زراعت و باغبانی
امیر عباسی خمر؛ محمد مقدم؛ احمد اصغرزاده؛ محمد محمودی سورستانی
چکیده
با هدف بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن (صفر، 70، 140 و 210 میلیگرم بر لیتر) بر برخی ویژگیهای رشدی، بیوشیمیایی، جذب عناصر غذایی (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و بازده اسانس در گیاه دارویی مریمگلی (Salvia officinalis L.) در شرایط کشت هیدروپونیک، آزمایشی گلدانی بر پایه طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1398 انجام ...
بیشتر
با هدف بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن (صفر، 70، 140 و 210 میلیگرم بر لیتر) بر برخی ویژگیهای رشدی، بیوشیمیایی، جذب عناصر غذایی (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و بازده اسانس در گیاه دارویی مریمگلی (Salvia officinalis L.) در شرایط کشت هیدروپونیک، آزمایشی گلدانی بر پایه طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1398 انجام شد. نتایج مقایسه میانگین دادهها نشان داد که با افزایش سطح نیتروژن ویژگیهای رشدی گیاه افزایش یافت، بهطوری که سطح 210 میلیگرم بر لیتر نیتروژن نسبت به عدم کاربرد آن بهترتیب سبب کاهش 54.19، 72.59، 39.49، 82.52، 42/51، 272.20، 71.46، 95.17، 90.31، 82/95، 92.30 و 83.46 درصدی قطر ساقه، تعداد شاخه فرعی، گره و برگ، طول میانگره، طول و عرض برگ، وزن تر و خشک ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی و نسبت وزن خشک اندام هوایی به وزن خشک ریشه شد. کاربرد 210 میلیگرم بر لیتر نیتروژن بهترتیب سبب افزایش 57/9، 6/266 و 87/14 درصدی محتوای نسبی آب برگ، پرولین و بازده اسانس و کاهش 30.45 و 51.51 درصدی نشت الکترولیت و مالون دیآلدئید نسبت به عدم کاربرد نیتروژن شد. همچنین پایینترین سطح نیتروژن بهترتیب سبب کاهش 32.65، 85.13 و 56.89 درصدی پتاسیم، فسفر و نیتروژن نسبت به بالاترین سطح نیتروژن شد. نتایج این آزمایش نشان داد که سطوح مختلف نیتروژن میتواند بر رشد و میزان اسانس مریم گلی تأثیرات متفاوتی داشته باشد. براساس یافتههای پژوهش حاضر، کاربرد 210 میلیگرم بر لیتر نیتروژن بهواسطه بهبود صفات مورد مطالعه برای کشت و کار مریمگلی پیشنهاد میشود.
زراعت و باغبانی
عبدالحمید علیخانی؛ اصغر رحیمی؛ محدثه شمس الدین سعید؛ سید رسول صحافی؛ محمدرضا پیرمرادی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر کاربرد کلات آهن و روی و آبیاری تکمیلی بر کمّیت و کیفیت شیرابه آنغوزه (Ferula assa-foetida L.)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شهرستان نیریز (استان فارس) در سال 1397 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل آبیاری تکمیلی (بدون آبیاری (شاهد)، یکبار آبیاری و دوبار آبیاری) و محلولپاشی کلات ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر کاربرد کلات آهن و روی و آبیاری تکمیلی بر کمّیت و کیفیت شیرابه آنغوزه (Ferula assa-foetida L.)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شهرستان نیریز (استان فارس) در سال 1397 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل آبیاری تکمیلی (بدون آبیاری (شاهد)، یکبار آبیاری و دوبار آبیاری) و محلولپاشی کلات روی و آهن (بدون محلولپاشی (شاهد)، محلولپاشی روی (2 در هزار)، محلولپاشی آهن (2 در هزار) و محلولپاشی توأم آهن (1.5 در هزار) و روی (1.5 در هزار)) بودند. صفات مورد بررسی شامل تعداد برگ، طول برگ، قطر طوقه، وزن خشک اندام هوایی، درصد زندهمانی بوتهها، غلظت عناصر آهن، منگنز، مس و روی در اندام هوایی، وزن شیرابه