زراعت و باغبانی
لیلی صفایی؛ فاطمه سفیدکن؛ سعید دوازده امامی؛ داوود امین آزرم
چکیده
به منظور بررسی تیمارهای مختلف تغذیه بر عملکرد کمی و کیفی اسانس مرزه خوزستانی(S. khuzistanica Jamzad)، تحقیقی در سالهای زراعی 1399-1395، در ایستگاه تحقیقاتی شهید فزوه وابسته به مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان انجام شد. تیمارهای مورد بررسی نسبتهای مختلفی از کودهای شیمیایی NPK (N50P25K25)، کود دامی (30 و 60 تن در هکتار)، ورمی کمپوست (5 ...
بیشتر
به منظور بررسی تیمارهای مختلف تغذیه بر عملکرد کمی و کیفی اسانس مرزه خوزستانی(S. khuzistanica Jamzad)، تحقیقی در سالهای زراعی 1399-1395، در ایستگاه تحقیقاتی شهید فزوه وابسته به مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان انجام شد. تیمارهای مورد بررسی نسبتهای مختلفی از کودهای شیمیایی NPK (N50P25K25)، کود دامی (30 و 60 تن در هکتار)، ورمی کمپوست (5 تن در هکتار) و نیز ترکیبی از کودهای شیمیایی، دامی و ورمی کمپوست (30 تن در هکتار کود دامی به همراه N50P25K25، 60 تن در هکتار کود دامی به همراه N50P25K25 و 5 تن در هکتار ورمی کمپوست به همراه N50P25K25) در مقایسه با تیمار شاهد بود. اندام هوایی گیاهان در مرحله 50 درصد گلدهی برداشت و پس از خشک شدن با روش تقطیر با آب و دستگاه کلونجر اسانسگیری گردید. شناسایی ترکیبهای اسانس بااستفاده از دستگاههای گاز کروماتوگرافی (GC) و گاز کروماتوگرافی متصل به طیف سنج جرمی (GC/MS) صورت پذیرفت. بر اساس نتایج بهدست آمده حداکثر درصد اسانس (7/3 درصد) در سال سوم و بیشترین عملکرد اسانس (6/132 کیلوگرم در هکتار) در سال دوم مشاهده شد. طبق نتایج سالهای آزمایش، تیمار تلفیقی 50 کیلوگرم در هکتار ازت، 25 کیلوگرم در هکتار فسفر و 25 کیلوگرم در هکتار پتاس به همراه 5 تن در هکتار ورمی کمپوست سال سوم، بیشترین عملکرد اسانس را داشت. 14 ترکیب در اسانس گیاه شناسایی شد که ترکیب غالب آن کارواکرول (4/86 تا 3/95 درصد) بود. بر اساس نتایج تحقیق، عملکرد کیفی اسانس گونه مورد مطالعه کمتر تحت تاثیر تیمارهای حاصلخیزی خاک قرار گرفت اما عملکرد کمی اسانس تحت تاثیر تغذیه تلفیقی افزایش معنیداری داشت که به طور غیر مستقیم باعث افزایش عملکرد کیفی اسانس نیز گردید. بنابراین میتوان اظهار داشت که استفاده از روشهای تغذیه تلفیقی در گیاه گامی مناسب به سمت کشاورزی پایدار میباشد.
زراعت و باغبانی
نیلوفر رضایی؛ فاطمه سفیدکن؛ حسنعلی نقدی بادی
چکیده
تولید گیاهان دارویی مانند نعناعیان بطور چشمگیری در جهان در حال افزایش است. یکی از گیاهان مهم این خانواده، مرزه است که اهمیت آن به دلیل ترکیب تیمول و کارواکرول در اسانس آن می باشد. به منظور بررسی تأثیر تراکم کاشت و حاصلخیزی خاک بر صفات فیزیولوژیک و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی گیاه مرزه در شرایط دیم، آزمایشی به صورت کرتهای ...
بیشتر
تولید گیاهان دارویی مانند نعناعیان بطور چشمگیری در جهان در حال افزایش است. یکی از گیاهان مهم این خانواده، مرزه است که اهمیت آن به دلیل ترکیب تیمول و کارواکرول در اسانس آن می باشد. به منظور بررسی تأثیر تراکم کاشت و حاصلخیزی خاک بر صفات فیزیولوژیک و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی گیاه مرزه در شرایط دیم، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده با دو فاکتور، کود به عنوان فاکتور اصلی، در سه سطح (شاهد، کود گاوی پوسیده به میزان 30 تن در هکتار و کاه فرآوری شده با سولفات آمونیوم به میزان10 تن در هکتار) و فاکتور فرعی تراکم بوته، در سه سطح 67/2 و 4 و 8 بوته مترمربع، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات همند آبسرد دماوند در سالهای 97-1396 و 98-1397 انجام شد. نتایج بیانگر تفاوت معنیدار تیمارها در صفات اندازهگیری شده بود. بیشترین میزان محتوای نسبی آب (67/87 درصد) و کمترین میزان نشت الکترولیت (19/47 درصد) در تیمار کود گاوی به میزان 30 تن در هکتار و در تراکم 67/2 بوته در مترمربع مشاهده شد. با افزایش تراکم، از میزان کلروفیل و محتوای نسبی آب کاسته شد و بر میزان پرولین، نشت یونی و مالوندیآلدئید افزوده شد. کود دامی و کاه غنی شده با سولفات آمونیوم، باعث افزایش میزان پرولین، کربوهیدراتهای محلول، کلروفیل و محتوای نسبی آب و کاهش نشت یونی و شاخص مالوندیآلدئید شد. بیشترین میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز و سوپرکسیددیسموتاز، در تیمار بدون کود و تراکم 8 بوته در مترمربع، و کمترین میزان آن، درتیمار کود آلی و تراکم 67/2 بوته در مترمربع، در شرایط دیم بهدستآمد. افزایش فعالیت ایـن آنـزیمهـا برای خنثیکردن و پـاکسـازی گونـههـای فعـال اکـسیژن تولید شده ناشی از تنش کـمآبـی، بـهعنـوان یـک مکانیـسم مقاومت در گیاهان شناخته شده است. براساس نتایج این پژوهش، میتوان بیان داشت که مرزه توانایی رشد در شرایط دیم را دارا است و پتانسل لازم جهت افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی را در شرایط دیم دارد.
زراعت و باغبانی
نسرین بیابانی؛ وحید عبدوسی؛ مرضیه قنبری جهرمی
چکیده
سابقه و هدف:
شوری، یکی از مهمترین تنشهای غیرزیستی است که تولید محصولات کشاورزی را کاهش میدهد و معمولاً با استرس اکسیداتیو به دلیل تولید گونههای اکسیژن فعال (ROS) همراه است. استفاده از ترکیبات محرک رشد به منظور کاهش اثرات تنشهای محیطی در گیاهان اهمیت خاصی دارد. منابع سیلیسیم مانند سیلیکات پتاسیم نقش مهمی در تعدیل تنش شوری ...
بیشتر
سابقه و هدف:
شوری، یکی از مهمترین تنشهای غیرزیستی است که تولید محصولات کشاورزی را کاهش میدهد و معمولاً با استرس اکسیداتیو به دلیل تولید گونههای اکسیژن فعال (ROS) همراه است. استفاده از ترکیبات محرک رشد به منظور کاهش اثرات تنشهای محیطی در گیاهان اهمیت خاصی دارد. منابع سیلیسیم مانند سیلیکات پتاسیم نقش مهمی در تعدیل تنش شوری در گیاهان دارد. سیلیکات پتاسیم با افزایش مقاومت گیاهان در برابر تنش شوری، میتواند به بهبود رشد و عملکرد گیاهان در مناطق با خاکهای شور کمک کند. این ترکیبات موجب تعادل یونی در سلولها در شرایط نامساعد شده و با بهبود جذب و نگهداری آب در گیاه، نشت یونی و اثر منفی تنش شوری را کاهش میدهند.
مواد و روشها:
تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر سیلیکات پتاسیم بر رشد و خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی علف طلایی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با فاکتور تنش شوری در سه سطح (0، 60 و 120 میلیمولار) و محلولپاشی با سیلکات پتاسیم در سه سطح (0، 50 و 100 میلیگرم در لیتر) در شرایط گلخانه انجام شد. محلولپاشی سه بار با فواصل 15 روز اعمال شد. اولین محلولپاشی در مرحله 4 برگی انجام شد. پس از دومین مرحله محلولپاشی برگی، تنش شوری با حجم 200 میلیلیتر از محلول کلرید سدیم برای هر گلدان به مدت 40 روز اعمال شد. به منظور عدم تجمع نمک در گلدانها، بعد از هر 4 دفعه آبیاری با آب شور تمامی گلدانها یکبار با آب (بدون شوری) آبشویی شدند. متغیرهای مورفولوژیکی مورد بررسی شامل وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه و ارتفاع بوته و سایر صفات شامل رنگیزههای گیاهی (کلروفیل a، b و کل)، محتوای نسبی آب برگ، میزان نشت یونی، پرولین میزان جذب سدیم و پتاسیم ریشه و اندام هوایی بود که در اواسط دوره گلدهی علف طلایی، مورد اندازهگیری قرار گرفتند.
نتایج:
نتایج تحقیق نشان داد تنش شوری سبب کاهش عملکرد و سیلیکات پتاسیم سبب تعدیل اثرات منفی تنش شوری با بهبود شرایط رشد گیاه شد. نتایج تحقیق نشان داد که شوری 120 میلیمولار سبب کاهش وزن تر اندام هوایی (28 درصد)، وزن خشک اندام هوایی (29 درصد)، وزن تر ریشه (38 درصد)، وزن خشک ریشه (37 درصد)، کلروفیل کل (40 درصد)، محتوای نسبی آب برگ (17 درصد)، پتاسیم ریشه (14 درصد) و پتاسیم برگ (16 درصد) و باعث افزایش نشت یونی (23 درصد)، پرولین (13 درصد)، سدیم ریشه (256 درصد)، سدیم برگ (325 درصد) شد. سیلیکات پتاسیم به ویژه 100 میلیگرم در لیتر آن سبب تعدیل تنش شوری با افزایش وزن گیاه، کلروفیل، محتوای آب برگ و پتاسیم برگ و ریشه و کاهش تجمع سدیم در برگ و ریشه و نشت یونی شد.
نتیجهگیری:
نتایج کلی تحقیق نشان داد که افزایش شدت تنش شوری برای خصوصیات رشدی و عملکردی گیاه علف طلایی بسیار مخرب بوده و سیلیکات پتاسیم 50 تا 100 میلیمولار سبب تعدیل تنش شوری با افزایش عملکرد کمی و کیفی (بیوشیمیایی و فیتوشیمیایی) علف طلایی خواهد شد. از این رو جهت کشت گیاه علف طلایی باید توجه نمود آب و یا خاک مورد استفاده دارای املاحی چون سدیم و کلر نباشد و یا از اصلاح کنندههای خاک و یا محرکهای رشد جهت تولید و کشت و پرورش این گیاه استفاده نمود.
زراعت و باغبانی
فاطمه برنا؛ مصطفی رحمتی جنیدآباد؛ صادق عبدرحمانی
چکیده
سابقه و هدف: استفاده از کودهای شیمیایی برای تولید محصولات با عملکرد بالا در کوتاهترین زمان ممکن نگرانی عمومی را در مورد پایداری، ایمنی و امنیت مواد غذایی ایجاد کرده است. ازاینرو، جایگزینهایی مانند کود زیستی در تضمین ایمنی و امنیت غذایی نیاز است. کودهای زیستی ابزار مهمی در کشاورزی پایدار هستند و میتوانند به گیاهان در مقابله ...
بیشتر
سابقه و هدف: استفاده از کودهای شیمیایی برای تولید محصولات با عملکرد بالا در کوتاهترین زمان ممکن نگرانی عمومی را در مورد پایداری، ایمنی و امنیت مواد غذایی ایجاد کرده است. ازاینرو، جایگزینهایی مانند کود زیستی در تضمین ایمنی و امنیت غذایی نیاز است. کودهای زیستی ابزار مهمی در کشاورزی پایدار هستند و میتوانند به گیاهان در مقابله با تنشهای محیطی کمک کنند. کاربرد این کودها در کشت گیاهان دارویی که ماهیت آنها تضمین سلامت جامعه است رو به افزایش است. گیاه دارویی بادرشبی با نام علمی Dracocephalum moldavica L. از خانواده نعنائیان است که تمامی پیکر گیاه حاوی اسانس است. در طب سنتی از آن برای درمان ناتوانیهای ذهنی، میگرن و مشکلات قلبی عروقی، احتقان، سردرد، معده درد، ناراحتیهای کبدی و بهعنوان آرامبخش استفاده میشود. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر کودهای زیستی بر روی گیاه دارویی بادرشبی در شرایط آب و هوایی خوزستان انجام شد.
مواد و روشها: بررسی اثر کودهای زیستی بر رشد، عملکرد و کمیت و کیفیت اسانس گیاه دارویی بادرشبی، به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی بـا 7 تیمار و در سه تکرار در گروه علوم و مهندسی باغبانی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1401 انجام گرفت. پس از آنالیز خاک و آماده سازی زمین، بذور نشاء شده دراسفند ماه به زمین اصلی منتقل شد. کلیه عملیات کاشت و داشت شامل آبیاری و کنترل علفهای هرز به طور یکسان برای همه تیمارها اعمال شد. تیمارهـای آزمایشـی شـامل، شاهد (بدون کود-C)، تلقیح با بیوپتاس (K)، تلقیح با بیوازت (N)، تلقیح با بیوفسفر (P)، تلقیح با بیوازت+بیوفسفات (NP)، تلقیح با بیوازت+ بیوپتاس (NK) و تلقیح با بیوازت+بیوفسفر+ بیوپتاس (NPK) بودنـد. برداشت اندامهای هوایی گیاه دارویی بادرشبی در مرحله گلدهی انجام گرفت. صفات مورد ارزیابی شامل ارتفاع بوته، تعداد گل آذین، طول گل آذین اصلی، وزن تر، وزن خشک، میزان اسانس، عملکرد وزن خشک و عملکرد اسانس بودند. استخراج اسانس به روش تقطیر با آب و بهوسیله دستگاه کلونجر انجام شد و ترکیبات مؤثره اسانس با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی (GC-MS) شناسایی شدند. دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار آمـاری 9.1 SAS تجزیـه واریانس شده و مقایسه میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن در سطح احتمال 5 %صورت گرفت. رسم نمودارها با بهرهگیری از نرمافزار EXCEL انجام شد.
نتایج: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که کودهای زیستی اثر معنیداری بر تمام صفات مورد بررسی گیاه دارویی بادرشبی داشتند. نتایج مقایسه میانگین نشان داد، بیشترین ارتفاع بوته (08/90 سانتیمتر) در تیمار P و تعداد گل آذین (91/11 عدد) و طول گل آذین اصلی (10/31 سانتیمتر)، وزن تر (31/50 گرم)، وزن خشک (31/11 گرم)، درصد اسانس (وزنی/وزنی) (2 درصد)، عملکرد وزن خشک (5/3393 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد اسانس (19/69 کیلوگرم در هکتار) در تیمار تلقیح با بیوازت+بیوفسفر+ بیوپتاس (NPK) مشاهده گردید. کمترین ارتفاع بوته (50/71 سانتیمتر)، تعداد گل آذین (12/4 عدد) و طول گل آذین اصلی (75/17 سانتیمتر)، وزن تر پیکر رویشی (68/15 گرم)، وزن خشک پیکر رویشی (98/3 گرم)، عملکرد وزن خشک (75/1194 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد اسانس (98/4 کیلوگرم در هکتار) در تیمار تلقیح با بیوپتاس (K) و درصد اسانس (44/0 درصد)، در تیمار تلقیح با بیوازت (N) مشاهده شد. نتایج آنالیز اجزای اسانس با دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی نشان داد بین تیمارهای مختلف از نظر اجزای اسانس اختلاف وجود دارد. بطوریکه، بیشترین میزان نرال (53/17 درصد) در تیمار P، ژرانیول (91/7 درصد) در تیمار NPK، ژرانیال (12/32 درصد) در تیمار K، نریل استات (49/2 درصد) در تیمار NPK و ژرانیل استات (18/73 درصد) در تیمار NK وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، استفاده تلفیقی از کودهای زیستی، بویژه NPK برای تولید حداکثر عملکرد و اسانس گیاه دارویی بادرشبی در شرایط اکولوژیکی مشابه پیشنهاد میگردد. پیشبینی میشود در این شرایط و بدون استفاده از کودهای شیمیایی، کشت این گیاه دارویی در یک سیستم کشاورزی پایدار منجر به تولید سالم، پایدار و اسانس با کیفیت شود.
