (6.2%) و لینالول (5.8%) ترکیبهای عمده آن بودند.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Effects of different concentrations of IBA and IAA on rooting of Thymus kotschyanus Boiss. Cuttingsاثر غلظتهای مختلف IBA و IAA بر ریشهزایی قلمههای آویشن کوهی (Thymus kotschyanus Boiss.)14815610971910.22092/ijmapr.2017.109719FAفرزانه بهادریبخش تحقیقات جنگل و مرتع، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان سمنان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، سمنان، ایران0000-0002-5440-0128ابراهیم شریفی عاشور آبادیموسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور بخش گیاهان دارویی0000-0003-4279-2045Journal Article20150914In order to investigate the morphological reactions of<em> Thymus kotschyanus</em> Boiss. cutting to auxins (IAA and IBA) in different concentrations, an experiment was conducted in 2009 at the greenhouse conditions of Semnan Agriculture and Natural Resources Research Station. This research was conducted as a factorial experiment in a randomized complete block design with 3 replications and 20 observations per replication. The treatments included A: two types of auxin (Indole-acetic acid (IAA) and Indole-3-butyric acid (IBA)) and B: concentrations of auxin, (0, 100, 200, 300, 1000, 2000 and 3000 ppm). The traits studied were the root length and number, the percentage of rooting and dry root weight and new buds in plants. Results showed that the highest root dry weight and the root length were observed in the cuttings treated with 100 and 300 ppm of auxins. These concentrations (100 and 300 ppm) of auxins respectively stimulated root dry weight by about 3.6 and 3.25 times higher than control plants and increased the root length by about 150 and 90 percent more than control cuttings. The highest root length, root number, and number of new buds in the cuttings of <em>Thymus kotschyanus</em> were obtained due to the application of IAA as compared with IBA. Our findings confirm that the cuttings treated with 100 ppm of IAA can produce the highest quality transplants at commercial scale.بهمنظور مطالعه روشهای تکثیر غیرجنسی گیاهان آویشن کوهی (<em>Thymus kotschyanus</em> Boiss.)، تأثیر تنظیمکنندههای رشد اکسینی بر تغییرات مورفولوژیک و ریشهزایی قلمههای ساقه این گیاه در شرایط گلخانه بررسی شد. این پژوهش بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار و 20 مشاهده در هر تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل: دو سطح تنظیمکننده رشد اکسینی (ایندول بوتریک اسید و ایندول استیک اسید) و فاکتور دوم شامل غلظتهای گوناگون (صفر، 100، 200، 300، 1000، 2000 و 3000 میلیگرم بر لیتر) بودند. ویژگیهای بررسی شده شامل طول و تعداد ریشه، درصد ریشهزایی و وزن خشک ریشه و تعداد جوانه تازه در قلمهها بود. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد غلظتهای 100 و 300 میلیگرم بر لیتر از مواد اکسینی، بالاترین کیفیت ریشهزایی را در گیاه آویشن کوهی در پی داشته است. به گونهای که بهترتیب کاربرد 100 و 300 میلیگرم بر لیتر از اکسینها سبب 3.6 و 3.25 برابر افزایش در وزن خشک ریشه و 150% و 90% افزایش در طول ریشه در مقایسه با گیاهان شاهد (عدم کاربرد مواد اکسینی) شدند. بیشترین تعداد و طول ریشه و همچنین تعداد جوانه تازه در قلمه شاخه آویشن کوهی در اثر کاربرد ایندول استیک اسید در مقایسه با ایندول بوتریک اسید حاصل شد. با توجه به یافتههای این پژوهش، تیمار قلمههای آویشن کوهی با 100 میلیگرم بر لیتر از ایندول استیک اسید در سطح اقتصادی میتواند سبب تولید قلمههای ریشهدار با کیفیت برتر شود.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Comparison of phenols and flavonoids in plant and callus of Artemisia aucheri Boiss against light stimulus and UV radiation under in vitro cultureبررسی و مقایسه فنولها و فلاوونوئیدها درگیاه و کالوس درمنه کوهی (Artemisia aucheri Boiss.) در برابر محرکهای نوری و اشعه UV در کشت آزمایشگاهی (In Vivo)15716710972010.22092/ijmapr.2017.109720FAزهره بختیاریکارشناس پژوهشی دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ایرانغلامرضا اصغریاستاد، گروه فارماکوگنوزی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ایرانشکوفه انتشاریاستادیار، گروه زیستشناسی، دانشگاه