اثرات بیولوژیک اسانسها و عصارهها
فریبا ظفرمند کاشانی؛ داریوش خادمی شورمستی
چکیده
مخاطرات زیست محیطی بستهبندیهای بسپاری موجب افزایش تمایل به استفاده از پوششهای زیستتخریبپذیر چندسازهای شده است. با توجه به محدودیتهای استفاده از پاداکسندهها و زیستپادهای مصنوعی، استفاده از فرآوردههای طبیعی جایگزین توسعه یافته است. در این مطالعه اثرهای پاداکسندگی و ضدمیکروبی عصارههای الکلی آویشن شیرازی (Zataria multiflora ...
بیشتر
مخاطرات زیست محیطی بستهبندیهای بسپاری موجب افزایش تمایل به استفاده از پوششهای زیستتخریبپذیر چندسازهای شده است. با توجه به محدودیتهای استفاده از پاداکسندهها و زیستپادهای مصنوعی، استفاده از فرآوردههای طبیعی جایگزین توسعه یافته است. در این مطالعه اثرهای پاداکسندگی و ضدمیکروبی عصارههای الکلی آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.) و زیره سبز (Cuminum cyminum L.) در مقایسه با پروپیل گالات در پوشش زیستفعال بر ماندگاری گوشت مرغ ارزیابی شد. برای این منظور آزمایشی با 5 تیمار شامل فیلههای مرغ فاقد پوشش (شاهد)، دارای پوشش کازئیناتسدیم 8%، دارای پوشش کازئیناتسدیم غنی شده با عصاره آویشن شیرازی (1.5%)، عصاره زیرهسبز (1.5%) و پروپیل گالات (ppm100) در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار بهمدت 10 روز نگهداری در دمای یخچال اجرا شد. نتایج نشان داد که استفاده از پوشش کازئیناتسدیم موجب کاهش شمار باکتریهای هوازی مزوفیل و باکتریهای سرماگرا، شاخص اسید تیوباربیتوریک، عدد پراکسید و مجموع ترکیبهای ازته فرّار فیلهها طی این مدت نگهداری شد. بکارگیری عصارههای گیاهی و پروپیل گالات موجب افزایش کارایی پاداکسندگی و ضدمیکروبی پوشش زیستفعال شد. در پایان دوره نگهداری، کمترین میزان باکتریهای هوازی مزوفیل و باکتریهای سرماگرا و مجموع ترکیبهای ازته فرّار در فیلههای حاوی پوشش زیستفعال حاوی عصاره زیره (p <0.05) و کمترین میزان شاخص اسید تیوباربیتوریک و عدد پراکسید در فیلههای حاوی پوشش زیستفعال حاوی عصاره آویشن شیرازی (p <0.05)دیده شد که تفاوت آماری معنیداری با پوشش فعال حاوی پروپیل گالات نداشت. بنابراین میتوان از پوشش زیستفعال کازئیناتسدیم حاوی عصارههای زیره سبز و آویشن شیرازی جهت افزایش زمان ماندگاری فیله مرغ در دمای یخچال حداقل بهمدت 10 روز استفاده کرد.
محمدحسین عبدالمحمدی؛ ابوالفضل دادخواه تهرانی؛ معصومه بابایی
چکیده
تتراکلریدکربن طی متابولیسم توسط سیتوکروم P450 به رادیکال CCL3O تبدیل میشود. این متابولیت فعال توسط آنزیم گلوتایتون-s-ترانسفراز (GST: Glutathion s-transferase) با اتصال به گلوتایتون باعث کاهش GSH کبدی و ایجاد آسیب اکسیدایتو در سلولها میشود. به همین دلیل، ترکیبهای دارای خواص آنتیاکسیدانی میتوانند از بروز آسیبهای اکسیداتیو ناشی از ...