زراعت و باغبانی
افسون رضایی علولو؛ عزیزاله خیری؛ محسن ثانی خانی؛ ملیحه یعقوبی
چکیده
سابقه و هدف: گل انگشتانه ارغوانی (Digitalis purpurea L.) شناختهشدهترین گونه از جنسDigitalis و گیاهی دوساله است که برگهای آن حاوی ماده مؤثره از نوع گلیکوزیدهای قلبی (0.3 تا 0.4 درصد) میباشد. گلیکوزیدهای استخراج شده از گل انگشتانه به عنوان داروهای طبیعی درمان بیماریهای قلبی بوده که جایگزین شیمیایی نداشته و سالانه به فراوانی استفاده میشوند. ...
بیشتر
سابقه و هدف: گل انگشتانه ارغوانی (Digitalis purpurea L.) شناختهشدهترین گونه از جنسDigitalis و گیاهی دوساله است که برگهای آن حاوی ماده مؤثره از نوع گلیکوزیدهای قلبی (0.3 تا 0.4 درصد) میباشد. گلیکوزیدهای استخراج شده از گل انگشتانه به عنوان داروهای طبیعی درمان بیماریهای قلبی بوده که جایگزین شیمیایی نداشته و سالانه به فراوانی استفاده میشوند. با توجه به اینکه در سالهای اخیر برای افزایش متابولیتهای ثانویه، کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی و کاربرد ترکیباتی ازجمله اسیدهای آمینه و نیز تنظیمکنندههای رشد به عنوان جایگزین ترکیبات شیمیایی طرفداران زیادی پیدا کرده است، این تحقیق برای بررسی نحوه پاسخ بیوشیمیایی و رشدی گیاه D. purpurea به کاربرد خارجی اسید گلوتامیک و بنزیل آدنین در شرایط گلخانهای، بررسی عملکرد این ترکیبات در بهبود خصوصیات مورفوفیزیولوژیک و افزایش عملکرد D. purpurea و نیز کاربرد آنها به جای استفاده از کودهای شیمیایی به لحاظ حفاظت از محیطزیست و تقویت کشاورزی پایدار انجام شده است.مواد و روشها: به منظور ارزیابی اثر کاربرد برگی بنزیلآدنین و اسید گلوتامیک بر ویژگیهای بیوشیمیایی و رشدی گیاه دارویی گل انگشتانه ارغوانی، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در سال 1399 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان اجرا شد. دو سطح بنزیلآدنین (0.5 و 1 میلیمولار) و دو سطح اسید گلوتامیک (1 و 2 میلیمولار) به همراه شاهد (آب مقطر) به عنوان تیمارهای آزمایش به کار برده شدند. بذرها ابتدا در سینی نشا حاوی کوکوپیت و پیتماس کشت گردیدند. سپس در مرحله چهار برگی 3 عدد نشا به گلدانهای از جنس پلاستیک منتقل شدند. بستر کشت شامل ترکیبی از خاک مزرعه، کوکوپیت و پرلیت (به نسبت 1:1:3) بود. میانگین دمای روز و شب گلخانه در طول دوره آزمایش به ترتیب 25 و 18 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 80% تنظیم شد. در طول آزمایش گیاهچهها هفتهای یکبار با 100 میلیلیتر محلول هوگلند کامل تغذیه شدند. بعد از انتقال نشاها به گلدانها و استقرار کامل آنها در اواخر خردادماه، محلولپاشی با تیمارهای مذکور شروع شده و چهار مرتبه به صورت 10 روز یکبار انجام شد و 10 روز بعد از آخرین محلولپاشی، از برگها نمونهگیری و برای انجام آزمایش به آزمایشگاه منتقل شد. تجزیه دادههای حاصل با استفاده از نرمافزارSAS نسخه 9 و مقایسه میانگین دادهها از طریق آزمون چند دامنه دانکن در سطح احتمال پنج درصد مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.نتایج: نتایج آزمایش نشان داد که بیشترین مقدار کلروفیل کل (1.95 میلیگرم بر گرم وزن تر)، حداکثر میزان ظرفیت آنتیاکسیدانی (36.02%) و بیشترین میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز برگها (1.14 یونیت بر میلیگرم پروتئین در دقیقه) با کاربرد تیمار یک میلیمولار بنزیلآدنین حاصل شد. حداکثر میزان کاروتنوئید کل (0.14 میلیگرم بر گرم وزن تر)، فنل کل (12.52 میلیگرم گالیک اسید بر گرم وزن تر)، فلاونوئید کل (معادل 2.86 میلیگرم کوئرستین بر گرم وزن تر) و نیتروژن کل برگها (1.46%) با کاربرد دو میلیمولار اسید گلوتامیک حاصل شد. تیمار یک میلیمولار اسید گلوتامیک بیشترین میزان فعالیت آنزیم کاتالاز (4.09 یونیت بر میلیگرم پروتئین در دقیقه)، وزن تر (123.51 گرم) و وزن خشک (47.38 گرم) را موجب شد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، کاربرد برگی سطوح مختلف اسید گلوتامیک و بنزیلآدنین برای بهبود خصوصیات بیوشیمیایی و رشدی گیاه D. purpurea پیشنهاد میشود.
زراعت و باغبانی
لیدا برهمندزاده؛ علیرضا ابدالی مشهدی؛ عبدالمهدی بخشنده؛ علیرضا شافعی نیا؛ امین لطفی جلال آبادی؛ نرگس سلطانی
چکیده
سابقه و هدف: علفلیمو گیاهی چند ساله و متعلق به خانواده گندمیان است. این گیاه دارای ترکیبهای پلیفنولی ارزشمند است که کاربردهای دارویی، آرایشی و خوراکی دارند. استفاده از عواملی که بتوانند باعث افزایش عملکرد کمی و کیفی علفلیمو شوند از جنبه اقتصادی مهم است. اسید سالیسیلیک یک تنظیمکننده فرایندهای فیزیولوژیک و بیوشیمیایی است که ...
بیشتر
سابقه و هدف: علفلیمو گیاهی چند ساله و متعلق به خانواده گندمیان است. این گیاه دارای ترکیبهای پلیفنولی ارزشمند است که کاربردهای دارویی، آرایشی و خوراکی دارند. استفاده از عواملی که بتوانند باعث افزایش عملکرد کمی و کیفی علفلیمو شوند از جنبه اقتصادی مهم است. اسید سالیسیلیک یک تنظیمکننده فرایندهای فیزیولوژیک و بیوشیمیایی است که میتواند در نقش یک الیسیتور باعث افزایش تجمع متابولیتهای ثانویه در گیاهان شود. همچنین نیتروژن نقش مهمی در رشد گیاهان دارد و میتواند باعث افزایش کمیت و کیفیت عملکرد شود. در این آزمایش اثر کاربرد کود نیتروژن و اسید سالیسیلیک بر برخی خصوصیات کمی و کیفی علفلیمو بررسی شد.مواد و روشها: به منظور بررسی تغییرات برخی خصوصیات کمی و کیفی علفلیمو تحت تأثیر سطوح مختلف اسید سالیسیلیک و کود نیتروژن در شرایط آب و هوایی اهواز، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج سطح کود نیتروژن (0، 50، 100، 150، 200 کیلوگرم در هکتار) از منبع اوره و سه سطح اسید سالیسیلیک (0، 10 میکرومولار و 100 میکرومولار) با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1401-1400 اجرا گردید. در هر تیمار کودی، 20 درصد کود اوره پس از استقرار گیاه و بقیه آن جهت کاهش تلفات آبشویی، در چهار مرحله به همراه آب آبیاری و با توجه به درصد نیتروژن موجود در خاک اعمال گردید. محلولپاشی اسید سالیسیلیک وقتی که 70 درصد سطح هر پلات توسط علفلیمو پوشانده شد توسط سمپاش پشتی انجام گردید و 15 روز بعد تکرار شد. هر کرت آزمایشی سه متر عرض داشت و شامل شش خط کاشت به طول سه متر بود و فاصله بین کرتها نیم متر در نظر گرفته شد. فاصله خطوط کشت از یکدیگر 60 سانتیمتر و فاصله بین بوتهها روی خط کشت 40 سانتیمتر بود. خاک محل آزمایش دارای بافت سیلتی کلی، اسیدیته 7.5 و هدایت الکتریکی 2.6 دسیزیمنس بر متر بود. صفات مورد بررسی شامل کلروفیل a، b و کل، کارتنوئید، وزن تر و خشک کل، درصد آنتیاکسیدان، فنول کل، درصد و عملکرد اسانس بود.نتایج: اثر متقابل اسید سالیسیلیک و کود نیتروژن بر همه صفات مورد بررسی بجز درصد فعالیت آنتیاکسیدانی معنیدار شد. اثر کاربرد کود نیتروژن بر درصد فعالیت آنتیاکسیدانی معنیدار بود. بالاترین درصد فعالیت آنتیاکسیدانی (89.8 درصد) مربوط به کاربرد 150 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار بود. بالاترین و کمترین مقدار کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل به ترتیب با عدم کاربرد اسید سالیسیلیک × کاربرد 150 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن و عدم کاربرد اسید سالیسیلیک × عدم کاربرد کود نیتروژن بهدست آمد که به ترتیب 140، 42 و 116 درصد تفاوت داشتند. بالاترین وزن تر و خشک کل با کاربرد 100 میکرومولار اسید سالیسیلیک و 100 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن بهدست آمد که نسبت به عدم کاربرد اسید سالیسیلیک و کود نیتروژن 75 درصد بیشتر بود. بالاترین درصد و عملکرد اسانس در تیمار کاربرد 10 میکرومولار اسید سالیسیلیک و 150 کیلوگرم کود نیتروژن بهترتیب با میانگین 0.87 درصد و 65.6 گرم در مترمربع مشاهده شد. همچنین در میان سطوح فاکتورهای آزمایش، کمترین عملکرد اسانس (18.29 گرم در مترمربع) با عدم کاربرد اسید سالیسیلیک و کود نیتروژن بهدست آمد که در مقایسه با حداکثر عملکرد با کاربرد 10 میکرومولار اسید سالیسیلیک و 150 کیلوگرم کود نیتروژن 260 درصد کمتر بود. کمترین درصد اسانس (0.45 درصد) با عدم کاربرد اسید سالیسیلیک و کاربرد 150 کیلوگرم کود نیتروژن بهدست آمد.نتیجهگیری: بهطورکلی، کاربرد کود نیتروژن و اسیدسالیسیلیک باعث افزایش عملکرد و درصد اسانس، ماده خشک کل و فنل کل برگ نسبت به شاهد شد. بالاترین عملکرد اسانس با کاربرد 10 میکرومولار اسید سالیسیلیک و 150 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن بهدست آمد.
زراعت و باغبانی
بهروز اسماعیل پور؛ الهام شجاعی؛ رسول آذرمی؛ زهرا اصلانی؛ سید کریم تهامی؛ مهدی داوری
چکیده
سابقه و هدف: مرزه (Satureja hortensis L.) گیاهی معطر از تیره نعناعیان بوده و با داشتن ترکیبهایی از قبیل تیمول و کارواکرول به عنوان ترکیبهای آنتیاکسیدان و ضدمیکروب در صنایع مختلف ازجمله صنایع غذایی و دارویی استفاده میشود. کودهای زیستی مانند قارچهای میکوریز و تریکودرما در مقایسه با کودهای شیمیایی دارای مزیتهایی ازجمله عدم تولید مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف: مرزه (Satureja hortensis L.) گیاهی معطر از تیره نعناعیان بوده و با داشتن ترکیبهایی از قبیل تیمول و کارواکرول به عنوان ترکیبهای آنتیاکسیدان و ضدمیکروب در صنایع مختلف ازجمله صنایع غذایی و دارویی استفاده میشود. کودهای زیستی مانند قارچهای میکوریز و تریکودرما در مقایسه با کودهای شیمیایی دارای مزیتهایی ازجمله عدم تولید مواد سمی در چرخه غذایی، اصلاح خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، مقرون به صرفه بودن و قابل پذیرش از نظر زیست محیطی میباشد. گونههای قارچ تریکودرما با سازوکارهای خاصی ازجمله کنترل بیولوژیکی بیماریهای خاک با تولید و فعالیت آنزیمها، تولید آنتیبیوتیکها و نفوذ به بدن قارچهای بیماریزا باعث تحریک و افزایش رشد گیاه میشوند.مواد و روشها: به منظور بررسی تأثیر قارچ تریکودرما (Trichoderma harzianum) بر شاخصهای رشدی، عملکرد و اجزای اسانس گیاه مرزه در بسترهای کشت آلی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار در گلخانه علوم باغبانی دانشگاه محقق اردبیلی اجرا گردید. فاکتور اول بستر کشت در سه سطح، شامل 1- مخلوط خاک و ماسه (شاهد) و 2- مخلوط خاک و ماسه همراه با 30 درصد کمپوست قارچ مصرف شده 3- مخلوط خاک و ماسه همراه با 30 درصد ورمیکمپوست بودند و فاکتور دوم در دو سطح، 1- تلقیح با قارچ T. harizanum T22 و بدون تلقیح (شاهد) بود. به منظور ایجاد زهکش مناسب، ابتدا 2 سانتیمتر شن درشت در ته گلدانها ریخته شد. سپس بذرهای مرزه در گلدانهای کوچک کشت شده و گیاهان در مرحله دو تا سه برگ حقیقی به گلدانهای اصلی منتقل شدند. سایر مراقبتهای رشد از قبیل آبیاری و وجین علفهای هرز روی آنها انجام شد. در پایان آزمایش، صفات رویشی (ارتفاع بوته، سطح برگ، وزن خشک ساقه و ریشه، تعداد و طول شاخه فرعی)، صفات فیزیولوژیکی (شاخص سبزینگی)، عناصرغذایی N، K، P، Mg و Zn استخراج و آنالیز اسانس تعیین گردید.نتایج: نتایج نشان داد که اثرهای ساده کودهای آلی و قارچ تریکودرما بر شاخصهای رشد رویشی و صفات کیفی نسبت به شاهد معنیدار بود. بهطوریکه بیشترین میزان وزن خشک اندام هوایی (4.82 گرم)، (84.87 گرم)، بهترتیب در تیمارهای ورمیکمپوست و مایهکوبی با تریکودرما حاصل گردید. بیشترین مقدار شاخص کلروفیل (26.86) در تیمار مایهکوبی با قارچ و ورمی کمپوست، بیشترین محتوای عناصر فسفر (3606.3 میلیگرم در کیلوگرم)، نیتروژن (2.55 درصد)، منیزیم (55/64 میلیگرم در کیلوگرم) در تیمار مایهکوبی با قارچ تریکودرما و در تیمار بسترهای آلی بیشترین میزان عناصر روی (47.87 میلیگرم در کیلوگرم) نیتروژن (3.06 درصد) و فسفر (4143 میلیگرم در کیلوگرم) در کاربرد ورمیکمپوست بدست آمد. بیشترین میزان کارواکرول (71.90 درصد) در تیمار مایهکوبی با قارچ تریکودرما و بیشترین (0.599 میلیلیتر در گلدان) عملکرد اسانس در تیمار مایهکوبی با قارچ تریکودرما، همراه با بستر حاوی ورمیکمپوست حاصل گردید.نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده، بستر آلی و قارچ تریکودرما میتوانند به عنوان بستر و کود مناسبی برای افزایش عملکرد در کشت ارگانیک مرزه معرفی شوند.
زراعت و باغبانی
احمد بخشی؛ وحید عبدوسی؛ مرضیه قنبری جهرمی
چکیده
سابقه و هدف: یکی از مهمترین عوامل اقلیمی که بر توزیع و پراکنش گیاهان سراسر جهان تاثیرگذار بوده و میتواند تغییرات مورفوفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی و عملکردی در گیاه ایجاد کند، کمبود آب در دسترس گیاه در اثر تنش خشکی است. جلبکها به واسطه داشتن درصد بالای ترکیبات پلیمری است که قادرند مولکولهای آب را جذب نموده و به حالت ژلهای درآیند. ...