و بازده اسانس بودند. نتایج نشان داد اعمال آبیاری تکمیلی باعث افزایش تعداد برگ، وزن خشک اندام هوایی و درصد زندهمانی آنغوزه گردید. محتوی آهن اندام هوایی بیشتری با دوبار آبیاری تکمیلی حاصل شد. همچنین، محلولپاشی کلات آهن و روی باعث افزایش طول برگ و درصد زندهمانی گیاه نسبت به شاهد گردید. بیشترین محتوای آهن اندام هوایی با محلولپاشی کلات آهن بدست آمد. در هر دو شرایط آبیاری تکمیلی و شاهد، محلولپاشی کلات روی و آهن باعث افزایش معنیدار 1.5 برابری حجم بوته، 2 تا 2.8 برابری وزن شیرابه و 0.6 تا 0.9 درصدی بازده اسانس شد. علاوه بر این، در شرایط بدون آبیاری تکمیلی، بیشترین محتوای منگنز اندام هوایی گیاه با محلولپاشی کلات روی و نیز محلولپاشی توأم کلات آهن و روی حاصل شد، اما در شرایط یک و دوبار آبیاری تکمیلی، محلولپاشی اثر معنیداری بر این پارامتر نداشت. در هر دو شرایط آبیاری تکمیلی و شاهد، بیشترین محتوای مس اندام هوایی گیاه در تیمار بدون محلولپاشی مشاهده شد. بیشترین میزان روی اندام هوایی این گیاه با محلولپاشی روی حاصل شد. بنابراین بهنظر میرسد انجام آبیاری تکمیلی بههمراه محلولپاشی کلات آهن و روی، بهواسطه بهبود خصوصیات رشدی سبب افزایش عملکرد شیرابه و بازده اسانس آنغوزه شود.
معصومه بهرامی؛ محمدعلی علیزاده؛ محسن نصیری
چکیده
بهمنظور بررسی عملکرد سرشاخه و خصوصیات مرفولوژیک و بازده اسانس، بر روی 9 جمعیت از سه گونه پونهسا (Nepeta spp.) شامل گونههای Nepeta cataria L.، Nepeta menthoides Boiss. & Buhse و Nepeta racemosa Lam. آزمایشی در مجتمع تحقیقاتی البرز کرج وابسته به مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور اجرا شد. بذرهای جمعیتها در سال 1393 داخل سینیهای جیفیپات حاوی کمپوست ...
بیشتر
بهمنظور بررسی عملکرد سرشاخه و خصوصیات مرفولوژیک و بازده اسانس، بر روی 9 جمعیت از سه گونه پونهسا (Nepeta spp.) شامل گونههای Nepeta cataria L.، Nepeta menthoides Boiss. & Buhse و Nepeta racemosa Lam. آزمایشی در مجتمع تحقیقاتی البرز کرج وابسته به مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور اجرا شد. بذرهای جمعیتها در سال 1393 داخل سینیهای جیفیپات حاوی کمپوست کشت شدند و پس از رشد کافی به داخل زمین انتقال یافتند و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار کشت شدند. در هر تکرار 15 بوته به فواصل نیم متر کشت و از سیستم آبیاری قطرهای آبیاری شدند. در طول اجرای آزمایش از صفات ارتفاع گیاه، تعداد شاخه اصلی، وزن تر و خشک سرشاخه بوته، سطح تاج پوشش، تعداد گل در بوته، درصد اسانس و عملکرد اسانس در بوته اندازهگیری بهعمل آمد. برای اندازهگیری بازده اسانس، سرشاخههای گلدار پس از خشک شدن در سایه با روش تقطیر با بخار آب اسانسگیری شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت بین گونهها برای کلیه صفات بجز وزن سرشاخه معنیدار بود. نتایج نشان داد که گونه N. cataria با طول دوره رویشی بیشتر و تأخیر در شروع گلدهی بهعنوان گونه دیررس و گونههای N. menthoides و N. racemosa بهعنوان زودرس شناخته شدند. گونه N. cataria دارای کمترین سطح تاج پوشش نسبت به دو گونه دیگر بود. بیشترین ارتفاع بوته در گونه N. menthoides با (90.1 سانتیمتر) و بیشترین تراکم گل در گونه N. racemosa (با 15.7 گل در بوته) بدست آمد. در مقایسه بین جمعیتها، نتایج نشان داد که در گونه N. cataria (جمعیت 15062-اراک) دیررس و دارای عملکرد اسانس و (جمعیت 21132-بافق) دارای وزن سرشاخه بیشتری بود. در گونه N. menthoides (جمعیت 27795-مشکین شهر) دارای سطح تاج پوشش بزرگتری بود.