بیشتر
تتراکلریدکربن طی متابولیسم توسط سیتوکروم P450 به رادیکال CCL3O تبدیل میشود. این متابولیت فعال توسط آنزیم گلوتایتون-s-ترانسفراز (GST: Glutathion s-transferase) با اتصال به گلوتایتون باعث کاهش GSH کبدی و ایجاد آسیب اکسیدایتو در سلولها میشود. به همین دلیل، ترکیبهای دارای خواص آنتیاکسیدانی میتوانند از بروز آسیبهای اکسیداتیو ناشی از CCL4 جلوگیری کنند. در این مطالعه، رتها به 5 گروه تقسیم شدند. تتراکلریدکربن با دوز ml/kg bw2 و اسانس آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.) با دوز 100 و 200 mg/kg bw و همچنین BHT با دوز mg/kg bw10 بهصورت درون صفاقی (iP) به رتها تزریق شد و نمونههای خون و کبد در زمانهای مختلف پس از تزریق دارو جمعآوری شد. فعالیت آنزیم GST، سطح گلوتایتون احیاء (GSH) و میزان پراکسیداسیون لیپیدها (LP: Lipid Peroxidation) در هموژن بافت کبد و همچنین سطح مارکرهای آسیب بافتی (ALP (Alkaline Phosphatase)،AST (Aspartate Amino Transferase)،ALT (Alanine Amino Transferase) و بیلیروبین) و ظرفیت آنتیاکسیدانی کل، در پلاسما اندازهگیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که تزریق CCL4 منجر به کاهش فعالیت آنزیم GST و همچنین کاهش سطح GSH و افزایش سطح LP در کبد شد که با افزایش سطح AST و ALT همراه بود. تیمار رتها با اسانس آویشن همانند BHT منجر به جلوگیری از تغییرات فوق گردید. بهطور کلی، CCL4 منجر به القاء آسیب اکسیدایتو در بافت کبد شد و تیمار رتها با اسانس آویشن، احتمالا بهدلیل خواص آنتیاکسیدانی قوی، میتواند تا حدودی از بروز این آسیبها در بافت کبد جلوگیری کند. تتراکلریدکربن طی متابولیسم توسط سیتوکروم P450 به رادیکال CCL3O تبدیل میشود. این متابولیت فعال توسط آنزیم گلوتایتون-s-ترانسفراز (GST: Glutathion s-transferase) با اتصال به گلوتایتون باعث کاهش GSH کبدی و ایجاد آسیب اکسیدایتو در سلولها میشود. به همین دلیل، ترکیبهای دارای خواص آنتیاکسیدانی میتوانند از بروز آسیبهای اکسیداتیو ناشی از CCL4 جلوگیری کنند. در این مطالعه، رتها به 5 گروه تقسیم شدند. تتراکلریدکربن با دوز ml/kg bw2 و اسانس آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.) با دوز 100 و 200 mg/kg bw و همچنین BHT با دوز mg/kg bw10 بهصورت درون صفاقی (iP) به رتها تزریق شد و نمونههای خون و کبد در زمانهای مختلف پس از تزریق دارو جمعآوری شد. فعالیت آنزیم GST، سطح گلوتایتون احیاء (GSH) و میزان پراکسیداسیون لیپیدها (LP: Lipid Peroxidation) در هموژن بافت کبد و همچنین سطح مارکرهای آسیب بافتی (ALP (Alkaline Phosphatase)،AST (Aspartate Amino Transferase)،ALT (Alanine Amino Transferase) و بیلیروبین) و ظرفیت آنتیاکسیدانی کل، در پلاسما اندازهگیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که تزریق CCL4 منجر به کاهش فعالیت آنزیم GST و همچنین کاهش سطح GSH و افزایش سطح LP در کبد شد که با افزایش سطح AST و ALT همراه بود. تیمار رتها با اسانس آویشن همانند BHT منجر به جلوگیری از تغییرات فوق گردید. بهطور کلی، CCL4 منجر به القاء آسیب اکسیدایتو در بافت کبد شد و تیمار رتها با اسانس آویشن، احتمالا بهدلیل خواص آنتیاکسیدانی قوی، میتواند تا حدودی از بروز این آسیبها در بافت کبد جلوگیری کند.
نجمه غزلباش؛ محمد عبدالهی
چکیده
نماتد ریشهگرهی ازجمله نماتدهای مهم انگل گیاهیست که خسارت بسیاری به محصولات کشاورزی، بهویژه جالیز وارد میسازد. براساس آزمایشهای انجام شده در شرایط گلخانه، میزان خسارت این نماتد، بر مبنای وزن خشک ساقه و ریشه، 56-49 درصد برآورد گردید. افزایش روزافزون استفاده از سموم دفع آفات موجب نگرانی متخصصان محیطزیست و علوم تغذیه شدهاست ...
