بهزراعی و بهنژادی
فرحناز هوشیدری؛ سیدرضا طبائی عقدائی؛ فاطمه سفیدکن؛ بایزید یوسفی
چکیده
سابقه و هدف: مرزه از تیره Lamiaceae و جنس Satureja میباشد. از میان 16 گونه مرزه موجود در ایران تعداد 9 گونه اندمیک ایران است. مهمترین ترکیب اسانس این گونهها کارواکرول است که دارای خاصیت ضد عفونی کننده میباشد و در ترکیب برخی مواد آلی استفاده میشود. سرشاخههای گلدار و بهطور کلی قسمتهای هوایی گیاه مرزه از مهمترین بخش قابل استفاده این ...
بیشتر
سابقه و هدف: مرزه از تیره Lamiaceae و جنس Satureja میباشد. از میان 16 گونه مرزه موجود در ایران تعداد 9 گونه اندمیک ایران است. مهمترین ترکیب اسانس این گونهها کارواکرول است که دارای خاصیت ضد عفونی کننده میباشد و در ترکیب برخی مواد آلی استفاده میشود. سرشاخههای گلدار و بهطور کلی قسمتهای هوایی گیاه مرزه از مهمترین بخش قابل استفاده این گیاه است که معمولاً در زمان گلدهی برداشت و در سایه خشک میگردد و دارای بوی معطر است. در این تحقیق سازگاری ژنوتیپهای مختلف مرزه (Satureja spp.) به شرایط آب و هوایی استان کردستان ارزیابی شد.مواد و روشها: برای اجرای آزمایش، بذر 37 اکسشن متعلق به 10 گونه مرزه طی سالهای 1392-1388 از رویشگاههای طبیعی آنها در کشور واقع در استانهای خراسان، آذربایجانشرقی، یزد، مازندران، کردستان، لرستان، ایلام، گیلان، اصفهان و زنجان جمعآوری و در گلخانههای مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کردستان و مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور کشت شدند. گونههای مرزه شامل S. sahendica Bornm.، S. avromanica Maroofi، S. bachtiarica Bunge، S. spicigera (C. Koch) Boiss.، S. mutica Fisch.، S. macrantha C. A. Mey.، S. atropatana Bunge، S. rechingeri Jamzad، S. khuzistanica Jamzad و S. isophylla Rech. بود. بذرها در سینیهای نشایی کشت و بعد گیاهچههای سالم در مرحله 8 تا 10 برگی پس از تسطیح زمین و اجرای سیستم آبیاری قطرهای به زمین اصلی در مزرعه تحقیقاتی واقع در ایستگاه تحقیقاتی گریزه سنندج منتقل و طبق نقشه طرح کشت شدند. قالب طرح مورد نظر، بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار بود. پس از گل دادن اکسشنها، نمونهبرداری از سرشاخههای مرزه در مرحله گلدهی کامل، در اوایل تابستان تا اواسط پاییز انجام شد. تجزیه واریانس (بهصورت اسپلیت پلات در زمان با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی) و مقایسه میانگین دادهها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن انجام شد. با استفاده از تجزیه خوشهای و صفات مورد بررسی، اکسشنها به گروههای مجزا و با منشأ متفاوت تفکیک شدند. همچنین توزیع واریانس pca (principal components analysis) مؤلفههای اصلی دادهها انجام شد. اسانس حاصل از نمونههای 3 تکرار برای شناسایی اجزا آنها با یکدیگر مخلوط و بعد به دستگاههای GC و GC/MS تزریق شدند.نتایج: براساس نتایج تجزیه واریانس بین گونهها و اکسشن درون گونههای مورد بررسی از لحاظ صفات بازده اسانس، عملکرد اسانس در هکتار (براساس وزن خشک گل و برگ در هکتار)، ترکیبات فنلی اسانس (%)، عملکرد وزن تر بوته در هکتار و عملکرد وزن خشک بوته در هکتار، عملکرد وزن خشک گل و برگ در هکتار، سطح تاجپوشش، میانگین ارتفاع شاخهها و درصد استقرار اختلاف معنیداری بین گونهها و اکسشن درون گونهها در سطح (1%≤p) وجود داشت. همچنین اثر سال در میزان بازده اسانس معنیدار بود. مقایسه میانگین گونههای مرزه نشان داد که از نظر میانگین عملکرد اسانس در هکتار گونههای S. spicigera، S. mutica، S. rechingeri، S. macrantha، S. khuzestanica، S. sahendica و S. bachtiarica بهترتیب با 44.20، 38.45، 19.00، 12.40، 12.07، 9.45 و 9.26 کیلوگرم در هکتار بیشترین و گونه های S. avromanica، S. isophylla و S. atropatana بهترتیب با 0.74، 1.64، 2.48 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد را داشتند. گونههای S. khuzestanica، S. rechingeri، S. avromanica، S. mutica، S. spicigera و S. bachtiarica بهترتیب با 91.90، 90.26، 58.45، 53.03، 51.35 و 50.49 درصد ترکیبات فنلی اسانس بیشترین و گونههای S. isophylla، S. macrantha، S. sahendica و S. atropatana بهترتیب با 29.15، 36.55، 36.85 و 37.60 درصد کمترین ترکیبات فنلی اسانس را داشتند. گونههای S. avromanica، S. macrantha، S.spicigera، S. mutica، S .isophylla و S. sahendica بهترتیب با میانگین 93، 92، 91، 83، 83 و 81 درصد بیشترین زندهمانی یا درصد استقرار و گونههای S.atropatana، S. rechingeri و S. khuzistanica بهترتیب با 26، 31 و 38 درصد کمترین درصد استقرار را داشتند. صفت عملکرد وزن خشک گل و برگ در هکتار نیز در گونههای S. spicigera و S. mutica بهترتیب با 2173 و 2101 کیلوگرم بیشترین و گونههای S. atropatana، S. isophylla و S. avromanica بهترتیب با 338، 427 و 457 کیلوگرم کمترین مقدار را داشت.