پیام نور اصفهان، ایراننگین مهدی نژادکارشناس ارشد، آزمایشگاه فارماکوگنوزی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ایرانJournal Article20150829Climatic factors affect the production of secondary metabolites. Phenols and flavonoids are the most important secondary compounds. This research was aimed to investigate the effects of light at different frequencies on the production of phenols and flavonoids in <em>Artemisia aucheri</em> Boiss. Murashige and Skoog solid culture medium was used without growth regulators. The culture media were placed in the room culture under sterile conditions, a temperature of 25 ± 2°C and different light conditions with various treatments. Different light intensities of 1000, 2000, and 3000 lux were the light conditions of the experiment. In addition, the UV radiation treatment with intensity of 320 nm and darkness treatment were considered. Phenols and flavonoid were measured by spectrometric method. For data analysis and drawing diagrams, SPSS version 20 and Excel software were used. Data analysis was performed using one-way ANOVA and the means were compared with Tukey's post-test at <em>P≤</em>0.05. According to the results, the UV radiation affected the production of phenols and flavonoids, so that it reduced the amount of flavonoids and increased the phenols content. The effect of light was different and further investigation is required. Different results were also obtained for calli.Therefore, it could be concluded that light and particularly UV radiation affected the production of a number of secondary compounds (phenols and flavonoids), and the effects of this environmental factor should be taken into consideration.عوامل اقلیمی بر تولید متابولیتهای ثانویه گیاهان تأثیرگذار هستند. فنولها و فلاوونوئیدها از مهمترین ترکیبهای ثانویه گیاهان میباشند. در این مقاله هدف بررسی تأثیر نور با فرکانسهای متفاوت بر تولید فنولها و فلاوونوئیدها در گیاه <em>Artemisia aucheri</em> یا درمنه کوهی بود. از محیط کشت جامد موراشینگ و اسکوگ بدون تنظیمکنندههای رشد استفاده شد. محیط کشتها در اتاق کشت در شرایط استریل، تحت دمای 2±25 و شرایط نوری متفاوت با تیمارهای مختلف بودند. شرایط نوری آزمایش، استفاده از تابشهای نوری 1000، 2000 و 3000 لوکس بود. علاوهبر آن تیمار اشعه UV با شدت 320 نانومتر و تیمار تاریکی هم در نظر گرفته شد. سنجش فنولها و فلاوونوئیدها با روش اسپکترومتری انجام شد و برای تحلیل دادهها و رسم نمودارها از نرمافزارهای SPSS نسخه 20 و برنامه Excel استفاده شد. در طول آزمایش دادههای حاصل میانگین سه تکرار ±SD بوده و نتایج براساس آزمون ANOVA یکطرفه، پس آزمون Tukey و اختلاف معنیدار براساس <em>P</em>≤0.05، بررسی شد. با توجه به آنالیز آماری نتایج، مشخص گردید که اشعه UV بر روی تولید فنولها و فلاوونوئیدها تأثیرگذار است، بهطوری که اشعه باعث کاهش میزان فلاوونوئیدها و افزایش فنولها شده است. تأثیر نور متفاوت بوده و به بررسیهای بیشتری نیاز دارد. در مورد کالوسها نیز نتایج متفاوتی بدست آمد. با توجه به دادههای حاصل میتوان نتیجه گرفت که نور و بهویژه اشعه UV بر تولید تعدادی از ترکیبهای ثانویه گیاه (فنولها و فلاوونوئیدها) مؤثر است و با توجه به ارتباط این ترکیبها با فعالیت آنتیاکسیدانی گیاه، بررسی چگونگی تأثیرات این فاکتور محیطی میتواند مورد توجه قرار بگیرد. موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090533120170421Diversity study of some ecological, morphological and fatty acid profile of Linum album Ky. ex Boiss.بررسی تنوع اکولوژیک، مورفولوژیک و ترکیبهای اسید چرب گیاه کتان سفید (Linum album Ky. ex Boiss.)16818410972110.22092/ijmapr.2017.109721FAوحیده ناظریدانشیار، گروه مهندسی علوم باغبانی و فضای سبز، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانرضا کیانیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی علوم باغبانی و فضای سبز، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانکرامت الله رضاییاستاد، گروه علوم و مهندسی صنایع غذایی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانرمضان کلوندیاستادیار، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان همدان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، همدان، ایرانJournal Article20160409<em>Linum album</em> Ky. ex