بیشتر
نماتد ریشهگرهی ازجمله نماتدهای مهم انگل گیاهیست که خسارت بسیاری به محصولات کشاورزی، بهویژه جالیز وارد میسازد. براساس آزمایشهای انجام شده در شرایط گلخانه، میزان خسارت این نماتد، بر مبنای وزن خشک ساقه و ریشه، 56-49 درصد برآورد گردید. افزایش روزافزون استفاده از سموم دفع آفات موجب نگرانی متخصصان محیطزیست و علوم تغذیه شدهاست و استفاده از مواد طبیعی برای کنترل آفات و بیماریهای گیاهی در اولویت قرار گرفتهاست. این تحقیق در راستای کاهش مصرف سموم و کشاورزی ارگانیک، بهمنظور بررسی اثر نماتدکشی پودر و عصاره آبی گیاهان چویل (Ferulago angulata (Schlecht.) Boiss.) و آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.) بر نماتد مولد گره ریشه در گوجهفرنگی (گونه Meloidogyne javanica) انجام شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی با سه فاکتور، 1- گونه گیاهی در دو سطح چویل و آویشن شیرازی در مقایسه با شاهد (آب مقطر) 2- غلظت عصاره و پودر در سه سطح با نسبتهای 1/0، 2/0 و 4/0 درصد 3- اندام عصارهگیری در سه سطح گل، برگ و ساقه و در چهار تکرار برای هر تیمار انجام شد. نتایج نشان داد که بهترین تیمار به لحاظ اثر بر فاکتورهای مرتبط با نماتد ریشهگرهی، تیمار 2/0% گل چویل و 2/0% ساقه چویل میباشد. از نظر بهبود اندامهای رویشی گیاه، تیمار پودر برگ و ساقه چویل در سطوح 1/0% و 2/0% بهعنوان تیمارهای قابل توصیه مطرح هستند که تیمارهای برگ چویل 1/0% و 2/0% علاوه بر تأثیر کافی بر فاکتورهای مرتبط با نماتد، به فاکتورهای رشدی گیاه نیز صدمهای وارد نمیکنند.
غلامعلی نادری؛ نرگس جعفری دینانی؛ نیکو نجابت؛ مریم کلاردشت؛ عباس جعفریان دهکردی؛ صدیقه عسگری؛ راهله شامی
چکیده
اختلالات هموستاتیک منجر به ایجاد لختههای نابجا و ترومبوآمبولی میگردد. داروهای فیبرینولیتیک نظیر استرپتوکیناز و اوروکیناز برای درمان ترومبوآمبولی بکار میروند. این داروها محدودیتهایی دارند و سبب ایجاد اثرهای ناخواسته و گاهی مرگبار میشوند. ترکیبهای گیاهی بهعنوان ترکیبهایی سالم و بدون اثر جانبی در نظر گرفته میشوند. با ...
بیشتر
اختلالات هموستاتیک منجر به ایجاد لختههای نابجا و ترومبوآمبولی میگردد. داروهای فیبرینولیتیک نظیر استرپتوکیناز و اوروکیناز برای درمان ترومبوآمبولی بکار میروند. این داروها محدودیتهایی دارند و سبب ایجاد اثرهای ناخواسته و گاهی مرگبار میشوند. ترکیبهای گیاهی بهعنوان ترکیبهایی سالم و بدون اثر جانبی در نظر گرفته میشوند. با نظر به اینکه چهار گیاه زردچوبه (Curcuma domestica Valet.)، آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.)، دارچین (Cinnamomum verum J.Presl) و گلپر (Heracleum persicum Desf. Ex Fischer) در طب سنتی بهعنوان گیاهان ضد انعقاد و رقیقکننده خون معرفی شدهاند، در این مطالعه اثرهای فیبرینولیتیک این گیاهان مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی اثر فیبرینولیتیک، فیبرینوژن نشاندار شده با FITC با پلاسمای انسانی مخلوط و به آن ca+2 اضافه گردید. عصاره پلیفنلی تهیه شده چهار گیاه ذکر شده در غلظتهای 05/0، 5/0، 5 و 50 (mg/ml) به تنهایی و همراه با استرپتوکیناز به لخته نشاندار اضافه شدند و 10، 20، 40 و 60 دقیقه پس از اضافه نمودن عصارهها فلورسانس ناشی از FITC تعیین گردید (510Em= و 478Ex=). نتایج نشان میدهند که عصارههای آویشن شیرازی، دارچین و زردچوبه دارای اثر فیبرینولیتیک میباشند. این اثرها معنیدار (05/0p≤) و وابسته به دوز میباشند. عصاره گلپر اثر فیبرینولیتیک معنیداری ندارد. اثر فیبرینولیتیکی ناشی از استرپتوکیناز در حضور عصاره آویشن شیرازی به صورت وابسته به دوز افزایش مییابد. در حضور عصاره زردچوبه و دارچین فقط در غلظتهای 5 و 50 (mg/ml) اثر فیبرینولیتیکی ناشی از استرپتوکیناز به صورت معنیدار افزایش مییابد (05/0p≤). عصاره گلپر تأثیری بر اثر فیبرینولیتیک استرپتوکیناز ندارد. بنابراین میتوان گفت که آویشن شیرازی دارای بیشترین اثر فیبرینولیتیک و پس از آن بهترتیب دارچین و زردچوبه دارای اثر فیبرینولیتیک معنیدار هستند و میتوانند در شرایط آزمایشگاهی سبب حل لخته شوند. در پایان، پیشنهاد میشود که ترکیبهای موجود در این گیاهان که سبب حل لخته میشوند بررسی و همچنین خصوصیت حل لخته توسط این گیاهان در محیط In vivo در تحقیقات آینده شناسایی شوند.