نتیجهگیری: براساس نتایج تجزیه خوشهای دادههای این تحقیق، گونههای S. sahendica،S. bachtiarica ،S. macrantha ، S. spicigera و S. mutica در اولویت کاشت در کردستان قرار گرفتند. گونههای S. avromanica، S. atropatana و S. isophylla در رتبه دوم کاشت و گونههای S. rechingeri و S. khuzestanica بهترتیب با میانگین بازده اسانس 2.87% و 2.41% (بالاتر از گونههای بومی)، نظر به حساسیت به سرما، استقرار کم، سطح کوچک تاجپوشش و کمبود وزن خشک گل و برگ میتوان نتیجه گرفت که این دو گونه مناسب کشت در شرایط مشابه کردستان نیستند. از سوی دیگر، براساس نمودار بای پلات عملکرد اسانس در هکتار با سطح تاجپوشش و عملکرد وزن تر و خشک بوته همبستگی مثبت دارد، ازاینرو گونههای S. spicigera، S. mutica، S. bachtiarica، S. macrantha و S. sahendica علاوه بر بزرگی سطح تاجپوشش و افزایش وزن خشک گل و برگ در آنها، عملکرد اسانس در هکتار بیشتری نیز در شرایط آب و هوایی سنندج نشان دادند. همچنین گونههای S. spicigera، S. mutica، S. macrantha، S. sahendica و S. bachtiarica بهترتیب با 5992، 5694، 2061، 1046 و 1622 کیلوگرم در هکتار دارای بیشترین عملکرد وزن خشک بوته در هکتار و 45.20، 38.44، 12.40، 9.45 و 9.26 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد اسانس را داشتند.
فیتوشیمی (استخراج، شناسایی و اندازه گیری مواد موثره)
مهدیه جعفری قوشچی؛ بهلول عباسزاده؛ مهدی اورعی؛ راضیه عظیمی؛ علی فرامرزی
چکیده
در این تحقیق، برای بررسی اثر پرتو گاما بهعنوان یک روش برای خشک کردن ماده گیاهی، شرایط و مدت زمان نگهداری گیاه بر درصد و ترکیبهای اسانس و برخی از صفات فیزیولوژیک مرزه سنبلهای (Satureja spicigera (C. Koch) Boiss.)، سرشاخههای گیاه در مرحله گلدهی جمعآوری شد. تابش پرتو گاما، در سازمان انرژی اتمی، در 5 سطح 0، 2.5، 5، 7.5 و 10 کیلوگری انجام گردید. نگهداری ...
بیشتر
در این تحقیق، برای بررسی اثر پرتو گاما بهعنوان یک روش برای خشک کردن ماده گیاهی، شرایط و مدت زمان نگهداری گیاه بر درصد و ترکیبهای اسانس و برخی از صفات فیزیولوژیک مرزه سنبلهای (Satureja spicigera (C. Koch) Boiss.)، سرشاخههای گیاه در مرحله گلدهی جمعآوری شد. تابش پرتو گاما، در سازمان انرژی اتمی، در 5 سطح 0، 2.5، 5، 7.5 و 10 کیلوگری انجام گردید. نگهداری در دو شرایط یخچال با دمای 4 درجه سانتیگراد و هوای اتاق انجام شد. مدت زمان نگهداری در سه سطح 0، 120 و 240 ساعت بود. آزمایش بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. استخراج اسانس از سرشاخه گلدار نمونههای مرزه به روش تقطیر با آب انجام شد. ترکیبهای اسانس با استفاده از دستگاههای کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) مورد شناسایی قرار گرفت. اثر اشعه گاما بر درصد اسانس و مقدار پارا-سیمن، تیمول، کارواکرول، فنل، فلاونوئید و فعالیت آنتیاکسیدانی در سطح 1% معنیدار بود. مدت زمان نگهداری بر درصد اسانس و میزان پارا-سیمن، تیمول و کارواکرول اثر معنیدار داشت. شرایط نگهداری بر محتوای تام فنل و فلاونوئید و فعالیت آنتیاکسیدانی عصاره اتانولی مرزه اثر معنیدار نشان داد. مقایسه میانگین اثر تابش گاما نشان داد که بیشترین درصد اسانس با 1.12% و 1.03% بهترتیب از نمونه شاهد و پرتودهی 5 کیلوگری اشعه گاما بدست آمد. حداکثر مقدار تیمول (13.57%) از تابش 10 کیلوگری پرتو گاما حاصل شد و میزان کارواکرول در شاهد (34.73%) بیشتر از بقیه بود. با پرتودهی 2.5 کیلوگری اشعه گاما، میزان ترکیبهای فنلی 1.4 برابر و فعالیت آنتیاکسیدانی 1.76 برابر نسبت به شاهد افزایش داشت. البته با نگهداری گیاه در یخچال از مقدار تیمول آن کاسته شد. بیشترین درصد اسانس مربوط به نگهداری در مدت 120 ساعت بود. استفاده از پرتو گاما با شدت زیاد برای دستیابی به اسانس با تیمول بالا مناسب است. همچنین استفاده از اشعه کم میتواند برای خشک کردن گیاه مرزه سنبلهای برای دست یافتن به عصارهای با کیفیت بهتر حاوی ترکیبات فنولی بیشتر، مفید باشد. ولی استفاده از اشعه گاما برای خشک کردن به منظور اسانسگیری مناسب نیست.