بیشتر
سابقه و هدف: یکی از مهمترین عوامل اقلیمی که بر توزیع و پراکنش گیاهان سراسر جهان تاثیرگذار بوده و میتواند تغییرات مورفوفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی و عملکردی در گیاه ایجاد کند، کمبود آب در دسترس گیاه در اثر تنش خشکی است. جلبکها به واسطه داشتن درصد بالای ترکیبات پلیمری است که قادرند مولکولهای آب را جذب نموده و به حالت ژلهای درآیند. درصد بالای املاح و ترکیبات معدنی موجود در جلبکها که نیاز گیاهان به املاح را تأمین میکنند و سبب تحریک رشد و محصول گیاه، ایجاد مقاومت در برابر تنشهای محیطی، افزایش جذب مواد مغذی از خاک و نیز افزایش صفات آنتیاکسیدانی میشوند. ترخون گیاهی است علفی که امروزه به عنوان طعمدهنده در صنایع غذایی و اسانس آن در کنسروسازی و عطرسازی کاربرد دارد. از آنجایی که عصاره جلبک دریایی میتواند با داشتن عناصر مورد نیاز گیاه و هورمونهای رشد بدون آسیب به طبیعت به عنوان کود زیستی جایگزین مناسبی برای کودهای شیمیایی و مقاومت گیاهان به انواع تنشهای محیطی شده و نقش مهمی در مدیریت تامین مواد غذایی سالم داشته باشد، تحقیق حاضر با هدف بررسی رشد و ویژگیهای بیوشیمیایی گیاه ترخون در شرایط تنش خشکی انجام شده است.مواد و روشها: تحقیق حاضر جهت بررسی رشد، خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه دارویی ترخون (Artemisia dracunculus L.) تحت تنش خشکی در چهار سطح (100، 80، 60 و 40 درصد ظرفیت زراعی) و عصاره آبی جلبک دریایی سارگاسوم (عدم محلولپاشی (شاهد)، 1 و 2 گرم در لیتر)؛ در بهار سال 1402 در گلخانهای واقع در دماوند به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. نشاهای چهار برگی گیاه ترخون از مزرعه آموزشی آموزشکده فنی و حرفهای دماوند تهیه و به گلدانهای سه لیتری منتقل شدند. پس از استقرار گیاهچهها (حدود 10 روز بعد) تنش خشکی به مدت 45 روز و محلولپاشی عصاره جلبک دریایی همزمان با شروع تنش خشکی هر دو هفته یکبار انجام شد. وضعیت رطوبتی گلدانها به وسیله وزن کردن روزانه تمامی آنها مشخص گردید و بدین ترتیب نقصان رطوبتی گلدانها با اضافه نمودن مقدار آب لازم به صورت روزانه و رساندن آنها به حد ظرفیت زراعی تیمار مربوطه جبران شد. نمونهبرداری از گیاهان یک هفته تا 10 روز پس از اتمام تیماردهی زمانی که رشد رویشی گیاه کامل شد (ابتدای ورود به فاز زایشی) جهت اندازهگیری صفات مورفوفیزیولوژیکی شامل وزن تر و خشک بوته، ارتفاع و تعداد شاخه فرعی و فیتوشیمیایی شامل پرولین و کربوهیدرات محلول، فنول و فلاونوئید کل، فعالیت آنتیاکسیدانی و درصد و عملکرد اسانس صورت گرفت.نتایج: نتایج نشان داد در شرایط تنش خشکی 40 درصد ظرفیت زراعی (تنش خشکی شدید) و عدم کاربرد عصاره جلبک کاهش معنیدار صفات مورفوفیزیولوژیک گیاه (ارتفاع بوته، قطر ساقه اصلی، تعداد شاخه فرعی، وزن تر و خشک اندام هوایی، میزان رنگیزههای فتوسنتزی (کلروفیل a، b و کل) گیاه) مشاهده شد، استفاده از عصاره جلبک سبب کاهش اثر منفی تنش خشکی در ترخون شد. در تیمار 60 درصد ظرفیت زراعی (تنش خشکی ملایم) و عدم استفاده از عصاره جلبک بیشترین مقدار فنول کل (82 میلیگرم بر گرم اسید گالیک)، فلاونوئید کل (64.33 میلیگرم بر گرم کوئرستین)، فعالیت آنتیاکسیدانی (76 درصد) و درصد و عملکرد اسانس ترخون مشاهده گردید. تنش خشکی همچنین میزان آنزیمهای آنتیاکسیدانی در گیاه ترخون را افزایش داد و به موجب آن سنتز کربوهیدرات محلول و پرولین نیز نسبت به شاهد افزایش یافت. از میان غلظتهای جلبک دریایی، عصاره جلبک 2 گرم در لیتر اثر مثبت بیشتری بر صفات مورد مطالعه داشت.نتیجه گیری: نتایج کلی تحقیق نشان داد که گیاه ترخون نسبت به تنش خشکی خیلی مقاوم نبوده و کاهش عملکرد با افزایش شدت تنش کاملا مشهود بود. در شرایط تنش خشکی استفاده از عصاره جلبک به ویژه عصاره 2 گرم در لیتر داری اثر بهتری در تعدیل شدت تنش خشکی با بهبود شاخصهای مورفوفیزیولوژیک و فیتوشیمیایی مانند مقدار فنول و فلاونوئید کل و میزان اسانس بوته ترخون شد. در بیشتر موارد اختلاف معنیداری بین 2 و 1 گرم در لیتر عصاره جلبک وجود داشت، بنابراین مقدار 2 گرم در لیتر عصاره جلبک در شرایط تنش خشکی پیشنهاد میگردد.
زراعت و باغبانی
زینب شریفی؛ حمید رضا عیسوند؛ ناصر اکبری؛ امیدعلی اکپرپور
چکیده
سابقه و هدف: بنسرخ (Allium jesdianum) یک گونه مهم دارویی و خوراکی از خانواده Alliaceae و بومی ایران است. در حال حاضر به دلیل برداشت بیش از حد در محیط بومی خود در معرض خطر انقراض است. این مطالعه به منظور تقویت کشت، احیای زیستگاه طبیعی و حفاظت از این گونه ارزشمند انجام شد. بنابراین، برای افزایش پایداری این گونه، اکوتیپهای وحشی در محیطهای کشاورزی ...
بیشتر
سابقه و هدف: بنسرخ (Allium jesdianum) یک گونه مهم دارویی و خوراکی از خانواده Alliaceae و بومی ایران است. در حال حاضر به دلیل برداشت بیش از حد در محیط بومی خود در معرض خطر انقراض است. این مطالعه به منظور تقویت کشت، احیای زیستگاه طبیعی و حفاظت از این گونه ارزشمند انجام شد. بنابراین، برای افزایش پایداری این گونه، اکوتیپهای وحشی در محیطهای کشاورزی کشت شدند و تأثیر تغذیه گیاه و اسید جیبرلیک بر موفقیت تولیدمثلی و عملکرد کلی آن بررسی شد.مواد و روش: آزمایش به صورت بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1401-1400 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه لرستان انجام شد. تیمارها شامل کود گاوی در دو سطح (0 و 40 تن در هکتار)، کود زیستی NPK (شامل آزوتوبروار-1، پتابروار-2 و فسفات بروار-2) در دو سطح (0، 100 گرم در هکتار) و اسید جیبرلیک (مشتق شده از GA3) در دو سطح (0 و غلظت 250 پیپیام) بودند. پیازها از رویشگاه طبیعی خود در ارتفاعات مجاور محل تحقیقات جمعآوری شدند. در این تحقیق از یک اکوتیپ وحشی A. jesdianum استفاده شد. پیازها پس از تلقیح با کود زیستی NPK (ازوتوبروار-1، پتابروار-2، فسفاتبروار-2) و اسید جیبرلیک تحت کشت مزرعه قرار گرفتند. صفات مختلفی ازجمله ارتفاع بوته، وزن تر و خشک برگ، وزن و قطر پیاز مادر، وزن و قطر پیازهای دختر، تولید پیاز دختر، عملکرد اقتصادی و عملکرد بیولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SAS9.4 انجام شد و میانگین تیمارها با استفاده از آزمون LSD در سطح احتمال 5 درصد مقایسه گردید.نتایج: نتایج نشان داد که صفات رویشی مرتبط با عملکرد بهطور قابل توجهی تحت تأثیر کاربرد کود گاوی، کود زیستی NPK و اسید جیبرلیک چه در کاربرد منفرد تیمارها و چه در ترکیب با هم، قرار دارد. با وجود این، تعداد برگ در بوته هیچگونه تغییر معنیداری نشان نداد. حداکثر اندازهگیری ارتفاع بوته و وزن تر و خشک برگها به ترتیب 26.53 سانتیمتر، 8.24 گرم در بوته و 2.84 گرم در بوته در تیمار ترکیبی کود گاوی، کود زیستی NPK و اسید جیبرلیک بود. استفاده از کود و اسید جیبرلیک منجر به افزایش تقریباً 2.5 برابری در عملکرد برگ تازه و افزایش متوسط 18 درصد در عملکرد بیولوژیکی در مقایسه با شرایط بدون این تیمارها شد. متعاقباً، ترکیب کود گاوی و کود بیولوژیک بیشترین تأثیر را بر صفات کمی گیاهان نشان داد. وزن و قطر پیاز مادر بهطور قابل توجهی تحت تأثیر اثرهای اصلی و کاربرد توأم آنها قرار گرفت. حداکثر مقادیر ثبت شده برای این پارامترها 3.53 گرم در بوته و 22.52 میلیمتر بود که به اثر متقابل کود گاوی، کود زیستی NPK و اسید جیبرلیک نسبت داده شد. به دنبال این، اثر ترکیبی کود گاوی و کود زیستی NPK نیز بهطور قابل توجهی کمک کرد. بهطور مشابه، وزن و قطر پیازهای دختر تولیدی، روندهای مشابهی را با موارد مشاهده شده در پیازهای مادر نشان داد. موفقیت تولید در A. jesdianum بهطور قابلتوجهی با استفاده از کود گاوی، کودزیستی NPK و اسید جیبرلیک افزایش یافت. عملکرد بهینه پیاز در واحد سطح تحت کاربرد ترکیبی این کودها و اسید جیبرلیک (میانگین 13.33 عدد در واحد سطح) به دست آمد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج آزمایش، استفاده از کود گاوی همراه با کود زیستی NPK و اسید جیبرلیک بهطور قابل توجهای باعث افزایش عملکرد گیاه و تولید پیازهای دختر میشود. در نتیجه، این تیمار برای کشاورزانی که به دنبال به حداقل رساندن اتکای خود به کودهای شیمیایی هستند توصیه میشود.
زراعت و باغبانی
افسون کامیاب؛ داود صمصام پور؛ نوید احمدی نسب؛ عبدالنبی باقری
چکیده
سابقه و هدف: گیاه آویشن (Thymus vulgaris L.) از گیاهان دارویی و معطر و متعلق به خانواده نعناعیان است. این گیاه دارای خواص ارزشمند دارویی و تغذیهای میباشد. خواص دارویی آویشن باغی سبب شده است تا این گیاه از معروفترین گیاهان در دنیا باشد، بنابراین تولید آن نقش مهمی در اقتصاد کشاورزی ایران دارد. تنشهای محیطی اثر معنیداری روی عملکرد و کیفیت ...
بیشتر
سابقه و هدف: گیاه آویشن (Thymus vulgaris L.) از گیاهان دارویی و معطر و متعلق به خانواده نعناعیان است. این گیاه دارای خواص ارزشمند دارویی و تغذیهای میباشد. خواص دارویی آویشن باغی سبب شده است تا این گیاه از معروفترین گیاهان در دنیا باشد، بنابراین تولید آن نقش مهمی در اقتصاد کشاورزی ایران دارد. تنشهای محیطی اثر معنیداری روی عملکرد و کیفیت گیاهان دارویی دارند. خشکی از مهمترین تنشهای غیرزیستی و از عوامل محدود کننده تولید محصولات در جهان میباشد که میتواند اثرهای نامطلوبی روی رشد و عملکرد گیاهان داشته باشد. اندوفیتهای باکتریایی بهعنوان یکی از انواع میکروارگانیسمهای همزیست با گیاهان، نقش مهمی در بهبود رشد و عملکرد گیاهان میزبان خود در شرایط تنش خشکی دارند. با توجه به مشکلات کمآبی در ایران، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر اندوفیت باکتریایی Agrobacterium deltaense جدا شده از گیاه مور تلخ (Salvia mirzayanii) بر برخی خصوصیات کمّی و کیفی گیاهان آویشن باغی تحت تنش خشکی انجام شد. مواد و روشها: ابتدا با استفاده از روشهای مورفولوژیک، فیزیولوژیک و مولکولی، اندوفیت باکتریایی شناسایی شد. سپس بذرهای ضدعفونی شده آویشن باغی در شرایط استاندارد کشت گردیدند و پس از دو ماه به گلدان منتقل شدند. پس از طی شش ماه از زمان انتقال کشت به گلدان، در سه مرحله بهطور هفتگی با استفاده از اندوفیت باکتریایی A. deltaense، در گیاهان آویشن باغی تلقیح انجام شد. سوسپانسیون باکتری در محیط کشت NB با غلظت 108 × 1 میلیلیتر تنظیم شد، سپس بهصورت محلولپاشی به اندامهای هوایی گیاهان و تزریق به ریشه انجام گردید. برای اطمینان از حضور اندوفیتها پس از گذشت یک ماه از محلولپاشی، آزمون استقرار اندوفیت باکتریایی در گیاه انجام شد و بعد از آن تنش خشکی به مدت سه ماه اعمال گردید و بعد صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه آویشن باغی ارزیابی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشگاه هرمزگان در سال 1400 انجام شد. تیمارها در چهار سطح تنش خشکی (0، 25، 50 و 75 درصد ظرفیت مزرعه) و دو سطح تلقیح باکتری (عدم تلقیح و تلقیح باA. deltaense ) تعیین شدند. صفات مورد ارزیابی شامل: ارتفاع، وزنتر و خشک ساقه و ریشه، درصد نشت الکترولیت، کلروفیل a و b، کلروفیل کل، کاروتنوئید، پرولین، قندهای محلول، میزان فنول کل و درصد اسانس وابستگی میکوریزایی بودند.نتایج: تنش خشکی اثرهای معنیداری بر کاهش عملکرد گیاه آویشن باغی ازجمله کاهش ارتفاع ساقه، وزن تر و خشک ساقه و ریشه، کلروفیل a وb، کلروفیل کل و کاروتنوئید داشت. با این حال، تحت تنش خشکی شدید (75% ظرفیت زراعی)، تلقیح آویشن باغی با اندوفیت باکتریایی A. deltaense باعث افزایش معنیدار ارتفاع (35.41%)، وزن خشک ریشه (85.71%)، وزن تر ریشه (35.74%)، وزن خشک ساقه (22.83)، وزن تر ساقه (37%)، کلروفیل a (15.97%)، کلروفیل b (41.09%)، کلروفیل کل (20.77)، کاروتنوئیدها (25%) و سبب کاهش نشت الکترولیت به میزان 5.90% نسبت به شاهد و کاهش اثرهای منفی تنش خشکی گردید. همچنین، حضور اندوفیت باکتریایی A. deltaense در برابر عدم حضور آن در شرایط تنش خشکی، منجر به افزایش صفات پرولین (17.07%)، قندهای محلول (15.09%)، فنول کل (27.39%)، درصد اسانس (20%) و میزان وابستگی میکوریزایی (84%) نسبت به شاهد شد.نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که میکروارگانیسمهای مفید ازجمله اندوفیت باکتریایی میتوانند بهعنوان راهکاری مناسب برای افزایش تحمل گیاهان به تنش خشکی استفاده شوند. از این ظرفیت میتوان در جهت کشاورزی پایدار و کاهش محدودیتهای کشت در مناطقی مانند مناطق خشک و کمآب استفاده کرد. در صورت استفاده از اندوفیت باکتریایی A. deltaense در کشت آویشن باغی تحت شرایط تنش خشکی، میتوان بهبود رشد و عملکرد گیاهان، افزایش میزان درصد اسانس و فنول کل که نشانگر کیفیت و ترکیبات مؤثر درمانی آنهاست را مشاهده کرد. این افزایش نه تنها به ارتقاء خواص دارویی گیاهان کمک میکند بلکه ارزش اقتصادی و تجاری آنها را نیز افزایش میدهد.