فرشته شاهبازی اصل؛ علی اشرف جعفری؛ حیدر پناهپور
چکیده
بهمنظور بررسی عملکرد سرشاخه و خصوصیات مورفولوژیک در جمعیتهای دو گونه نعناع تعداد 17 جمعیت از گونه Mentha pulegium L. و 8 جمعیت از گونه Mentha mozaffariani Jamzad به مدت دو سال در ایستگاه تحقیقات کشاورزی البرز کرج در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در هر کرت آزمایشی 15 بوته به فواصل نیم متر در خط 5/7 متری با فواصل بین ردیفها 75 سانتیمتر ...
بیشتر
بهمنظور بررسی عملکرد سرشاخه و خصوصیات مورفولوژیک در جمعیتهای دو گونه نعناع تعداد 17 جمعیت از گونه Mentha pulegium L. و 8 جمعیت از گونه Mentha mozaffariani Jamzad به مدت دو سال در ایستگاه تحقیقات کشاورزی البرز کرج در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در هر کرت آزمایشی 15 بوته به فواصل نیم متر در خط 5/7 متری با فواصل بین ردیفها 75 سانتیمتر کشت شدند. مزرعه با سیستم قطرهای آبیاری شد و در طول اجرای آزمایش از صفات عملکرد تر و خشک سرشاخه به مدت دو سال و صفات ارتفاع گیاه، تعداد شاخه اصلی، قطر تاج پوشش، طول گلآذین و تعداد گل در بوته و بازده اسانس به مدت یک سال اندازهگیری شد. پس از جمعآوری دادهها، تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها به روش دانکن انجام شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت بین گونهها از لحاظ کلیه صفات بجز عملکرد خشک سرشاخه در سطوح احتمال 1% معنیدار بود. در مقایسه میانگین گونهها، M. pulegium از لحاظ میانگین ارتفاع بوته، قطر تاج پوشش، تعداد شاخه در بوته و عملکرد اسانس نسبت به گونه M. mozaffariani برتری داشت. در مقابل میانگین طول گلآذین در گونه M. mozaffariani بیشتر بود. میانگین عملکرد تر سرشاخه M. pulegium و M. mozaffariani بهترتیب 183 و 147 گرم در بوته بود. در هر دو گونه بین جمعیتها از نظر کلیه صفات مورفولوژیکی مورد ارزیابی، اختلاف معنیدار وجود داشت. در گونه M. pulegium جمعیتهای مریوان (22607) و رفسنجان (23031) بهترتیب با عملکرد 252 و 231 گرم در بوته بیشترین عملکرد سرشاخه تر را داشتند. از لحاظ عملکرد سرشاخه خشک جمعیتهای رفسنجان (23031) و اراک (22381) بهترتیب با عملکرد 115 و 111 گرم در بوته بیشترین سرشاخه خشک را تولید کردند. در مقایسه بین جمعیتهای گونه M. mozaffariani، جمعیت ارومیه (19625) با میانگین تولید 98 و 202 گرم در بوته بهترتیب بیشترین عملکرد سرشاخه خشک و تر را داشت. از لحاظ درصد اسانس تفاوت معنیداری بین دو گونه مشاهده نشد ولی از نظر عملکرد اسانس گونه M. pulegium با 14/1 گرم در بوته عملکرد بیشتری نسبت به گونه M. mozaffariani با 76/0 گرم در بوته داشت.