Boiss, belonging to the Flax family, is one of the endemic plants in Iran. To investigate the genetic diversity of this plant with using of morphological traits and fatty acid profile, 11 populations of this plant were selected from Hamadan province. In spring and summer of 2014, five whole-plant samples were selected randomly from each population at flowering and seed ripening stage. Then, quantitative (33 traits) and qualitative measurements (9 traits) were done with five replications for each trait. Data were analyzed by SAS.v9.2 software. Means were compared by Duncan's multiple range test (at the 5% level), and the relationship between fatty acids and climate characteristics were measured using canonical correlation. According to the results, this species grows in Hamadan Province at an altitude of 1551 to 2176 meters above sea level. Populations showed significant differences in all traits at the 5% level except six of them, including length, width, and length to width ratio of stem leaves as well as length to width ratio of bracts. The results showed that palmitic acid (5.5-6.5%), stearic acid (0.5-5.1%), oleic acid (21.9-28.1), linoleic acid (15.4-66.8%) and linolenic (2.0-45.7%) acid were the main components of the fatty acid in seeds of flax and<em> Linum album, </em>and a large difference was found for the percentage of these compounds between the two species and in different populations of <em>Linum album. </em>Canonical correlation of geographical and ecological characteristics with the fatty acids of seeds showed that the amount of linolenic acid in the seed oil is increased with the increase in available phosphorus, available potassium, organic matter, EC, annual precipitation, and mean annual temperature. The yield of<em> Linum album </em>washigher in areas with an altitude of 1700 m, average annual temperature of 13°C, annual rainfall of 340 mm and southern slopes. <strong> </strong>Although introducing a population for cultivation and domestication of <em>Linum album </em>needs more researches, our results showed that populations A1, A4, A7 and A10 were potentially more suiteable.کتان سفید (<em>Linum album</em> Ky. ex Boiss.) گیاهی از تیره کتان و اندمیک ایران است. بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی این گیاه با استفاده از صفات مورفولوژیکی و ترکیبهای اسید چرب، 11 جمعیت از این گیاه در استان همدان انتخاب شد. در بهار و تابستان سال 1393 از هر یک از جمعیتهای مورد نظر در فصل گلدهی و در زمان رسیدن بذر، پنج نمونه گیاهی کامل بهطور تصادفی انتخاب و اندازهگیریهای کمّی (33 صفت) و کیفی (9 صفت) برای هر صفت با پنج تکرار انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SAS.v9.2 آنالیز شدند. تجزیه واریانس و مقایسه کلیه میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن (در سطح احتمال 5%) انجام شد و ارتباط بین میزان اسیدهای چرب و خصوصیات اقلیمی با استفاده از روش همبستگی کانونی سنجیده شد. نتایج نشان داد که این گونه در استان همدان در ارتفاع 1551 تا 2176 متر بالاتر از سطح دریا میروید. جمعیتهای مورد بررسی در کلیه صفات بجز شش صفت (طول و عرض برگ ساقهای و نسبت طول به عرض برگ ساقهای و برگه) در سطح احتمال 5% دارای اختلاف معنیدار بودند. نتایج تجزیه اسیدهای چرب نشان داد که پالمیتیک اسید (6.5-5.5%)، استئاریک اسید (5.1-0.5%)، اولئیک اسید (28.1-21.9%)، لینولئیک اسید (66.8-15.4%) و لینولنیک اسید (45.7-2.0%) اجزای اصلی اسید چرب موجود در بذر کتان و کتان سفید است و تفاوت زیادی بین درصد این ترکیبها بین دو گونه و درون جمعیتهای مختلف کتان سفید وجود دارد. همبستگی کانونیک مشخصات جغرافیایی و اکولوژیکی با میزان اسیدهای چرب بذرها نشان داد که با افزایش فسفر قابل جذب، پتاسیم قابل جذب، درصد ماده آلی، EC، بارش سالیانه و میانگین دمای سالیانه میزان لینولنیک اسید در روغن بذر افزایش مییابد. گیاه کتان سفید در مناطق با 1700 متر ارتفاع از سطح دریا، متوسط دمای سالیانه 13 درجه سلسیوس، میزان بارش سالیانه 340 میلیمتر و در شیبهای جنوبی عملکرد بالاتری دارد. اگرچه معرفی جمعیتی برای کشت و اهلی کردن کتان سفید هنوز نیاز به بررسیهای دقیقتر دارد، اما نتایج این تحقیق نشان داد که جمعیتهای 1A، 4A، 7A و 10A مناسبترند.