زهرا نعمتی لفمجانی؛ سیدرضا طباییعقدایی؛ محمدحسین لباسچی؛ علیاشرف جعفری؛ اکبر نجفی آشتیانی؛ مرتضی دانشخواه
چکیده
به منظور بررسی تنوع و رابطه بین عملکرد گل و اجزاء آن، تعداد 12 ژنوتیپ گلمحمدی (Rosa damascena Mill.) از نقاط مختلف کشور در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در محل ایستگاه تحقیقاتی همند آبسرد دماوند کشت و برای عملکرد گل و اجزاء عملکرد در سه کشت آبی (شاهد)، دیم و دیم همراه با مالچ مورد بررسی قرار گرفتند. در طی دوره گلدهی، تعداد گل، وزن ...
بیشتر
به منظور بررسی تنوع و رابطه بین عملکرد گل و اجزاء آن، تعداد 12 ژنوتیپ گلمحمدی (Rosa damascena Mill.) از نقاط مختلف کشور در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در محل ایستگاه تحقیقاتی همند آبسرد دماوند کشت و برای عملکرد گل و اجزاء عملکرد در سه کشت آبی (شاهد)، دیم و دیم همراه با مالچ مورد بررسی قرار گرفتند. در طی دوره گلدهی، تعداد گل، وزن گل، درصد ماده خشک گل، نسبت وزن گلبرگ به گل کامل، ارتفاع بوته و محیط بوته (تاجپوشش) یادداشتبرداری شدند. پس از جمعآوری دادهها تجزیه همبستگی، رگرسیون و علیت انجام شد. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که عملکرد گل در هر سه شرایط با وزن تر گلبرگ همبستگی مثبت و معنیدار داشت. با استفاده از تجزیه رگرسیونی گام به گام سهم هریک از صفات مؤثر در عملکرد گل مشخص گردید. در شرایط دیم صفات تعداد گل در پایه، نسبت وزن گلبرگ به گل کامل، اسانس در هکتار و درصد اسانس با ضریب تبیین 7/91%، در شرایط آبی وزن تر گلبرگ، نسبت وزن تر گلبرگ به گل کامل و محیط بوته با ضریب تبیین 6/ 98% و در شرایط کشت همرا با مالچ، عملکرد اسانس، درصد اسانس، ارتفاع بوته، نسبت وزن گلبرگ به گل کامل و تعداد گل با ضریب تبیین 6/90% بیشترین تغییرات عملکرد گل را توجیه نمودند. براساس نتایج تجزیه علیت، وزن تر گلبرگ در هر سه شرایط کشت بیشترین تأثیر مستقیم بر روی عملکرد گل داشت و چون مقدار و جهت آن با اثر کل (ضریب همبستگی) تقریباً یکسان بود، بهعنوان مهمترین صفت در افزایش عملکرد گلمحمدی شناخته شد. صفات تعداد گل در هکتار، عملکرد اسانس در هکتار، ارتفاع بوته و محیط بوته اگرچه بهطور مستقیم در افزایش عملکرد نقش نداشتند ولی بهطور غیرمستقیم از طریق افزایش وزن تر گلبرگ در افزایش عملکرد گلمحمدی نقش مهمی داشتند. بنابراین، میتوان از آنها بهعنوان شاخصی برای انتخاب در جهت بهبود عملکرد گل استفاده نمود.
نجمه کبیری؛ صدیقه عسگری؛ پریوش رحیمی
چکیده
هایپرکلسترولمی، رژیمهای سرشار از کلسترول و فشارهای اکسیداتیو موجب افزایش سطح کلسترول تام و در نتیجه سبب پیشرفت آترواسکلروز میشوند. آنتیاکسیدانها نقش مهمی در بازدارندگی و جمعآوری رادیکالهای آزاد دارند. گیاه تاجخروس (Amaranthus caudatus L.) کاهشدهنده لیپید و یک عامل آنتیاکسیدانی میباشد. هنوز مشخص نیست که تاجخروس ...
بیشتر
هایپرکلسترولمی، رژیمهای سرشار از کلسترول و فشارهای اکسیداتیو موجب افزایش سطح کلسترول تام و در نتیجه سبب پیشرفت آترواسکلروز میشوند. آنتیاکسیدانها نقش مهمی در بازدارندگی و جمعآوری رادیکالهای آزاد دارند. گیاه تاجخروس (Amaranthus caudatus L.) کاهشدهنده لیپید و یک عامل آنتیاکسیدانی میباشد. هنوز مشخص نیست که تاجخروس موجب کاهش آترواسکلروز میشود. هدف از این مطالعه نشان دادن اثر تاجخروش در کاهش برخی از ریسک فاکتورهای مؤثر در آترواسکلروز است که با کاهش فشارهای اکسیداتیو ارتباط دارد. در این تحقیق، خرگوشها بهطور تصادفی در 4 گروه 5 تایی تقسیم شدند. گروه اول با رژیم غذایی استاندارد به مدت 75 روز، گروه دوم با رژیم پرکلسترول (کلسترول 1% وزن غذا) به مدت 75 روز، خرگوشها در گروه 3 و 4 برای 45 روز رژیم پرکلسترول 1٪ و پس از آن بهترتیب در گروه سوم رژیم معمولی و گروه چهارم عصاره تاجخروس (mg/kg.bw150) به مدت 30 روز دریافت نمودند. نمونه خون در ابتدا، 45 روز و بعد از 75 روز بهترتیب رژیم غذایی برای اندازهگیری آپولیپوپروتئین B (apoB)، مالون دیآلدئید (MDA)، آپولیپوپروتئین A (apoA) و OX-LDL جمعآوری گردید. نتایج مطالعات نشان داد که تیمار با تاجخروس برای 30 روز موجب کاهش معنیدار apoB، MDA و کاهش OX-LDL میشود. همچنین سطح apoA افزایش معنیداری داشتهاست. حیواناتی که رژیم معمولی را به مدت 30 روز دریافت کرده بودند کاهش معنیداری در این فاکتورها نشان ندادند. تأثیر تاجخروس احتمالاً به دلیل کاهش فشارهای اکسیداتیو میباشد و احتمالاً دارای اثر آنتیآتروژنیک بوده و میتواند بهعنوان یک رژیم غذایی مهم در کاهش آترواسکلروز نقش داشته باشد.