زراعت و باغبانی
زهرا بهارمست؛ معظم حسن پور اصیل؛ محمدباقر فرهنگی؛ امیر صحرارو
چکیده
سابقه و هدف: گل مغربی صورتی یکی از معروفترین گونههای دارویی با ارزش اقتصادی بالا در جهان است که در ایران نیز بهعنوان یک گیاه زینتی دارویی کاشته میشود. علاوه بر آن، روغن بذر آن در صنایع دارویی، صنایع غذایی، آرایشی و بهداشتی استفاده میشود. کیفیت محصولات کشاورزی را میتوان با استفاده از ریزمغذیها و کودهای زیستی افزایش داد. از ...
بیشتر
سابقه و هدف: گل مغربی صورتی یکی از معروفترین گونههای دارویی با ارزش اقتصادی بالا در جهان است که در ایران نیز بهعنوان یک گیاه زینتی دارویی کاشته میشود. علاوه بر آن، روغن بذر آن در صنایع دارویی، صنایع غذایی، آرایشی و بهداشتی استفاده میشود. کیفیت محصولات کشاورزی را میتوان با استفاده از ریزمغذیها و کودهای زیستی افزایش داد. از این رو، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر کاربرد قارچ آربوسکولار مایکوریزا و محلولپاشی عنصر روی بر جذب مواد مغذی و ویژگیهای مورفوفیزیولوژیک و بیوشیمیایی گل مغربی صورتی (Oenothera speciosa Nutt.) انجام شد.مواد و روشها: این پژوهش در طی یک سال از مهر 1401 تا شهریور 1402 بر روی گل مغربی انجام شد. بدین منظور بذرهای گل مغربی ابتدا به مدت 120 روز در شرایط گلخانه در گلدان اندازه 10 کشت و بعد در زمان انتقال نشاء به گلدان اصلی با گونه مایکوریزا آربوسکولار Glomus intraradices تلقیح شدند و مایهزنی در دو سطح تلقیح و عدم تلقیح در زمان انتقال نشاء گلدان اصلی انجام گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا و محلولپاشی عنصر روی به شکل سولفات روی در سه سطح صفر (شاهد)، 3 و 5 میلیگرم در لیتر در سه تکرار در مرحله هشت برگی انجام شد. پیش از کاشت گیاه از مخلوط خاک مورد استفاده نمونهبرداری شد و آزمایش فیزیکی و شیمیایی خاک شامل غلظت عنصرهای نیتروژن، پتاسیم، فسفر و کربن زیستتوده انجام شد. صفات مورد بررسی شامل صفات مورفولوژیک (وزن تر و خشک اندام هوایی، تعداد گل در ساقه، قطر گل، طول دوره گلدهی، تعداد برگ، تعداد کپسول، تعداد بذر در کپسول، تعداد شاخه جانبی) و تعداد اسپور مایکوریزا در خاک و صفات فیزیولوژیک شامل کلروفیلهای a، b و کل، کاروتنوئید، فنل و فلاونوئید و آنتیاکسیدان و فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز در برگ ارزیابی شدند.نتایج: نتایج نشان داد که در تیمار محلولپاشی با سولفات روی 5 میلیگرم بر لیتر صفات تعداد گل در بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد بذر در بوته، عملکرد بذر، تعداد میانگره، تعداد ساقه فرعی و وزن تر و خشک اندام هوایی و صفات فیتوشیمیایی فلاونوئید، آنتیاکسیدان، کاتالاز و پراکسیداز و علاوه بر این عنصرهای فسفر، روی، بور، منگنز، آهن و مس در سطح احتمال 1% تفاوت معنیداری با هم داشتند. در کاروتنوئید و عنصرهای نیتروژن و پتاسیم در سطح احتمال 5% تفاوت معنیداری حاصل شد. اثر تیمار تلقیح با قارچ آربوسکولار مایکوریزا بر صفات تعداد گل در بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد بذر در بوته، عملکرد بذر، قطر گل، قطر ساقه، سطح برگ، تعداد برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی، ارتفاع گیاه و طول دوره گلدهی و علاوه بر این کلروفیل کل، فنل، فلاونوئید، آنتیاکسیدان و کاتالاز و عنصرهای نیتروژن، روی، بور، منگنز، آهن و مس در سطح احتمال 1% تفاوت معنیداری با هم داشتند. صفت تعداد ساقه فرعی، کاروتنوئید و پراکسیداز در سطح احتمال 5% معنیدار بود. اثر متقابل تیمارهای محلولپاشی با سولفات روی 5 میلیگرم بر لیتر و قارچ آربوسکولار مایکوریزا در صفت وزن تر اندام هوایی و کلروفیل کل در سطح احتمال 1% و تعداد گل و کلروفیل a و کاتالاز و عنصر روی در سطح احتمال 5% تفاوت معنیداری مشاهده شد. مقایسه بین تیمارها نشان داد تیمار محلولپاشی با سولفات روی 5 میلیگرم در لیتر همراه با تلقیح قارچ آربوسکولار مایکوریزا بیشترین تأثیر را بر افزایش میزان گلدهی، عملکرد بذر و ترکیبات فنلی و آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز داشت.نتیجهگیری: بهطور کلی میتوان نتیجهگیری کرد که در بین تیمارهای استفاده شده، تیمار محلولپاشی با سولفات روی (5 میلیگرم بر لیتر) همراه با قارچ آربوسکولار مایکوریزا میتواند با تأثیر بر فراهمی عناصر غذایی و افزایش رشد رویشی در حصول عملکرد بالای گل و بذر و افزایش میزان کلروفیلهای a و کل، کاروتنوئید، فلاونوئید، آنتیاکسیدان، کاتالاز و پراکسیداز این گیاه با ارزش مؤثر باشد.
زراعت و باغبانی
محمد خوب بخت؛ روح اله رحیمی؛ خلیل کریمزاده اصل
چکیده
سابقه و هدف: زعفران، یکی از گیاهان بومی و گرانقیمت ایران است که کاشت آن سابقهای بسیار قدیمی دارد. این گیاه یکی از گیاهان مهم در صادرات محصولات کشاورزی بوده و نقش مهمی را در ارزآوری برای کشور ایفاء میکند. ایران در حال حاضر بهعنوان بزرگترین تولیدکننده زعفران، حدود 60% از کل تولید جهان را به خود اختصاص داده است. هدف از این پژوهش، تعیین ...
بیشتر
سابقه و هدف: زعفران، یکی از گیاهان بومی و گرانقیمت ایران است که کاشت آن سابقهای بسیار قدیمی دارد. این گیاه یکی از گیاهان مهم در صادرات محصولات کشاورزی بوده و نقش مهمی را در ارزآوری برای کشور ایفاء میکند. ایران در حال حاضر بهعنوان بزرگترین تولیدکننده زعفران، حدود 60% از کل تولید جهان را به خود اختصاص داده است. هدف از این پژوهش، تعیین الگوی مصرف انرژی و بررسی رابطه بین انرژی ورودی و عملکرد، برای تولید زعفران در غرب استان اصفهان میباشد.مواد و روشها: در این تحقیق اطلاعات مورد نیاز بهوسیله پرسشنامه و مصاحبه حضوری با کشاورزان جمعآوری شد. نهادههای مورد بررسی شامل نیروی کارگری، ماشین، سوخت دیزل، کودهای شیمیایی و آلی، آب آبیاری، الکتریسیته و انرژی بذر (پیاز) بودند. معادل انرژی هر یک از نهادهها با ضرب مقدار مصرف نهادهها در همارز انرژی آن محاسبه شد. براساس معادلهای انرژی ورودی و خروجی، شاخصهای انرژی مانند نسبت انرژی (بازده مصرف انرژی)، بهرهوری انرژی و انرژی ویژه محاسبه گردید. بازده انرژی از تقسیم انرژی خروجی به انرژی ورودی بدست میآید. به منظور تعیین رابطه ریاضی بین ورودیهای انرژی و عملکرد از تابع تولید کاب-داگلاس در این مطالعه استفاده شد. انرژی مورد نیاز در کشاورزی به چهار گروه مستقیم، غیرمستقیم، تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر تقسیم میشود. روش بهرهوری فیزیکی حاشیهای برای تحلیل حساسیت نهادههای انرژی ورودی در تولید زعفران استفاده شد. این روش نشان میدهد که با افزایش یک واحد در یکی از نهادههای انرژی، با ثابت بودن سایر عوامل تولید، میزان تغییر در عملکرد چه میزان است. مقدار مثبت MPP هر نهاده نشان میدهد که با افزایش در ورودی، تولید نیز افزایش خواهد یافت. بنابراین استفاده از متغیر خروجی تا زمانی که منبع ثابت بهطور کامل استفاده نشده است نباید متوقف شود. مقدار منفی MPP عوامل ورودی نشاندهنده این است که هر واحد اضافه ورودی موجب کاهش عملکرد میشود.نتایج: براساس نتایج این تحقیق، پیاز مورد استفاده برای کشت (بذر) (54.11%) پرمصرفترین نهاده در تولید زعفران میباشد و پس از آن کود دامی (13.51%) و برق (11%) است. نسبت انرژیهای تجدیدپذیر در زعفران بیشتر از انرژیهای تجدیدناپذیر مصرفی بود. دو روش برای محاسبه بازده مصرف انرژی در زعفران وجود دارد: اولی براساس کل خروجی زعفران مانند کلاله، برگ و پیاز است و دومی فقط کلاله زعفران در نظر گرفته میشود. به دلیل بازده بسیار پایین کلاله در زعفران، بازده مصرف انرژی در روش دوم نسبت به روش اول بسیار جزئی است. در این مطالعه، بازده مصرف انرژی تنها براساس کلاله زعفران 0.200 بود. مقدار R2 برای مدل کاب-داگلاس براساس مصرف انرژی 0.84 برآورد شد که نشان میدهد این مدل توانایی پیشبینی و توضیح 84% تغییرات عملکرد توسط 5 نهاده نیروی کارگری، آب آبیاری، ماشینها، کودهای شیمیایی و حیوانی را دارد. نتایج تابع کاب-داگلاس نشان داد که انرژی ورودی نیروی انسانی، ماشینآلات، کودهای شیمیایی و حیوانی و آب برای آبیاری بر عملکرد تأثیر معنیداری دارد. نتایج حاصل از تحلیل حساسیت نشان داد که از بین انرژیهای ورودی، انرژی نیروی انسانی بیشترین مقدار MPP را به خود اختصاص داد. همچنین انرژی نیروی انسانی بیشترین اثر (0.87) را در مقایسه با سایر منابع در تولید زعفران داشت.نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که کل انرژی مصرفی برای تولید محصول زعفران 138319 مگا ژول در هکتار بدست آمد. سهم انرژیهای تجدیدپذیر برای تولید زعفران 16.46% بود. بازده مصرف انرژی، بهرهوری انرژی، انرژی ویژه و انرژی خالص تولید زعفران بهترتیب 3.7، 0.24 کیلوگرم بر مگاژول، 4.8 کیلوگرم بر مگاژول و 377600 مگاژول بر هکتار بدست آمد.
زراعت و باغبانی
امید حیدر پور؛ بهروز اسماعیل پور؛ علی اشرف سلطانی؛ زهرا اصلانی
چکیده
سابقه و هدف: کمبود آب اثرهای نامطلوبی بر فرایندهای فیزیولوژیکی مانند فتوسنتز، جذب عناصر غذایی، توسعه و تقسیم سلولی، تجمع و انتقال مواد غذایی داشته و بدین طریق موجب کاهش عملکرد گیاهان میگردد. کودهای زیستی باعث تحریک جوانهزنی، افزایش طول ریشه، فتوسنتز، در دسترس بودن و جذب مواد مغذی خاک و فعالیت میکروبی خاک در شرایط استرسزا میشوند. ...
بیشتر
سابقه و هدف: کمبود آب اثرهای نامطلوبی بر فرایندهای فیزیولوژیکی مانند فتوسنتز، جذب عناصر غذایی، توسعه و تقسیم سلولی، تجمع و انتقال مواد غذایی داشته و بدین طریق موجب کاهش عملکرد گیاهان میگردد. کودهای زیستی باعث تحریک جوانهزنی، افزایش طول ریشه، فتوسنتز، در دسترس بودن و جذب مواد مغذی خاک و فعالیت میکروبی خاک در شرایط استرسزا میشوند. کاربرد کودهای ارگانیک مانند کمپوست و ورمیکمپوست برای بهبود انعطافپذیری و عملکرد محصول نشان داده شده است. استفاده از اصلاحکنندههای آلی میتواند باعث افزایش کربن و محتوی کل مواد آلی در خاک و همچنین افزایش تغذیه معدنی و ظرفیت نگهداری آب در خاک شود. هدف از این پژوهش، بررسی تنش خشکی، باکتریهای محرک رشد و ورمیکمپوست بر عملکرد، میزان عناصر غذایی و اجزای اسانس گیاه مرزه است.
مواد و روشها: آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1396-1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل: تنش خشکی در سه سطح (S1: آبیاری کامل، S2: قطع آبیاری در 50% گلدهی و S3: قطع آبیاری در اوایل گلدهی)، مایهکوبی شامل عدم مایهکوبی و مایهکوبی با باکتری سودوموناس 15P و باکتری استرپتومایسس و ورمیکمپوست در چهار سطح (صفر، 1، 1.5 و 2 تن در هکتار) بود. قبل از کاشت بذرهای مورد نظر را در محرکهای زیستی قرار داده و بهصورت بذرمال آماده شد. بذر مرزه بهصورت ردیفی با فاصله بین ردیفها 25 سانتیمتر و فاصله روی ردیفها 20 سانتیمتر و در عمق 0.5 سانتیمتری کشت گردید. برای اعمال تیمار آبیاری، خاک مزرعه در افق ریشههای گیاه تا عمق 20 سانتیمتر با حفر پروفیل، بررسی شد. برای کنترل آب از روش وزنی استفاده گردید. ظرفیت مزرعهای و نقطه پژمردگی دائم با استفاده از نمونههای دستنخورده در حالت 24 ساعت پس از اشباع خاک برای ظرفیت مزرعهای و قرار دادن در دستگاه مکش با 15 اتمسفر فشار منفی برای نقطه پژمردگی دائم بدست آمد و مقادیر مربوط برای خاک در عمق صفر تا 30 سانتیمتر با توجه به لایهبندی خاک و از تفاضل آنها میزان آب قابل استفاده خاک تعیین شد. در طول آزمایش آب قابل استفاده (با توجه به مرحله رشدی گیاه) توسط سیلندر نمونهبرداری خاک و انتقال به آون بهصورت درصد وزنی رطوبت تعیین شد. صفات مورد بررسی شامل ارتفاع گیاه، وزن خشک شاخساره، وزن خشک ریشه، غلظت عناصر فسفر، پتاسیم و اجزای اسانس بودند.
نتایج: براساس نتایج بدست آمده تنش خشکی، ورمیکمپوست و مایهکوبی با باکتریهای محرک رشد بر پارامترهای اندازهگیری شده تأثیر معنیداری داشته است. بهطوری که بیشترین میزان ارتفاع بوته (62.36 سانتیمتر)، وزن خشک شاخساره (28.72 گرم)، وزن خشک ریشه (6.35 گرم)، جذب فسفر (1.3%) و میزان جذب پتاسیم (2.3%) در شرایط بدون تنش، کاربرد دو تن در هکتار ورمیکمپوست و مایهکوبی با باکتری استرپتومایسس و کمترین میزان ارتفاع بوته ( 22.33 سانتیمتر)، وزن خشک شاخساره(18.33 گرم)، وزن خشک ریشه (3.07 گرم)، فسفر ( 0.85%) و پتاسیم ( 1.2%) در بسترهای کاشت بدون کاربرد ورمیکمپوست و بدون مایهکوبی با محرکهای زیستی و در تیمار تنش قطع آبیاری در ابتدای گلدهی بدست آمد. همچنین بالاترین میزان کارواکرول (62%) و گاما-ترپینن (26/9%) در تیمار تنش خشکی (قطع آبیاری در ابتدای گلدهی) و بسترهای حاوی 2 تن در هکتار ورمیکمپوست در گیاهان مایهکوبی شده با باکتری استرپتومایسس بدست آمد.
نتیجهگیری: کاربرد ورمیکمپوست همراه با باکتریهای محرک رشد را میتوان بهعنوان کودهای کشاورزی پایدار حاوی میکروارگانیسمهای مفید برای بهبود عملکرد رشد و اجزای اسانس گیاه مرزه در شرایط تنش خشکی و بدون تنش پیشنهاد کرد.