مریم میرزایی؛ نورالله احمدی؛ فاطمه سفیدکن؛ عبدالعلی شجاعیان؛ علیرضا مظاهری
چکیده
گلمحمدی از خانواده گلسرخیان (Rosaceae)، مهمترین گونه برای تهیه عطر رُز و گلاب است. بهدلیل حجم زیاد گلهای برداشت شده در زمان گلدهی و انباشته شدن آنها در کارخانهها و کارگاههای استحصال اسانس، از زمان برداشت تا استخراج اسانس بهطور معمول مدت زمان زیادی طول میکشد. انباشته شدن گلها افزایش سرعت تنفس و دما و در نتیجه کاهش کمّیت و ...
بیشتر
گلمحمدی از خانواده گلسرخیان (Rosaceae)، مهمترین گونه برای تهیه عطر رُز و گلاب است. بهدلیل حجم زیاد گلهای برداشت شده در زمان گلدهی و انباشته شدن آنها در کارخانهها و کارگاههای استحصال اسانس، از زمان برداشت تا استخراج اسانس بهطور معمول مدت زمان زیادی طول میکشد. انباشته شدن گلها افزایش سرعت تنفس و دما و در نتیجه کاهش کمّیت و کیفیت اسانس آنها را بهدنبال خواهد داشت. در این مطالعه برای بررسی تأثیر شرایط متفاوت نگهداری گلها پس از برداشت، آزمایشی بهصورت فاکتوریل با عوامل مدت زمان نگهداری پس از برداشت، دمای نگهداری و ظرف نگهداری، در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طراحی گردید. همچنین بهمنظور بررسی تأثیر مدت زمانهای متفاوت فرایند اسانسگیری بر میزان و کیفیت اسانس، آزمایشی بهصورت طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. استخراج اسانس از گلبرگها به روش تقطیر با آب و با استفاده از دستگاه طرح کلونجر انجام شد و بهمنظور جداسازی و شناسایی ترکیبهای موجود در اسانس، از دستگاههای GC و GC/MS استفاده گردید. نتایج بیانگر بالاتر بودن میزان اسانس و همچنین برتری کیفیت اسانس حاصل در روش نگهداری پس از برداشت گلبرگها در ظرف حاوی آب در یخچال، بهخصوص به مدت 48 ساعت، نسبت به سایر روشهای نگهداری و حتی نسبت به استخراج اسانس بلافاصله پس از برداشت گلها بود. بهعلاوه اینکه با افزایش مدت زمان اسانسگیری میزان اسانس حاصل افزایش یافت و اسانس حاصل از 5/3 ساعت اسانسگیری از نظر بازده و ترکیبهای اسانس بهترین مدت زمان برای فرایند استخراج اسانس از گلمحمدی در این آزمایش شناخته شد.
محمدامین کهنمو؛ مجید آقاعلیخانی؛ فرهاد رجالی
چکیده
بهمنظور بررسی عملکرد کمّی و کیفی دو اکوتیپ بومی بابونه (Matricaria chamomilla L.) از بوشهر و یک اکوتیپ بابونه تجاری (اصفهان) در واکنش به کودهای زیستی آزمایشی در دو سال 1386 و 1387 بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در شهرستان بوشهر انجام شد. تیمارها شامل اکوتیپ بابونه در سه سطح، بکارگیری قارچ میکوریزا در دو سطح (تلقیح ...