محمدحسین یزدی؛ محمدرضا پورمند؛ منصور بیات؛ آریو شاهین جعفری
چکیده
در منابع مختلف گیاه درمانی از گیاهانی مثل، آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.) ، اکالیپتوس (Eucalyptus officinalis) و مورد (Myrtus communis L.) بهعنوان عوامل آنتیباکتریال یاد شده است. سینوزیت و برونشیت در بین مراجعان سرپایی به پزشک که احتیاج به تجویز آنتیبیوتیکی دارند، حدود 75 درصد از موارد را شامل میشود. از جمله باکتریهای شایع در ایجاد این بیماریها، میتوان ...
بیشتر
در منابع مختلف گیاه درمانی از گیاهانی مثل، آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.) ، اکالیپتوس (Eucalyptus officinalis) و مورد (Myrtus communis L.) بهعنوان عوامل آنتیباکتریال یاد شده است. سینوزیت و برونشیت در بین مراجعان سرپایی به پزشک که احتیاج به تجویز آنتیبیوتیکی دارند، حدود 75 درصد از موارد را شامل میشود. از جمله باکتریهای شایع در ایجاد این بیماریها، میتوان به استرپتوکوکوس پنومونیه، هموفیلوس آنفلوانزا و موراکسلا کاتارهالیس اشاره کرد. در این مطالعه که به روش in vitro میباشد، اثر ضد میکروبی سه نوع اسانس گیاهی بر روی میکروارگانیسمهای استرپتوکوکوس پنومونیه، موراکسلا کاتارهالیس و هموفیلوس آنفلوانزا که از عوامل مهم سینوزیت و برونشیت میباشند، بررسی گردید. ابتدا تست کمی حداقل غلظت مهار کننده رشد (MIC) نسبت به این اسانسها انجام گرفت. سپس تست کیفی (دیسک دیفیوژن) با توجه به غلظت لوله MIC هر باکتری با هر اسانس انجام گرفت. نتایج تست کمیMIC از اسانسهای مورد بررسی در مورد استرپتوکوکوس پنومونیه با آویشن 88/163 میکروگرم در میلیلیتر، موراکسلاکاتارهالیس با آویشن 94/81 میکروگرم در میلیلیتر و در هموفیلوس آنفلوانزا با اسانس اکالیپتوس 66/152 میکروگرم در میلیلیتر بدست آمد و در تست دیسک دیفیوژن معلوم شد، بیشترین قطر هاله عدم رشد باکتری استرپتوکوکوس پنومونیه مربوط به آویشن (mm 52) و پس از آن اکالیپتوس mm) 48( و مورد (mm 30) بوده است. در مورد موراکسلا کاتارهالیس این وضعیت در مورد آویشن (mm 55) مورد (mm 50) و اکالیپتوس (mm 34) بوده است. در مورد هموفیلوس آنفلوانزا، آویشن (mm 40)، مورد (mm 22) و اکالیپتوس (mm 18) بوده است. نتایج، بیانگر اثرات خوب اسانسهای آویشن، اکالیپتوس و مورد بر روی 3 میکروارگانیسم عامل سینوزیت و برونشیت میباشد و میتوانیم به ساخت داروی مناسب برای از بین بردن این میکروارگانیسمها با منشأ گیاهی و با عوارض بسیار کمتر دارویی امیدوار باشیم.