زراعت و باغبانی
توفیق سجادیان؛ خسرو عبداللهی؛ جلال خورشیدی
چکیده
سابقه و هدف: زعفران (Crocus sativus L.) یکی از گرانترین ادویههای جهان است که بهدلیل تقاضای بالایی که در بازارهای جهانی برای آن وجود دارد، کشت و کار آن به شدت در حال توسعه است. کمّیت و کیفیت محصول علاوه بر ژنتیک، تحت تأثیر شرایط آب و هوایی و خاکی محل کشت قرار دارد. بنابراین، شناسایی مناطقی که شرایط آب و هوایی و خاکی آنها نزدیک به شرایط بهینه ...
بیشتر
سابقه و هدف: زعفران (Crocus sativus L.) یکی از گرانترین ادویههای جهان است که بهدلیل تقاضای بالایی که در بازارهای جهانی برای آن وجود دارد، کشت و کار آن به شدت در حال توسعه است. کمّیت و کیفیت محصول علاوه بر ژنتیک، تحت تأثیر شرایط آب و هوایی و خاکی محل کشت قرار دارد. بنابراین، شناسایی مناطقی که شرایط آب و هوایی و خاکی آنها نزدیک به شرایط بهینه تولید زعفران باشد، ما را در دستیابی به مطلوبترین عملکرد کمّی و کیفی یاری میکند.
مواد و روشها: در این پژوهش، زعفران در شش منطقه مختلف استان کردستان (سنندج، کامیاران، قروه، دهگلان، دیواندره و مریوان) در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی کشت شد و طی سه سال (1399 تا 1401) ارزیابی گردید. کورمهای زعفران استفاده شده در این پژوهش، توده تربتحیدریه بودند. در هر منطقه زمینی به مساحت 25 مترمربع انتخاب و پس از آمادهسازی، سه کرت با ابعاد 2×2 متر با فواصل 1 متر از هم ایجاد گردید. هر کرت آزمایشی شامل 10 ردیف کشت بود و روی هر ردیف کشت، 20 چاله به عمق 15 سانتیمتر و فاصله 10 سانتیمتر از همدیگر ایجاد شد و در هر چاله کشت، یک عدد کورم کشت گردید. در هر سال دو بار آبیاری (اوایل مهر و اواخر مهر) بهصورت غرقابی انجام شد. در فصل گلدهی، گلهای زعفران برداشت و ویژگیهای عملکردی (تعداد گل، عملکرد گل خشک، عملکرد کلاله خشک و طول کلاله) و فیتوشیمیایی (محتوای کروسین و سافرانال کلاله) آنها اندازهگیری شد. مجموع بارش ماهانه و نیز میانگین دمای ماهانه مربوط به هر منطقه در طول دوره پژوهش از نزدیکترین ایستگاه هواشناسی به آن منطقه بدست آمد. نمونه خاک هر منطقه نیز در آزمایشگاه مورد آنالیز فیزیکی و شیمیایی قرار گرفت. در نهایت به کمک نرمافزار SPSS، مقایسه میانگین دادهها به روش دانکن و همبستگی بین دادههای آب و هوایی و خاکی با صفات عملکردی و فیتوشیمیایی به روش پیرسون بدست آمد.
نتایج: بیشترین میانگین عملکرد کلاله در هر سه سال متعلق به زعفران کشت شده در کامیاران بود (0.009±0.13، 0.085±27/1 و 0.052±1.54 گرم در مترمربع بهترتیب در سالهای 1399، 1400 و 1401). در هر سه سال، بیشترین میانگین محتوای کروسین از کلالههای برداشت شده از مزرعه دیواندره بدست آمد (15.77±53.01، 26.6±92.54 و 5.12±143.07 میلیگرم در گرم کلاله خشک بهترتیب در سالهای 1399، 1400 و 1401). بیشترین میانگین محتوای سافرانال در سالهای 1399 (0.38±4.09 میلیگرم در گرم کلاله خشک)، 1400 (0.44±2.48 میلیگرم در گرم کلاله خشک) و 1401 (0.14±5.05 میلیگرم در گرم کلاله خشک)، بهترتیب متعلق به کلاله زعفرانهای مزارع کامیاران (بدون تفاوت معنیدار با سایر مناطق غیر از مریوان)، مریوان (بدون تفاوت معنیدار با دهگلان و دیواندره) و دیواندره (بدون تفاوت معنیدار با سایر مناطق غیر از کامیاران) بود. عملکرد گل خشک و عملکرد کلاله همبستگی منفی معنیداری با میزان رس (بهترتیب *0.329- =r و **0.356- =r)، مواد آلی (بهترتیب **0.422- =r و **0.428- =r) و نیتروژن (بهترتیب **0.437- =r و **0.444- =r) و همبستگی مثبت معنیداری با پتاسیم (بهترتیب **0.544 =r و **0.561 =r) و فسفر (بهترتیب **0.410 =r و **0.435= r) نشان دادند. محتوای کروسین کلاله همبستگی مثبت معنیدار با میزان رس (**0.557 =r) و اسیدیته خاک (**0.438 =r) و همبستگی منفی معنیداری با میزان شن خاک (**0.461- =r) داشت. سافرانال با هیچیک از ویژگیهای خاک و ارتفاع از سطح دریا، همبستگی معنیداری نشان نداد. بین صفات اندازهگیری شده با میانگین دمای ماهانه و مجموع بارش ماهانه نیز همبستگیهای قابل توجهی بدست آمد.
نتیجهگیری: بهطور کلی، مناطقی از استان کردستان با میزان بارندگی کمتر در بهار، تابستان و اوایل پاییز، بارندگی بیشتر در اواخر پاییز و طی زمستان، متوسط دمای ماهانه بیشتر، دارای خاکهای متوسط بافت حاوی فسفر و پتاسیم بیشتر و نیتروژن و مواد آلی کمتر و اسیدیته کمی قلیایی، برای تولید زعفران، مناسب شناخته شدند. براساس مجموع صفات کمّی و کیفی اندازهگیری شده، از بین مناطق مورد مطالعه، کامیاران مناسبترین شرایط را برای تولید زعفران داشت.
زراعت و باغبانی
فائزه بهشتی قله زو؛ محمد مقدم؛ لیلا سمیعی
چکیده
سابقه و هدف: در تولید گیاهان دارویی، حفظ کیفیت و ترکیبهای مؤثر آنها چالشی اساسی است. جنس مریمگلی (Salvia spp.)، منبع سرشاری از ترکیبهای بیولوژیک هستند که باعث انهدام رادیکالهای آزاد و اثرهای آنتیاکسیدانی، ضدالتهابی و ضد میکروبی این گیاهان میشوند. مریمگلی ترکهای (Salvia virgata) دارای چندین فعالیت بیولوژیکی است و از آن برای درمان ...
بیشتر
سابقه و هدف: در تولید گیاهان دارویی، حفظ کیفیت و ترکیبهای مؤثر آنها چالشی اساسی است. جنس مریمگلی (Salvia spp.)، منبع سرشاری از ترکیبهای بیولوژیک هستند که باعث انهدام رادیکالهای آزاد و اثرهای آنتیاکسیدانی، ضدالتهابی و ضد میکروبی این گیاهان میشوند. مریمگلی ترکهای (Salvia virgata) دارای چندین فعالیت بیولوژیکی است و از آن برای درمان زخمها و بیماریهای مختلف پوستی و برای جلوگیری از سرطان خون استفاده میشود. کادمیوم بهدلیل نیمهعمر زیستی طولانی، تحرک قابل توجه در خاک و ظرفیت جذب توسط گیاهان، یکی از سمّیترین فلزات سنگین است. اثرهای منفی کادمیوم بر رشد، فعالیتهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان، باعث کاهش کیفیت و عملکرد گیاهان میشود. سدیم نیتروپروساید با آزاد کردن نیتریک اکسید (NO)، در فرایندهای زیستی و پاسخ به تنشهای مختلف دخالت دارد.
مواد و روشها: با هدف بررسی تأثیر سطوح مختلف سدیم نیتروپروساید در بهبود پاسخ گیاه مریمگلی ترکهای (Salvia virgata) به تنش کادمیوم تحت شرایط درون شیشهای، آزمایشی با طراحی فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در پژوهشکده علوم گیاهی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. فاکتورهای مورد مطالعه شامل سطوح مختلف کادمیوم (0 (شاهد)، 25، 50 و 100 میکرومولار) و سدیم نیتروپروساید (0 (شاهد)، 15 و 30 میکرومولار) بودند. از محیط کشت موراشیگ و اسکوگ برای کشت بذرها استفاده شد. در این آزمایش مقادیر مختلف نیترات کادمیوم قبل از تنظیم pH به محیط کشت اضافه گردید. سدیم نیتروپروساید بهدلیل حساسیت به دمای بالا بعد از اتوکلاو و با فیلتر زیر لامینار به محیط اضافه گردید. در ابتدا، بذرها با استفاده از الکل 70% و هیپوکلریت سدیم 2% استریل شدند؛ سپس در محیط کشت کاشته شدند. پس از سه ماه رشد، گیاهچهها از محیط کشت برداشته شدند. صفات رشدی شامل وزن تر و خشک بخش هوایی، ریشه و کل گیاهچه و صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی شامل رنگیزههای فتوسنتزی (اندازهگیری کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید، کلروفیل کل و رنگیزه فتوسنتزی کل)، فلاونوئید، فنول کل، کربوهیدرات، پرولین، پروتئین و فعالیت آنتیاکسیدانی اندازهگیری شدند. تجزیهوتحلیل دادههای بدستآمده از این پژوهش با استفاده از نرمافزار Minitab انجام شد. مقایسه میانگینها با استفاده از آزمون Bonferroni در سطح احتمال 5% انجام شد.
نتایج: طبق نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها، اثر متقابل کادمیوم و نیتروپروساید بر وزن تر گیاهچه، طول اندام هوایی، کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئید، رنگیزههای فتوسنتزی کل، فنل کل، کربوهیدرات و پرولین در سطح احتمال 1% و وزن خشک گیاهچه، کلروفیل کل، فلاونوئید و پروتئین در سطح احتمال 5% معنیدار شد. اثر متقابل تیمارها بر فعالیت آنتیاکسیدانی معنیدار نشد؛ ولی اثرهای ساده آنها معنیدار شد. نتایج مقایسه میانگین دادهها نشان داد که تنش کادمیوم باعث کاهش وزن تر و خشک گیاهچه، طول اندام هوایی، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کاروتنوئید و رنگیزههای فتوسنتزی کل در گیاه مریمگلی ترکهای شد و استفاده از سدیم نیتروپروساید منجر به بهبود این صفات گردید؛ بهطوری که استفاده از 30 میکرومولار سدیم نیتروپروساید تحت تنش کادمیوم با غلظت 50 میکرومولار، بیشترین وزن تر و خشک گیاهچه و میزان پرولین را نشان داد و استفاده از 15 میکرومولار سدیم نیتروپروساید تحت تنش کادمیوم با غلظت 25 میکرومولار، بیشترین میزان طول اندام هوایی، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کاروتنوئید و رنگیزههای فتوسنتزی کل را نشان داد. همچنین، نتایج دیگر این پژوهش بیانگر آن بود که تنش کادمیوم منجر به افزایش فعالیت آنتیاکسیدانی، میزان فلاونوئید کل، فنل کل، کربوهیدرات محلول، پرولین و پروتئین در گیاه مریمگلی ترکهای شد؛ اما استفاده از سدیم نیتروپروساید باعث بهبود تأثیرات منفی تنش کادمیوم میگردید؛ بهطوری که استفاده از 30 میکرومولار سدیم نیتروپروساید منجر به افزایش فلاونوئید کل، فنل کل، کربوهیدرات محلول و پروتئین در شرایط تنش کادمیوم با غلظت 25 میکرومولار شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که تنش کادمیوم باعث کاهش رشد و عملکردهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان میشود، اما استفاده از سدیم نیتروپروساید توانست تأثیرات منفی کادمیوم را بهبود بدهد. این یافتهها نشان میدهد که سدیم نیتروپروساید میتواند بهعنوان یک ابزار مؤثر در مدیریت تنشهای کادمیومی در گیاهان دارویی مورد استفاده قرار گیرد و به بهبود رشد و کیفیت این گیاهان کمک کند. این تحقیق علاوه بر افزایش اطلاعات ما درباره سازوکارهای پاسخ گیاهان به تنش کادمیومی، به تحلیل تأثیر سدیم نیتروپروساید در مواجهه با آلایندههای زیستمحیطی کمک میکند.
زراعت و باغبانی
فرهاد باقری فرد شربیانی؛ اسماعیل چمنی؛ موسی ترابی گیگلو؛ علیرضا قنبری؛ یونس پوربیرامی هیر
چکیده
سابقه و هدف: اثرهای مفید گیاه بابونه به اسانس آن نسبت داده شده است، بنابراین هر عاملی که به کمیت اسانس آن اثر بگذارد مورد توجه محققان قرار خواهد گرفت. به منظور بررسی تأثیر تنظیمکنندههای رشد گیاهی اسید سالیسیلیک و متیل جاسمونات بر تولید متابولیتهای ثانویه در گیاه بابونه تحت شرایط درون شیشهای بومی منطقه شهر شربیان، این آزمایش ...
بیشتر
سابقه و هدف: اثرهای مفید گیاه بابونه به اسانس آن نسبت داده شده است، بنابراین هر عاملی که به کمیت اسانس آن اثر بگذارد مورد توجه محققان قرار خواهد گرفت. به منظور بررسی تأثیر تنظیمکنندههای رشد گیاهی اسید سالیسیلیک و متیل جاسمونات بر تولید متابولیتهای ثانویه در گیاه بابونه تحت شرایط درون شیشهای بومی منطقه شهر شربیان، این آزمایش انجام شد.مواد و روشها: برای انجام این پژوهش، بذرهای گیاهان بابونه از استان آذربایجانشرقی شهر شربیان (N ʺ52 ʹ58 ˚37 و E ʺ06 ʹ11 ˚47) جمعآوری شد. بذرها پس از انتقال به مدت 15 دقیقه در ماده شوینده و سطح آنها به مدت 45 ثانیه در الکل 70% و بعد به مدت 30 دقیقه به وسیله هیپوکلریت سدیم ضدعفونی شد. پس از ضدعفونی سطحی، با آب مقطر دو بار تقطیر شستشو داده شدند. محیط کشت پایه در این پژوهش، محیط کشتMS بود. تمامی کشتهای انجام شده در اتاقک رشد در دمای 2±24 درجه سانتیگراد و 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی قرار گرفتند و آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی، با 3 تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل اسید سالیسیلیک (SA) و متیل جاسمونات (MeJA) در 5 سطح (0، 50، 100، 200، 400 میکرومولار) بود. برای تعیین میزان رنگریزههای فتوسنتزی، از روش Minguez-Mosquera and Perez-Galvez استفاده شد. میزان ترکیبهای فنلی موجود در عصاره گیاه با استفاده از معرف فولینسیوکالتیو (Folin-Ciocalteau) اندازهگیری شد. دادههای مربوط به این پژوهش با استفاده از نرمافزار آماری SAS V.9.g.1 تجزیهشده و مقایسه میانگین تیمارها نیز با آزمون دانکن در سطح احتمال 1% و 5% انجام گردید. نمودارها نیز با استفاده از نرمافزار Excel Microsoft رسم شد.نتایج: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر متقابل تیمارهای اعمالشده بر صفات وزن ساقه، وزن ریشه، طول ساقه و طول ریشه در سطح احتمال 1% و بر تعداد ساقه در سطح احتمال 5% تفاوت معنیداری است. مقایسه میانگینها نشان داد بیشترین مقدار وزن ساقه در اثر متقابل (µM 50) SA و (µM 200) MeJA و کمترین مقدار وزن ساقه در اثر متقابل تیمار (µM 400) SA و (µM 400) MeJA بدست آمد. مقایسه میانگینها نشانگر تفاوت معنیداری این صفت بوده و بیشترین مقدار وزن ریشه در اثر متقابل تیمار (µM 100) SA و (µM 100) MeJA و کمترین مقدار وزن ریشه در برهمکنش تیمار (µM 400) SA و (µM 400) MeJA بدست آمد. مقایسه میانگینها نشان داد بیشترین تعداد ساقه در اثر متقابل تیمار (µM 100) SA و (µM 50) MeJA و کمترین تعداد ساقه در برهمکنش تیمار (µM 400) SA و (µM 200) MeJA بدست آمد. مقایسه میانگینها نشان از معنیداری صفات طول ساقه و ریشه داشت و بیشترین مقدار این دو صفت در اثر متقابل تیمارهای (µM 50)SA و (µM 100) MeJA و کمترین مقدار طول ساقه در ترکیب تیمارهای (µM 400) SA و (µM 400) MeJA و طول ریشه در ترکیب تیمارهای (µM 400)SA و (µM 200) MeJA مشاهده شد. در صفات بیوشیمیایی تجزیه واریانس دادهها نشان داد که اثر سطوح SA بر میزان کلرفیل a، b، کاروتنوئید، کلروفیل کل، فنول و فلاونوئید در هر سه طول موج در سطح احتمال 1% معنیدار بود.نتیجهگیری: در این آزمایش نشان داده شد که افزایش تولید متابولیتها نهتنها تحت تأثیر فعالیت آنزیم، بلکه به غلظت محرکها بستگی دارد. افزایش محرک بیش از حد معمول نهتنها افزایش متابولییت را دربر ندارد، بلکه از طریق کاهش فعالیت آنزیم (احتمالاً از طریق کاهش بیان ژن مربوط) تولید متابولیتها را کم یا متوقف میکند.