بیشتر
بهمنظور بررسی عملکرد کمّی و کیفی دو اکوتیپ بومی بابونه (Matricaria chamomilla L.) از بوشهر و یک اکوتیپ بابونه تجاری (اصفهان) در واکنش به کودهای زیستی آزمایشی در دو سال 1386 و 1387 بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در شهرستان بوشهر انجام شد. تیمارها شامل اکوتیپ بابونه در سه سطح، بکارگیری قارچ میکوریزا در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و میزان کود فسفات زیستی در سه سطح 0، 30 و60 کیلوگرم در هکتار بود. از زمان گلدهی بابونه به بعد صفات مورفولوژیک و عملکردی سنجیده شد و پس از برآورد عملکرد گل، بازده اسانس، مقدار کامازولن در اسانس و مقدار آپیژنین 7-گلوکوزید و میزان عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم در بوته و نیز در خاک مزرعه پس از آخرین برداشت گل اندازهگیری شد. نتایج نشان داد بجز اثر اصلی اکوتیپ سایر اثرهای اصلی کودهای زیستی و برهمکنش آنها با یکدیگر روی صفات مورد نظر معنیدار نشدند. مقایسه میانگینهای وزن خشک گل نشان داد که دو اکوتیپ بابونه بوشهر در سال اول نسبت به اکوتیپ اصفهان حدود 34% افزایش وزن داشتند، در حالیکه در سال دوم ضمن افزایش کلی در وزن خشک اکوتیپها، اکوتیپ 2 بوشهر با 66/1132 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد گل خشک را به خود اختصاص داد و اکوتیپهای 1 بوشهر و اصفهان بهترتیب با 4/12% و 8/48% کاهش در رتبه بعدی قرار گرفتند. از نظر مقدار کامازولن در اسانس و آپیژنین 7-گلوکوزید در گل خشک در هر دو سال آزمایش بهترتیب برتری آماری با اکوتیپ اصفهان و اکوتیپهای بابونه بوشهر بود (p≤0.05). گرچه در این تحقیق اثر کودهای زیستی (شامل میکوریزا و فسفات زیستی) بر صفات اندازهگیری شده معنیدار نشدند ولی دستیابی به 800 تا 1000 کیلوگرم در هکتار عملکرد گل خشک، حدود 3 کیلوگرم در هکتار عملکرد اسانس، درصد بالای کامازولن در اسانس (16-15% در اکوتیپ اصفهان و 7-5% در اکوتیپهای بوشهر) و مقدار قابل توجه تولید آپیژنین 7-گلوکوزید (7/12-10 کیلوگرم در هکتار) نشاندهنده توانایی تولید مطلوب گیاه بابونه تحت تأثیر کودهای زیستی در شرایط مزرعه بود. بر این اساس بهدلیل سازگاری بومشناختی گسترده گیاه بابونه با شرایط و عملیات زراعی منطقه بوشهر میتوان به تولید این گیاه دارویی ارزشمند در قالب یک سیستم کشاورزی کمنهاده مبادرت ورزید و آن را با اطمینان وارد تناوب زراعی منطقه نمود.
قاسم حسین طلایی؛ مجید امینی دهقی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر کودهای زیستی و شیمیایی بر عملکرد کمّی و کیفی گیاه دارویی زیره سبز (Cuminum cyminum L.)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل با چهار فاکتور شامل کود فسفات زیستی (تلقیح و عدم تلقیح)، کود شیمیایی فسفر (0، 40 و 80 کیلوگرم در هکتار)، کود زیستی نیتروکسین (تلقیح و عدم تلقیح) و کود شیمیایی نیتروژن (0، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) در قالب طرح پایه ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر کودهای زیستی و شیمیایی بر عملکرد کمّی و کیفی گیاه دارویی زیره سبز (Cuminum cyminum L.)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل با چهار فاکتور شامل کود فسفات زیستی (تلقیح و عدم تلقیح)، کود شیمیایی فسفر (0، 40 و 80 کیلوگرم در هکتار)، کود زیستی نیتروکسین (تلقیح و عدم تلقیح) و کود شیمیایی نیتروژن (0، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سی و شش تیمار و سه تکرار در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی گیاهان دارویی دانشگاه شاهد تهران اجرا شد. در این آزمایش صفات تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در چتر، وزن هزاردانه، تعداد ساقه فرعی، ارتفاع بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، درصد اسانس و عملکرد اسانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدستآمده حکایت از آن داشت که بین تیمارهای کودی از نظر تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در چتر، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت و عملکرد اسانس اختلاف معنیداری در سطح 1% وجود دارد. تیمار تلقیح با کود فسفات زیستی، 40 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی فسفر، تلقیح با کود زیستی نیتروکسین و 25 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی نیتروژن با تولید 73/29 عدد چتر در بوته، 1/11 عدد دانه در چتر، 245 گرم در مترمربع عملکرد بیولوژیک، 3/101 گرم در مترمربع عملکرد دانه، 22/47% شاخص برداشت و 96/2 گرم در مترمربع عملکرد اسانس بیشترین مقدار را در مقایسه با سایر تیمارهای کودی داشت و کمترین مقدار صفات مورد مطالعه در تیمار شاهد بدست آمد.
لیلی صفائی؛ ابراهیم شریفی عاشورآبادی؛ داود افیونی؛ سعید دوازده امامی؛ علیاکبر شعاعی
چکیده
بهمنظور بررسی روشهای مختلف تغذیهای و تأثیر آن بر گیاه آویشن (Thymus daenensis Celak)، تحقیقی در سالهای زراعی 1386 تا 1389، در ایستگاه تحقیقاتی شهید فزوه وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای یکبار خرد شده در زمان (چین)، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار و چهار سیستم کوددهی شامل ...
بیشتر
بهمنظور بررسی روشهای مختلف تغذیهای و تأثیر آن بر گیاه آویشن (Thymus daenensis Celak)، تحقیقی در سالهای زراعی 1386 تا 1389، در ایستگاه تحقیقاتی شهید فزوه وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای یکبار خرد شده در زمان (چین)، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار و چهار سیستم کوددهی شامل کودهای شیمیایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم خالص در سه سطح 100=N، 50=P، 50=K؛ 150=N، 100=P، 100=K و 200=N، 150=P، 150=K کیلوگرم در هکتار، بهعنوان سیستم کوددهی متداول، کود دامی در چهار سطح 5، 15، 25 و 35 تن در هکتار، بهعنوان سیستم کوددهی زیستی، تلفیق کودهای شیمیایی (کیلوگرم در هکتار) و دامی در 4 سطح 80=N، 64=P، 64=K همراه 5 تن کود دامی؛ 60=N، 48=P، 48=K همراه 15 تن کود دامی؛ 40=N، 32=P، 32=K همراه 25 تن کود دامی و 20=N، 16=P، 16=K همراه 35 تن کود دامی در هکتار، بهعنوان سیستم کوددهی تلفیقی، و شاهد (بدون کود) به اجرا درآمد. نتایج نشان داد که عملکرد خشک اندام هوایی و بازده اسانس در روش تغذیه تلفیقی نسبت به سایر روشها بالاتر بود. همچنین چین اول بیشترین عملکرد خشک اندام هوایی و بازده اسانس را در مقایسه با چین دوم داشت. در مجموع 3 سال آزمایش، چین اول تیمار تلفیقی (مخلوط 25 تن کود دامی به همراه 40=N، 32=P و 32=K کیلوگرم در هکتار) در سال دوم، بالاترین عملکرد خشک اندام هوایی (78/2597 کیلوگرم در هکتار) و بازده اسانس (63/81 کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد. بر این اساس عملکرد اندام هوایی و بازده اسانس بهترتیب 73/112 و 32/163 درصد نسبت به شاهد افزایش داشت. براساس نتایج، همبستگی مثبت و معنیداری بین عملکرد خشک و نسبت وزن خشک به تر، درصد و بازده اسانس مشاهده شد. بدین ترتیب میتوان به اثر ترکیب کودهای شیمیایی و دامی بهعنوان یک منبع تغذیه مناسب برای گیاه و همچنین بهعنوان عامل اساسی در اصلاح ساختار خاک اشاره نمود.