زراعت و باغبانی
کوثر طاهری بوکانی؛ عباس حسنی؛ میرحسن رسولی صدقیانی؛ محسن برین؛ رامین ملکی
چکیده
سابقه و هدف: ریحان (.Ocimum basilicum L) گیاهی علفی، یکساله و متعلق به تیره نعنا (Lamiaceae) است. از برگهای تازه و خشکشده و نیز اسانس این گیاه در صنایع غذایی، داروسازی و آرایشی و بهداشتی استفاده میشود. در سالهای اخیر استفاده از همزیستی با ریزجانداران محرک رشد مانند ریزوباکتریها و قارچهای اندوفیت بهعنوان راهکاری مقرون بهصرفه و پایدار ...
بیشتر
سابقه و هدف: ریحان (.Ocimum basilicum L) گیاهی علفی، یکساله و متعلق به تیره نعنا (Lamiaceae) است. از برگهای تازه و خشکشده و نیز اسانس این گیاه در صنایع غذایی، داروسازی و آرایشی و بهداشتی استفاده میشود. در سالهای اخیر استفاده از همزیستی با ریزجانداران محرک رشد مانند ریزوباکتریها و قارچهای اندوفیت بهعنوان راهکاری مقرون بهصرفه و پایدار برای کاهش اثرهای سوء تنشهای محیطی مانند شوری مورد توجه قرار گرفته است. ازاینرو، این مطالعه بهمنظور ارزیابی تأثیر مایهکوبی با ریزجانداران محرک رشد بر برخی ویژگیهای رشدی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاه ریحان در شرایط تنش شوری، بهصورت آزمایش گلدانی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه ارومیه انجام شد.مواد و روشها: این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل مایهکوبی با ریزجانداران در سه سطح (شاهد بدون مایهکوبی، مایهکوبی با قارچ Serendipita indica و مایهکوبی با مخلوط باکتریهای areuginosa Pseudomonas، P. putida و P. fluorescens) و تنش شوری در چهار سطح (صفر، 40، 80 و 120 میلیمولار نمک کلرور سدیم) بودند. برای انجام عمل مایهکوبی، بذرهای جوانه زده در شرایط آزمایشگاهی، بهطور جداگانه با سوسپانسیون قارچ S. indica (حاوی 105×5 اسپور در میلیلیتر) و مایه تلقیح حاوی مخلوط باکتریهای سودوموناس (109×1.61 سلول در میلیلیتر) مایهکوبی شده و در گلدانهای آماده کشت شدند. گلدانها تا مرحله هشت برگی شدن بوتهها، با آب معمولی آبیاری شدند و از این مرحله به بعد، تیمارهای تنش شوری با حل کردن غلظتهای مختلف نمک کلرور سدیم در آب آبیاری اعمال شده و تا زمان گلدهی کامل ادامه یافت. در مرحله گلدهی کامل پس از برداشت نمونههای گیاهی، درصد کلونیزاسیون ریشه توسط قارچ، شاخصهای رشدی (ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد و مجموع طول شاخههای جانبی، تعداد و سطح برگ، طول گلآذین، وزن تر و خشک برگ و ساقه)، محتوی نسبی آب برگ، رنگیزههای فتوسنتزی، غلظت عناصر غذایی برگ (نیتروژن، فسفر، پتاسیم، سدیم و کلر)، درصد و عملکرد اسانس اندازهگیری شد. استخراج اسانس از نمونههای گیاهی خشک شده در سایه، به روش تقطیر با آب و توسط دستگاه کلونجر انجام گردید.نتایج: نتایج نشان داد که تحت تأثیر شوری، درصد کلونیزاسیون ریشه توسط قارچ، صفات رشدی، محتوی نسبی آب برگ، رنگیزههای فتوسنتزی، درصد و عملکرد اسانس، غلظت عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم کاهش، در حالی که غلظت سدیم و کلر افزایش یافت. بهعلاوه مقادیر صفات اندازهگیری شده بجز غلظت سدیم و کلر در گیاهان مایهکوبی شده بیشتر از گیاهان بدون مایهکوبی بود. بیشترین و کمترین میزان خصوصیات رشدی، محتوی نسبی آب (74.47 و 72.39 درصد)، عملکرد اسانس (0.23 و 0.17 میلیلیتر در گلدان) و محتوی نیتروژن (1.36% و 1.14%) بهترتیب در گیاهان مایهکوبی شده با قارچ S. indica و گیاهان بدون مایهکوبی بدست آمد. بیشترین و کمترین مقادیر کلروفیل a (0.87 و 0.74 میلیگرم بر گرم وزن تر)، کلروفیل b (0.41 و 0.37 میلیگرم بر گرم وزن تر)، درصد اسانس (1.24% و 1.05%)، محتوی پتاسیم (5.15% و 3.97%) و فسفر (0.29% و 0.24%) و نسبت پتاسیم به سدیم (10.05 و 4.07) بهترتیب در گیاهان مایهکوبی شده با باکتریهای سودوموناس و گیاهان بدون مایهکوبی مشاهده شد. همچنین، کمترین میزان انباشت یونهای سدیم (1.34%) و کلر (2.93%) بهترتیب در گیاهان مایهکوبی شده با باکتریهای سودوموناس و قارچ S. indica مشاهده گردید.نتیجهگیری: طبق نتایج این پژوهش، استفاده از ریزجانداران محرک رشد گیاه (قارچ S. indica و مخلوطی از باکتریهای سودوموناس) میتواند از طریق افزایش جذب آب و عناصر غذایی، حفظ رنگیزههای فتوسنتزی و کاهش انباشت یونهای سمّی سبب تعدیل اثرهای منفی تنش شوری بر رشد و تولید اسانس گیاه ریحان گردد.
زراعت و باغبانی
وحیده صمدیان ساربانقلی؛ بهلول عباسزاده؛ فاطمه سفیدکن؛ مهرداد یارنیا
چکیده
سابقه و هدف: کمبود یا بیش از حد مطلوب هر یک از عوامل مؤثر بر رشد، اختلالات ریختی، آناتومی، فیزیولوژیک و رشد و نمو را در گیاهان به همراه دارد. تنش خشکی بهمنزله کمبود آب در گیاه بوده و این وضعیت هنگامی ایجاد میشود که میزان تعرق از میزان جذب آب بیشتر باشد. کمآبیاری (آبیاری کمتر از نیاز آبی مطلوب گیاه) یک راهبرد برای صرفهجویی در مصرف ...
بیشتر
سابقه و هدف: کمبود یا بیش از حد مطلوب هر یک از عوامل مؤثر بر رشد، اختلالات ریختی، آناتومی، فیزیولوژیک و رشد و نمو را در گیاهان به همراه دارد. تنش خشکی بهمنزله کمبود آب در گیاه بوده و این وضعیت هنگامی ایجاد میشود که میزان تعرق از میزان جذب آب بیشتر باشد. کمآبیاری (آبیاری کمتر از نیاز آبی مطلوب گیاه) یک راهبرد برای صرفهجویی در مصرف آب است که گیاه را در مرحله خاصی از رشد یا کل فصل تحت تأثیر قرار میدهد. کودهای زیستی باعث توسعه سیستم ریشه، تغییر روابط آبی گیاه میزبان و متابولیسم گیاهی، فعالسازی سریع سیستم دفاعی، بهبود دسترسی به مواد معدنی و تحمل به خشکی در گیاه میزبان میشود. برای مدیریت بحران آبی حاکم، بایستی بدنبال راهکارهایی مانند کاهش مصرف آب و قطع آبیاری در مراحلی از رشد بدون آسیب به عملکرد نهایی گیاه بود. علاوه بر این، با توجه به اهمیت گیاهان دارویی و افزایش زیستتوده آنها مصرف کودهای زیستی و تعدیل اثرهای ناشی از تنش خشکی جایگاه ویژهای دارد. این آزمایش با هدف بررسی تأثیرپذیری مرزه بختیاری (Satureja bachtiarica Bunge.) از کمآبی در مراحل مختلف رشد و مصرف قارچهای میکوریزی و باکتریهای محرک رشد در راستای مدیریت تولید گیاهانی با کمیت و کیفیت بالا اجرا شد.مواد و روشها: آزمایش به صورت کرتهای خرد شده (اسپلیت پلات) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال 1396 اجرا شد. عامل اصلی شامل تنش آب مدیریت شده در راستای کاهش مصرف آب در چهار سطح آبیاری کامل (I1)، قطع آبیاری در مرحله ساقهدهی و شروع دوباره در مرحله غنچهدهی (پس از انتقال نشاء و استقرار گیاهچهها آبیاری تا مرحله غنچهدهی قطع شد) (I2))، قطع آبیاری در مرحله غنچهدهی و شروع دوباره در مرحله 50 درصد گلدهی (I3)) و قطع آبیاری در مرحله 50 درصد گلدهی و عدم آبیاری تا پایان دوره گلدهی (I4)) بود.نتایج: مقایسه میانگین قطع آبیاری نشان داد که بالاترین تعداد برگ، قطر ساقه، گستردگی تاجپوشش، وزن ریشه، عملکرد برگ، عملکرد ساقه گلدار و عملکرد سرشاخه گلدار متعلق به قطع آبیاری در مرحله 50 درصد گلدهی بود. تلقیح با قارچ مایکوریزی Funneliformis mosseae باعث دستیابی به بیشترین عملکرد برگ (912.06 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد ساقه گلدار (1071.25 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد سرشاخه گلدار (1983.32 کیلوگرم در هکتار) در تلقیح با Azosprillium + Pseudomonas + Azotobacter شد. بیشترین درصد اسانس متعلق به تلقیح با Funneliformis mosseae با میانگین 1.76 درصد بود. بیشترین میانگین عملکرد اسانس با 30.50 کیلوگرم در هکتار در تیمار تلقیح با Azosprillium + Pseudomonas + Azotobacter مشاهده شد. نتایج مقایسه میانگین اثر متقابل نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته و تعداد گلآذین با میانگین 61.72 سانتیمتر و 30.46 عدد در بوته در اثر متقابل تیمار قطع آبیاری در مرحله ساقهدهی و تلقیح Rhizophagus irregularis + Funneliformis mosseae مشاهده شد که حدود 31 و 39 درصد نسبت به کمترین مقدار آنها افزایش داشت. بیشترین مقدار اسانس با میانگین 2.33 درصد با قطع آبیاری در مرحله غنچهدهی × Funneliformis mosseae بدست آمد و کمترین مقدار اسانس با میانگین 0.98 درصد با قطع آبیاری در مرحله ساقهدهی × Rhizophagus irregularis حاصل شد. بیشترین عملکرد برگ (1212.83 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد ساقه گلدار (1494.75 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد سرشاخه گلدار (2707.58 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد اسانس (44.39 کیلوگرم در هکتار) در اثر متقابل قطع آبیاری در مرحله 50 درصد گلدهی × Azosprillium + Pseudomonas + Azotobacterمشاهده شد که نسبت به کمترین آنها به ترتیب 70، 82،81 و 87 درصد افزایش داشت.نتیجهگیری کلی: مدیریت صحیح حاصلخیزی خاک، بهبود و حفظ باروری خاک در سیستمهای زراعی نوین سبب تأمین مواد غذایی مورد نیاز گیاه و افزایش عملکرد میشود. ازاینرو، در سالهای اخیر مطالعات زیادی در راستای استفاده از کودهای زیستی انجام شده است. قارچهای میکوریزی از عوامل ضروری در سیستم پایدار خاک گیاه محسوب میشوند که با ریشه بیش از 85% گیاهان همزیستی دارند. تنش خشکی به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای محیطی دخیل در رشد گیاهان و باعث تغییرات مورفولوژی، فیزیولوژی و متابولیکی است. بعلاوه، کودهای زیستی با افزایش میزان دسترسی گیاهان به مواد غذایی، تولید و هدایت هورمونهای دخیل در رشد کنار محیط ریشه، باعث افزایش تحمل به تنش و افزایش عملکرد میشوند. با در نظر گرفتن شرایط خشک و نیمهخشک کشور و افزایش تقاضای گیاهان دارویی و مرزه بختیاری، قطع آبیاری در مرحله 50 درصد گلدهی و مصرف کودهای زیستی ازتوباکتر، آزوسپریلیوم و سودوموناس برای حصول بیشترین عملکرد برگ، سرشاخه گلدار و اسانس توصیه میشود.
زراعت و باغبانی
محمد هادی شجاعی باغینی؛ مهدی نقی زاده
چکیده
سابقه و هدف: زیره سبز (.Cuminum cyminum L) یکی از قدیمیترین گیاهان معطر و ادویهای جهان است که از نظر دارویی بهعنوان دومین گیاه دارویی اهلی در ایران شناخته شده است. تنش خشکی بهعنوان یک تنش اکسیداتیو بر پاسخهای بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاه تأثیرگذار است. یکی از راهکارهای افزایش مقاومت گیاهان به تنشهای غیرزیستی ازجمله ...
بیشتر
سابقه و هدف: زیره سبز (.Cuminum cyminum L) یکی از قدیمیترین گیاهان معطر و ادویهای جهان است که از نظر دارویی بهعنوان دومین گیاه دارویی اهلی در ایران شناخته شده است. تنش خشکی بهعنوان یک تنش اکسیداتیو بر پاسخهای بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاه تأثیرگذار است. یکی از راهکارهای افزایش مقاومت گیاهان به تنشهای غیرزیستی ازجمله خشکی، استفاده از براسینواستروئید و ملاتونین است که با دامنه گستردهای از فعالیتها در گیاه، دارای تأثیرات بیولوژیکی منحصربهفردی در رشد و نمو گیاه میباشد و عملکرد گیاه را از راه تغییرات متابولیسمی آن و حفاظت گیاه در برابر تنشهای محیطی، افزایش میدهد. هورمونهای رشد گیاهی، با تأثیر بر متابولیتهای گیاه، تحریک بیوسنتز فیتوهورمونها، افزایش میزان جذب عناصر غذایی، بهبود سازوکارهای دفاعی، تحریک رشد ریشه و بهبود تبادلات گازی موجب بهبود عملکرد کمّی و کیفی گیاه در شرایط تنش و غیر تنش میگردند. اگرچه نتایج برخی تحقیقها بیانکننده آنست که استفاده از تنظیمکنندههای رشد گیاهی براسینواستروئید و ملاتونین که منشأ طبیعی دارند و نیز سازگار با محیطزیست هستند، تأثیر بسزایی در کاهش اثرهای سوء ناشی از تنشهای محیطی دارند، اما استفاده ترکیبی از این هورمونهای گیاهی و نیز کاربرد این هورمونها در زیره سبز، کمتر گزارش شده است. بنابراین، این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر محلولپاشی براسینواستروئید و ملاتونین بر عملکرد کمّی و کیفی زیره سبز در شرایط تنش خشکی اجرا شد.مواد و روشها: این پژوهش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با شش تکرار در سال 1401 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف تنش خشکی (100% و 50% ظرفیت زراعی مزرعه)، ملاتونین (صفر و 100 میکرومولار) و براسینواستروئید (0 و 75/0 میکرومولار) بودند.نتایج: نتایج نشان داد در رویارویی با تنش خشکی میزان مالوندیآلدئید، پراکسیدهیدروژن، نشتیونی، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی (پراکسیداز (POD)، کاتالاز (CAT)، آسکورباتپراکسیداز (APX) و سوپراکسیددیسموتاز (SOD))، غلظت کربوهیدراتها و پرولین در گیاه زیره سبز افزایش یافت. همچنین محلولپاشی براسینواستروئید و ملاتونین بهطور قابلملاحظهای فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی و تجمع اسمولیتها را افزایش و سطح مالوندیآلدئید، پراکسیدهیدروژن و نشت یونی گیاهان رشد کرده در شرایط تنش را کاهش داد. تنش خشکی موجب کاهش عملکرد دانه زیره سبز شد و در مقابل، تحت این شرایط درصد اسانس بذر زیره افزایش یافت. کاربرد براسینواستروئید و ملاتونین در هر دو شرایط تنش و عدم تنش، موجب افزایش عملکرد کمّی و کیفی زیره سبز شد.نتیجهگیری: درمجموع میتوان بیان کرد که کاربرد براسینواستروئید و ملاتونین، مقاومت زیره سبز در برابر تنش خشکی را از طریق افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی، افزایش تجمع اسمولیتهای سازگار پرولین و کربوهیدراتها و نیز حفظ پایداری غشاء افزایش داد و درنهایت افزایش عملکرد دانه را بههمراه داشت. استفاده از ملاتونین و براسینواستروئید کیفیت محصول تولیدی را نیز تحت تأثیر قرار داد و موجب افزایش درصد اسانس گردید. قابل توجه است که تأثیر مثبت استفاده توأم از ملاتونین و براسینواستروئید بر روی کمّیت و کیفیت محصول تولیدی زیره سبز در مقایسه با کاربرد هر یک از این هورمونهای گیاهی بهتنهایی، بسیار قابلملاحظهتر و مشهودتر بود. در مجموع، با توجه به سازگار با محیط زیست بودن براسینواستروئید و ملاتونین و تأثیر مثبت کاربرد آنها بر بهبود کمّیت و کیفیت محصول تولیدی، کاربرد براسینواستروئید و ملاتونین میتواند راهکاری مناسب برای افزایش عملکرد کمّی و کیفی گیاه دارویی و اقتصادی ارزشمند زیره سبز در شرایط معمول و تنش خشکی باشد.
زراعت و باغبانی
بابک بحرینی نژاد؛ فاطمه سفیدکن؛ محمدحسین لباسچی؛ زهرا جابرالانصار
چکیده
سابقه و هدف: آگاهی از تغییرات کمّی و کیفی گیاهان دارویی در طول زمان یکی از مهمترین اهداف مدیریت کشاورزی است. گیاه مرزه موتیکا با نام علمی Satureja mutica Fisch. & C.A. Mey. یکی از گونههای دارویی ارزشمند است که بهصورت خودرو در ایران رویش دارد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر بسترهای مختلف کاشت بر تغییرات ویژگیهای رویشی، عملکرد، اسانس و ترکیبات ...
بیشتر
سابقه و هدف: آگاهی از تغییرات کمّی و کیفی گیاهان دارویی در طول زمان یکی از مهمترین اهداف مدیریت کشاورزی است. گیاه مرزه موتیکا با نام علمی Satureja mutica Fisch. & C.A. Mey. یکی از گونههای دارویی ارزشمند است که بهصورت خودرو در ایران رویش دارد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر بسترهای مختلف کاشت بر تغییرات ویژگیهای رویشی، عملکرد، اسانس و ترکیبات آن در طول سالهای مختلف رویش در گونه مرزه موتیکا در شرایط دیم اجرا شد.مواد و روشها: آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به مدت سه سال (1399-1397) در شرایط دیم شهرستان فریدونشهر-استان اصفهان انجام شد. بستر کاشت بهعنوان پلات اصلی شامل کود گاوی (30 تن در هکتار)، کاه گندم (10 تن در هکتار) و شاهد (بدون کود گاوی و کاه گندم) بود. کشت نشاء پس از آمادهسازی مزرعه در کف جویهای ایجاد شده به فاصله 50×50 سانتیمتر از یکدیگر انجام شد. در طول فصل رشد و در زمان 50% گلدهی صفات مورد بررسی شامل وزن خشک کل گیاه، وزن خشک برگ و ساقه، ارتفاع گیاه، قطر بوته، مساحت تاجپوشش برای هر بوته و تاجپوشش در هر مترمربع زمین و تعداد ساقه در هر بوته اندازهگیری شد. برای اسانسگیری، سرشاخه گلدار گیاهان در مرحله گلدهی کامل برداشت شد و پس از خشک شدن در سایه به روش تقطیر با آب اسانسگیری گردید. پس از تعیین بازده اسانس براساس وزن خشک گیاه، اسانسها بهوسیله کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی در آزمایشگاه فیتوشیمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور تجزیه و شناسایی گردید. برای انجام محاسبات آماری از برنامه رایانهای SAS و برای مقایسه میانگینها از آزمون LSD استفاده شد.نتایج: تجزیه واریانس دادهها نشان داد که اثرهای بستر، سال و اثرهای متقابل آنها بر روی صفات اندازهگیری شده در بسیاری از موارد معنیدار بود. نتایج نشان داد که بیشترین مقادیر ارتفاع گیاه، قطر بوته، تاجپوشش و تعداد ساقه در هر بوته در سال نخست در تیمار کود حیوانی و در سال پایانی در تیمار شاهد دیده شد. بیشترین مقادیر وزن خشک کل و برگ، عملکرد اسانس و بازده اسانس بهترتیب با 1427، 891 و 42 کیلوگرم در هکتار و 4.67% در سال سوم در تیمار بستر شاهد مشاهده شد. مهمترین ترکیبات شناسایی شده تیمول، کارواکرول، پارا-سیمن و گاما-ترپینن بودند. مقادیر هریک از این ترکیبات تحت تأثیر اثرهای بستر و سال رویش قرار گرفت. بهطوری که در مورد پارا-سیمن بیشترین مقدار بدست آمده در سال اول در تیمار کاه بود. بیشترین مقادیر گاما-ترپینن در هر سه تیمار بستر کشت در سال آخر رویش مشاهده شد. مرزه موتیکا دارای مقادیر قابل توجهی تیمول بود و روند تغییرات در بین تیمارهای بستر و در طول سالهای رویش بسیار اندک بود. بیشترین مقادیر کارواکرول در تیمار کاه و کود حیوانی در سال دوم رویش بود. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که مهمترین صفات تأثیرگذار بر عملکرد اسانس شامل وزن خشک کل، برگ و ساقه و بازده اسانس بودند. از سوی دیگر، تغییرات تیمول با پارا-سیمن و کارواکرول با گاما-ترپینن با یکدیگر نسبت معکوس داشتند.نتیجهگیری: در مجموع، برای تولید مرزه موتیکا در شرایط دیم و مشابه با این پژوهش اگرچه بکارگیری کودهای دامی و کاه بر تولید عملکرد محصول و اسانس آن طی سالهای اول و دوم تأثیرگذار بودند اما در سال سوم این اثرگذاری کاهش یافت و تیمار شاهد نسبت به تیمارهای کاه و کود برتری داشت.
زراعت و باغبانی
افشین توکلی؛ سمانه اسدی صنم؛ آرش روزبهانی
چکیده
سابقه و هدف: در تولید گیاهان دارویی، استفاده از گیاهانی که بتوانند با مصرف آب کمتر ماده مؤثره بیشتری تولید کنند دارای اهمیت است. آویشن دنایی (Thymus daenensis Celak) یکی از گونههای مناسب جنس آویشن (Thymus) برای کشت در شرایط دیم است. علاوه بر این، استفاده از رژیمهای آبیاری تکمیلی همراه با کاربرد ترکیبات تعدیلکننده تنش در مراحل مختلف رشد گیاه ...
بیشتر
سابقه و هدف: در تولید گیاهان دارویی، استفاده از گیاهانی که بتوانند با مصرف آب کمتر ماده مؤثره بیشتری تولید کنند دارای اهمیت است. آویشن دنایی (Thymus daenensis Celak) یکی از گونههای مناسب جنس آویشن (Thymus) برای کشت در شرایط دیم است. علاوه بر این، استفاده از رژیمهای آبیاری تکمیلی همراه با کاربرد ترکیبات تعدیلکننده تنش در مراحل مختلف رشد گیاه بهعنوان برنامهای مناسب برای مصرف بهینه آب و دستیابی به تولید پایدار در شرایط دیم است. هدف از این آزمایش، ارزیابی تأثیر رژیمهای مختلف آبیاری تکمیلی بههمراه محلولپاشی سدیم، نیتروپروساید (SNP) بهعنوان رهاکننده نیتریکاکساید (NO)، کائولین و پتاسیم بر عملکرد و برخی ویژگیهای بیوشیمیایی T. daenensis در شرایط دیم بود.مواد و روشها: این آزمایش به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه پژوهشی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور- ایستگاه تحقیقات مراتع همند (دماوند) در سالهای زراعی 1399-1397 بهمدت سه سال اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل آبیاری تکمیلی بهعنوان عامل اصلی در سه سطح شاهد (عدم آبیاری)، یک و دو نوبت آبیاری و محلولپاشی مواد تعدیلکننده تنش بهعنوان عامل فرعی با سه ترکیب سدیم نیتروپروساید (SNP) بهعنوان دهنده نیتریک اکساید (NO) (200 میکرومولار)، کائولین (5%) و پتاسیم (75 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات پتاسیم (K2SO4)) بود. کشت بهصورت غیرمستقیم و از طریق نشاء انجام شد. برای تهیه نشاء، بذرها در اواخر شهریور در سینیهای کشت در گلخانه کاشته شدند. پس از رسیدن گیاهچهها به مرحله 8 تا 10 برگی، با پایش بارشهای مؤثر در اواسط آبان به مزرعه منتقل شدند. آبیاری تکمیلی و تیمارهای مختلف محلولپاشی برگی در دو نوبت در زمان پیش از گلدهی و 10% گلدهی انجام شد. در راستای افزایش عملکرد اقتصادی، در سال سوم رشد گیاه، تیمارها اعمال شدند. پس از اعمال تیمارها، نمونهبرداری از سرشاخه گلدار گیاه برای اندازهگیری مالوندیآلدهید (MDA) انجام شد. پس از اندازهگیری ویژگیهای مورفولوژیک (ارتفاع بوته و قطر تاجپوشش) در مرحله گلدهی کامل، برداشت از شاخساره گیاه برای تعیین عملکرد ماده خشک در سطح مترمربع و هکتار انجام شد. درصد و عملکرد اسانس، میزان فنل و فلاونوئید کل و فعالیت آنتیاکسیدانی تعیین گردید.نتایج: نتایج مقایسه میانگین دادهها نشان داد که با افزایش تعداد آبیاری تکمیلی، قطر تاجپوشش، ارتفاع گیاه و عملکرد ماده خشک در سطح مترمربع و هکتار افزایش یافتند. بیشترین ارتفاع (31.6 سانتیمتر)، تحت رژیم دوبار آبیاری تکمیلی همراه با محلولپاشی کائولین و کمترین مقدار آن (19.3 سانتیمتر)، در تیمار شاهد در شرایط بدون آبیاری مشاهده شد. همچنین کاربرد کائولین همراه با رژیم دوبار آبیاری تکمیلی، بیشترین عملکرد ماده خشک در سطح مترمربع (77.2 گرم) و هکتار (771.4 کیلوگرم) را بهدنبال داشت. علاوه بر این، میزان MDA در رژیم دوبار آبیاری تکمیلی همراه با محلولپاشی کائولین (1.22 میکرومول در گرم ماده تر) کمتر بود. محلولپاشی کائولین، پتاسیم و SNP در شرایط دیم (بدون آبیاری)، موجب افزایش معنیدار درصد اسانس (بهترتیب با 1.8، 1.7 و 1.6 درصد) در مقایسه با تیمار شاهد (1.4%) شد، در حالی که بیشترین عملکرد اسانس در هکتار مربوط به رژیم دوبار آبیاری تکمیلی همراه با محلولپاشی پتاسیم به مقدار10.6 کیلوگرم در هکتار بود. در محلولپاشی با پتاسیم در رژیمهای بدون آبیاری و یکبار آبیاری تکمیلی، بهترتیب بیشترین محتوای فنل و فلاونوئید کل اندازهگیری شد. بیشترین مقدار فعالیت آنتیاکسیدانی در شرایط بدون آبیاری و بدون محلولپاشی (شاهد) بدست آمد.نتیجهگیری: براساس نتایج این آزمایش، آبیاری تکمیلی موجب بهبود ویژگیهای مورفولوژیک و عملکرد ماده خشک در سطح مترمربع و هکتار گردید. از سوی دیگر، محلولپاشی با ترکیبات تعدیلکننده تنش بهویژه کائولین و پتاسیم همراه با رژیمهای آبیاری تکمیلی موجب افزایش عملکرد اسانس در هکتار شد. درمجموع، براساس نتایج این آزمایش، استفاده از رژیمهای آبیاری تکمیلی با توجه به منابع آبی در دسترس بههمراه محلولپاشی کائولین و یا پتاسیم در تولید T. daenensis در شرایط دیم، پیشنهاد میشود.
زراعت و باغبانی
ژینوس هاشمپور؛ سمانه اسدی صنم؛ مهدی میرزا؛ مرضیه قنبری جهرمی
چکیده
سابقه و هدف: سرخارگل (Echinaceae purpurea L.)، یکی از معروفترین گونههای دارویی با ارزش اقتصادی زیاد در سراسر جهان است که در ایران از ریشه و اندام هوایی آن در تولید داروهای گیاهی استفاده میشود. بسیاری از داروهای گیاهی که بهطور تجاری از اندامهای هوایی سرخارگل تولید میشود برای افزایش سیستم ایمنی غیر اختصاصی و درمان سرماخوردگی استفاده ...
بیشتر
سابقه و هدف: سرخارگل (Echinaceae purpurea L.)، یکی از معروفترین گونههای دارویی با ارزش اقتصادی زیاد در سراسر جهان است که در ایران از ریشه و اندام هوایی آن در تولید داروهای گیاهی استفاده میشود. بسیاری از داروهای گیاهی که بهطور تجاری از اندامهای هوایی سرخارگل تولید میشود برای افزایش سیستم ایمنی غیر اختصاصی و درمان سرماخوردگی استفاده میشوند. هزینههای زیست محیطی و بهداشتی کودهای شیمیایی منجر شده تا پژوهشگران به نیازهای غذایی گیاهان با استفاده از کودهای آلی و بیولوژیک پاسخ دهند. ازاینرو، این مطالعه با هدف بررسی اثر کودهای شیمیایی، آلی و بیولوژیک بر ویژگیهای مورفولوژیک، ماده خشک شاخساره، ریشه، درصد و عملکرد اسانس گل و مجموع برگ و ساقه سرخارگل انجام شد.مواد و روشها: این آزمایش براساس طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور (مجتمع تحقیقاتی البرز) در سال زراعی 98-1397 انجام شد. تیمارها شامل شاهد (Control)، NPK (N50P25K25، N75P35K35 و N100P75K75 کیلوگرم در هکتار)، کود دامی (30، 60 و 90 تن در هکتار)، ورمیکمپوست (5، 10 و 15 تن در هکتار)، ترکیبهای کودی N50P25K25 + 30 تن کود دامی در هکتار، N50P25K25 + 5 تن در هکتار ورمیکمپوست، کودهای زیستی G. intraradaices + Glomus mosseae، Azospirillum + Pseudomonas، Thiobacillus + ۵ تن در هکتار ورمیکمپوست و Thiobacillus + 250 کیلوگرم در هکتار گوگرد (S) بودند. پیش از اعمال تیمارهای کودی، آنالیز خاک انجام شد و پس از اعمال تیمارهای کودی نیز ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک تعیین گردید. تیمارها براساس نیازهای کودی گیاه و نیز نتایج آزمون خاک انتخاب شدند. صفات ارتفاع گیاه، تعداد برگ، ساقه فرعی و گل در گیاه، عمق نفوذ و حجم ریشه، ماده خشک برگ، ساقه، گل و ریشه بهطور جداگانه، ماده خشک شاخساره (برگ+ساقه+گل) و بازده و عملکرد اسانس گل و مجموع برگ و ساقه ارزیابی شدند. در مرحله گلدهی کامل، نمونهها از اندامهای هوایی و ریشه گیاهان در همه گروههای تیماری برداشت شد. پس از هواخشک شدن نمونهها در محیط سایه، نمونهها با دستگاه کلونجر و بهروش تقطیر با آب اسانسگیری شدند و درصد و عملکرد اسانس بر اساس وزن خشک محاسبه شد.نتایج: نتایج نشان داد که بیشترین ماده خشک برگ و ساقه در تیمار 15 تن در هکتار ورمیکمپوست بدست آمد. همچنین بیشترین ماده خشک گل و ریشه بهترتیب مربوط به تیمارهای 5 تن در هکتار ورمیکمپوست + NPK و 30 تن در هکتار کود دامی + NPK بود. بیشترین بازده اسانس گل در تیمار 30 تن در هکتار کود دامی + NPK و بیشترین بازده اسانس مجموع برگ و ساقه در مرحله گلدهی در تیمار 15 تن در هکتار ورمیکمپوست بدست آمد. همچنین، تیمار NPK + 30 تن در هکتار کود دامی منجر به بیشترین عملکرد اسانس گل و تیمار 15 تن در هکتار ورمیکمپوست موجب بیشترین عملکرد اسانس مجموع برگ و ساقه شد. در مقایسه گروهی بین تیمارهای کودی مصرفی، تنها مقایسه بین کودهای آلی (دامی در مقابل ورمیکمپوست) و کودهای زیستی (قارچ در مقابل باکتری) موجب افزایش معنیدار عملکرد اسانس گل شد. در نتایج مربوط به عملکرد اسانس مجموع برگ و ساقه، همه مقایسههای انجام شده بین گروههای تیماری تأثیر معنیداری را نشان دادند و تنها کود آلی (برهمکنش بین کود دامی در مقابل ورمیکمپوست) معنیدار نبود. بااینحال، بیشترین عملکرد اسانس مجموع برگ و ساقه، مربوط به کود زیستی در مقابل با کود شیمیایی و آلی بود.نتیجهگیری: بهطور کلی میتوان نتیجهگیری کرد که در بین تیمارهای استفاده شده، تیمار کودهای آلی در کنار کودهای شیمیایی میتواند در تولید پایدار این گیاه دارویی باارزش باشد. این یافتهها پیشنهاد میکند که استفاده باهم (ترکیب) کودهای بیولوژیک و آلی، میتواند در کشت سرخارگل به علت افزایش درصد و عملکرد اسانس مزیت باشد.
زراعت و باغبانی
فرید نورمند موید؛ بهلول عباسزاده؛ نگار ولی زاده
چکیده
سابقه و هدف: مرزه (Satureja spp.) با دارا بودن ترکیبات با ارزشی همچون تیمول و کارواکرول از جایگاه ویژهای در میان گیاهان دارویی برخوردار است. مرزه یکی از جنسهای خانواده نعنائیان Lamiaceae)) بوده که در ایران 16 گونه گیاه علفی یکساله و چند ساله دارد. گونههای جنس Satureja به دلیل میزان بالای اسانس در صنایع غذایی، آرایشی و بهداشتی و داروسازی دارای ...
بیشتر
سابقه و هدف: مرزه (Satureja spp.) با دارا بودن ترکیبات با ارزشی همچون تیمول و کارواکرول از جایگاه ویژهای در میان گیاهان دارویی برخوردار است. مرزه یکی از جنسهای خانواده نعنائیان Lamiaceae)) بوده که در ایران 16 گونه گیاه علفی یکساله و چند ساله دارد. گونههای جنس Satureja به دلیل میزان بالای اسانس در صنایع غذایی، آرایشی و بهداشتی و داروسازی دارای اهمیت اقتصادی و پزشکی زیادی هستند. هدف از اجرای این تحقیق افزایش عملکرد کمّی و کیفی اسانس مرزه سهندی (Satureja sahendica) با تغذیه گیاهی مناسب بود.مواد و روشها: این تحقیق در شرایط آبی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با هشت تیمار کودی (شاهد (بدون کود)، ازت (50)، فسفر (25) و پتاس (25) (کیلوگرم در هکتار)، کود گاوی (30 و60 تن در هکتار)، کود گاوی (30 و60 تن در هکتار) + ازت (50)، فسفر (25) و پتاس (25) (کیلوگرم در هکتار)، ورمیکمپوست (5 تن در هکتار)، ورمیکمپوست (5 تن در هکتار)+ ازت (50)، فسفر (25) و پتاس (25) (کیلوگرم در هکتار)) در سه تکرار طی چهار سال (1399-1396) در استان آذربایجان شرقی اجرا شد. کشت بهصورت غیر مستقیم و از طریق نشاء بود. نشاءها در شرایط گلخانه با کشت بذرها در سینیهای نشاء با ترکیب خاک پیتماس، کوکوپیت و پرلیت به نسبت 4:2:1 تهیه شد. زمان اعمال تیمارها فقط یک نوبت همزمان با آمادهسازی کرتها و قبل از مرحله کاشت بهصورت دستپاش و مخلوط کردن با خاک بود. ابعاد کرتها 4×3 متر، فواصل خطوط کاشت 50 سانتیمتر و فاصله بوتهها بر روی خط 30 سانتیمتر تنظیم گردید. روش آبیاری بهصورت قطرهای و در مراحل ابتدای رشد دو نوبت در هفته و پس از استقرار یک نوبت در هفته بود. در طول فصل رشد وجین علفهای هرز نیز انجام گردید. در طول فصل زراعی صفات ارتفاع بوته، تاریخ گلدهی، سطح تاجپوشش و عملکرد سرشاخه سبز اندازهگیری شد. اسانسگیری به روش تقطیر با آب و تجزیه اسانس نیز به روش کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) انجام گردید.نتایج: براساس نتایج، بین تیمارهای مختلف کودی از لحاظ کلیه صفات تفاوت معنیدار وجود دارد. بیشترین عملکرد سرشاخه گلدار به میزان 1974 کیلوگرم در هکتار (6% افزایش نسبت به شاهد) و عملکرد اسانس به میزان 22.25 کیلوگرم در هکتار (9% افزایش نسبت به شاهد) و بالاترین کیفیت اسانس (مجموع ترکیبات فنلی تیمول و کارواکرول) به مقدار 61.89% (18% افزایش نسبت به شاهد) با اعمال تیمار کود گاوی (60 تن در هکتار)+ ازت (50)، فسفر (25) و پتاس (25) (کیلوگرم در هکتار) حاصل شد. برای مقرون به صرفه بودن از کود گاوی (60 تن در هکتار) بهتنهایی نیز میتوان استفاده کرد. از لحاظ صفت تاریخ 50% گلدهی، دیررسترین محصول مربوط به تیمار شاهد (بدون کود) با 160.25 روز و زودرسترین آن مربوط به تیمار کودی کود گاوی (60 تن در هکتار)+ ازت (50)، فسفر (25) و پتاس (25) (کیلوگرم در هکتار) با 155.33 روز است. عمدهترین اجزای اسانس بهترتیب تیمول، پارا-سیمن و گاما-ترپینن بودند. نتایج میانگین درصد ترکیبات فنلی تیمول و کارواکرول بهعنوان کیفیت اسانس در هر یک از تیمارهای کودی و در هر سال نشان داد که میانگین کیفیت اسانس در سال اول 53.13%، در سالهای دوم و سوم بهترتیب به مقدار 63.98% و 63.54% افزایش و در سال چهارم به مقدار 47.93% کاهش یافته است.نتیجه گیری: مصرف تیمارهای کودی بهویژه کودهای دامی بههمراه کودهای شیمیایی علاوه بر افزایش محصول، موجب زودرسی محصول نیز میشود. برداشت زود چین اول باعث میشود که چین دوم از فصل رشد استفاده بهینه کرده و با سرمای پاییزه مواجه نشود. با افزایش سن گیاه عملکرد اسانس افزایش، ولی محصول دیرستر و کیفیت اسانس نیز کاهش می یابد. بنابراین محصول اقتصادی در گونه S. sahendica تا سال چهارم با اعمال تیمار کود گاوی (60 تن در هکتار)+ ازت (50)، فسفر (25) و پتاس (25) (کیلوگرم در هکتار) توصیه میشود.
زراعت و باغبانی
مریم سلیمی کوچی؛ مهدی مدن دوست
چکیده
سابقه و هدف: زیره سبز (Cuminum cymiumn L.) گیاهی یکساله با ساقههای ظریف و ارتفاع بین 15 تا 50 سانتیمتر است. میزان مناسب مصرف انواع علفکشهای گروه دی نیتروآنیلینها و اثرهای مثبت استفاده از انواع مالچها در گیاهان دارویی برای از بین بردن علفهای هرز، از لحاظ بدست آوردن بالاترین عملکرد و افزایش کیفیت محصول مهم میباشد. ازاینرو کاربرد ...
بیشتر
سابقه و هدف: زیره سبز (Cuminum cymiumn L.) گیاهی یکساله با ساقههای ظریف و ارتفاع بین 15 تا 50 سانتیمتر است. میزان مناسب مصرف انواع علفکشهای گروه دی نیتروآنیلینها و اثرهای مثبت استفاده از انواع مالچها در گیاهان دارویی برای از بین بردن علفهای هرز، از لحاظ بدست آوردن بالاترین عملکرد و افزایش کیفیت محصول مهم میباشد. ازاینرو کاربرد علفکشهای تریفلورالین و پندیمتالین همراه با مالچ گندم با هدف بررسی جمعیت و رشد علفهای هرز، خصوصیات فیزیولوژیک، رویشی، عملکرد و درصد اسانس زیره سبز در این آزمایش بررسی شد.مواد و روشها: این آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این مطالعه تیمارهای آزمایش شامل مقادیر 100% و ۵۰% توصیه شده علفکشهای تریفلورالین و پندیمتالین بهتنهایی و در تلفیق با مالچ کلش گندم بود که بههمراه مالچ کلش گندم بهتنهایی و عدم کنترل علفهای هرز (شاهد) در نظر گرفته شد. از مالچ کلش گندم به طول 5 سانتیمتر و بهمیزان در حدود 5 تن در هکتار استفاده شد. علفکش با استفاده از سمپاش پشتی کتابی 20 لیتری با نازل بارانی پخش شد. شناسایی گونههای علفهای هرز توسط متخصصان علفهای هرز ایستگاه تحقیقات کشاورزی زرقان استان فارس انجام شد. پس از آن، از کوادراتی به ابعاد 50× 50 سانتیمتر برای اندازهگیری صفات تراکم و وزن خشک علفهای هرز استفاده شد. اندازهگیری محتوای آب نسبی برگها و میزان کلروفیل از هر تیمار سه برگ جوان کاملاً باز شده و شاداب انتخاب شد، همچنین نمونهبرداری اول صبح و قبل از طلوع آفتاب انجام شد. قبل از پایان دوره رشد ارتفاع و تعداد شاخه اندازهگیری شد. در پایان پس از برداشت، عملکرد و اجزای عملکرد (شامل تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در چتر و وزن هزاردانه) اندازهگیری گردید. از دانههای برداشت شده در هر کرت بهطور تصادفی 50 گرم نمونه برداشت شده و برای تعیین درصد اسانس استفاده شد. بهمنظور استخراج اسانس از نمونههای تهیه شده از روش تقطیر با بخار آب توسط دستگاه کلونجر استفاده شد و درصد اسانس مربوط به هر نمونه تعیین گردید. مقایسه میانگین صفات مورد مطالعه با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن در سطح احتمال 0.05 مقایسه شد.نتایج: گونههای غالب علف هرزی شناسایی شده در مزرعه شامل 6 تیره و 6 گونه بودند. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که استفاده از علفکش تریفلورالین با دوز توصیه شده + مالچ، میزان تراکم و وزن خشک علفهای هرز را بهترتیب 88% و 87% نسبت به عدم کنترل علفهای هرز (شاهد) کاهش داد. تیمار مالچ بهتنهایی توانست تراکم و وزن خشک علفهای هرز را در مقایسه با شاهد بهترتیب 29.6% و 37.5% کاهش دهد. بیشترین محتوای نسبی آب برگ در شرایط علفکش تریفلورالین با دوز توصیه شده+ مالچ با میزان 85% بدست آمد. همچنین بیشترین محتوای کلروفیل b و کلروفیل کل برگ برای هر دو علفکش تریفلورالین و پندیمتالین در تلفیق با مالچ بدست آمد که نسبت به مصرف تنهای مالچ و عدم کنترل علفهای هرز افزایش معنیداری را نشان داد. کمترین ارتفاع بوته زیره سبز در تیمار آلوده به علف هرز (شاهد) مشاهده شد. تعداد شاخه جانبی در تیمار 100% دوز توصیه شده علفکش بیشتر از تیمار 50% دوز توصیه شده علفکش بود. همچنین با اضافه کردن مالچ به تیمارها افزایش معنیداری در تعداد شاخه جانبی مشاهده شد. وزن خشک اندام هوایی زیره سبز با دوز ۵۰%، ۴% و با دوز کامل، ۱۰% افزایش نشان داد. با کاربرد علفکشهای تریفلورالین عملکرد دانه زیره سبز بهطور متوسط ۴۷% و پندیمتالین ۴۵% افزایش یافت. با اعمال تیمارهای مدیریتی مالچ، عملکرد دانه زیره سبز به میزان ۴۸% افزوده شد.نتیجهگیری: کاربرد مالچ گندم با افزایش محتوای نسبی آب برگ و محتوای کلروفیل برگ در بهبود شاخصهای رشد تأثیر گذاشته است. علاوه بر کاربرد 10% دوز توصیه شده علفکشهای تریفلورالین و پندیمتالین در تلفیق با مالچ گندم که سبب افزایش وزن خشک اندام هوایی و عملکرد دانه در زیره سبز شد، تیمار 50% دوز توصیه شده در تلفیق با مالچ گندم در سطح پایینتر توانسته این صفات را بهبود دهد. از این رو، کاربرد 50% دوز توصیه شده علفکشهای تریفلورالین در تلفیق با مالچ گندم به دلیل کاهش مصرف علفکش، برای کنترل علفهای هرز در گیاه زیره سبز قابل توصیه است.
زراعت و باغبانی
آذر رفعتی؛ نگار ولی زاده؛ فاطمه سفید کن؛ یوسف ایمانی؛ فرید نورمند موید
چکیده
پونهسای البرزی (Nepeta crassifolia Boiss. & Buhse) از خانواده Lamiaceae، گونهای معطر با خاصیت دارویی بوده که بومی و انحصاری ایران است. برای اجرای این تحقیق، بذرها و اندامهای هوایی این گیاه از شش منطقه مختلف در استان آذربایجانشرقی جمعآوری گردید. اندامهای هوایی پس از خشک شدن به روش تقطیر با آب اسانسگیری شده و ترکیبهای موجود در آنها توسط دستگاههای ...
بیشتر
پونهسای البرزی (Nepeta crassifolia Boiss. & Buhse) از خانواده Lamiaceae، گونهای معطر با خاصیت دارویی بوده که بومی و انحصاری ایران است. برای اجرای این تحقیق، بذرها و اندامهای هوایی این گیاه از شش منطقه مختلف در استان آذربایجانشرقی جمعآوری گردید. اندامهای هوایی پس از خشک شدن به روش تقطیر با آب اسانسگیری شده و ترکیبهای موجود در آنها توسط دستگاههای GC و GC/MS شناسایی شدند. همچنین در سال بعد، بذرهای جمعآوری شده، پس از نشاء در گلخانه، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه کشت شدند. در سال دوم سرشاخههای گلدار برداشت و پس از خشک شدن، اسانسگیری شدند. بررسی کمّی اسانس نمونههای رویشگاههای طبیعی و مزرعه نشان داد که درصد اسانس در نمونههای رویشگاه طبیعی با همدیگر اختلاف معنیداری داشته و بیشترین مقدار اسانس متعلق به منطقه مرند بود، در حالی که اسانسهای بدست آمده از نمونههای کشتشده در مزرعه با همدیگر اختلاف معنیداری نداشتند. نتایج ارزیابیها بیانگر این بود که ترکیبهای نپتالاکتون I (4aα, 7α, 7aα) و II (4aα, 7α, 7aβ)، گلوبولول، جرماکرون B، کاریوفیلن اکساید و 8،1-سینئول اجزای اصلی اسانس N. crassifolia را تشکیل داده و بیشترین مقدار نپتالاکتون های I و II در شرایط رویشگاه طبیعی (بهترتیب 69% و 21.7%) و مزرعه (بهترتیب 27.3% و 51.5%)، متعلق به منطقه میشو در مرند بودهاست. گیاهان منطقه سراب نیز در شرایط رویشگاه طبیعی و مزرعه در مقایسه با سایر نمونهها بیشترین میزان نپتالاکتون II را به خود اختصاص داده و بالاترین مقدار ترکیب 8،1-سینئول (21.8%) در اسانس نیز از نمونه گیاهی رویشگاه طبیعی منطقه خریل بدست آمد.