عادله کیهانی؛ فاطمه سفیدکن؛ اعظم منفرد
چکیده
اسانسهای گیاهی در طیف وسیعی از محصولات دارویی، غذایی، آرایشی و بهداشتی مورد استفاده قرار میگیرند. مرزه سهندی (Satureja sahendica Bornm.) از خانواده Lamiaceae و انحصاری ایران است. در طب سنتی به اثر ضددرد و ضدعفونت گیاه مرزه اشاره شدهاست. مرزه در موارد ناراحتیهای سینه، سرفه، لاغری، دردهای رماتیسمی و عصبی بکار میرود. تحقیقات نشان داده که ترکیبهای ...
بیشتر
اسانسهای گیاهی در طیف وسیعی از محصولات دارویی، غذایی، آرایشی و بهداشتی مورد استفاده قرار میگیرند. مرزه سهندی (Satureja sahendica Bornm.) از خانواده Lamiaceae و انحصاری ایران است. در طب سنتی به اثر ضددرد و ضدعفونت گیاه مرزه اشاره شدهاست. مرزه در موارد ناراحتیهای سینه، سرفه، لاغری، دردهای رماتیسمی و عصبی بکار میرود. تحقیقات نشان داده که ترکیبهای اصلی اسانس مرزه سهندی پارا-سیمن، تیمول، گاما-ترپینن و کارواکرول بوده و این ترکیبها در صنایع دارویی، غذایی، بهداشتی وآرایشی کاربرد دارند. از آنجا که روش خشککردن و همچنین روش اسانسگیری میتواند بر میزان اسانس تولیدی و کیفیت آن مؤثر باشد، در این تحقیق بهمنظور بررسی اثر روشهای خشک کردن، اندامهای هوایی گیاه در زمان گلدهی کامل از مزرعه تحقیقاتی (مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان قزوین) جمعآوری گردیده و پس از خشک شدن در درجه حرارتهای مختلف (آون C°30، آون C°40، آون C°50) و سایه، هر یک از تیمارها، در سه تکرار به روش تقطیر با آب اسانسگیری شدند. اسانسهای حاصل با استفاده از دستگاههای گاز کروماتوگرافی (GC) و گاز کروماتوگرافی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) تجزیه و شناسایی گردیدند. دادههای حاصل بهوسیله نرمافزار SAS و با استفاده از آزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بازده اسانس بر حسب وزن خشک، مقدار تیمول و مجموع ترکیبهای فنلی اسانس، در روشهای خشککردن با آون C°30، آون C°40 و سایه از نظر آماری اختلاف نداشته ولی خشک کردن در دمای C°50 بازده اسانس پایینتری تولید نمود. ولی مقدار تیمول و همچنین مجموع دو ترکیب فنلی تیمول و کارواکرول در تیمار C°50 بالاتر از سه روش دیگر بود. برای بررسی اثر روش اسانسگیری، اندامهای هوایی گیاه در زمان گلدهی کامل جمعآوری گردیده و پس از خشک شدن در سایه به سه روش تقطیر با آب، تقطیر با آب و بخار آب و تقطیر با بخار مستقیم اسانسگیری شدند. نتایج آنالیز آماری نشان داد که بازده اسانس برحسب وزن خشک در روش اسانسگیری تقطیر با آب (45/1%)، بالاتر از دو روش دیگر بود (در سطح احتمال 1%)، در حالیکه بالاترین مقدار تیمول و کارواکرول در روش تقطیر با بخار آب بدست آمد (در سطح احتمال 5%).
کامکار جایمند؛ محمدحسن عصاره؛ مهدی میرزا؛ محمود نادری؛ شاهرخ کریمی؛ اسلام پارسا
چکیده
درختان اکالیپتوس (Eucalyptus) در شمار گونههای جنگلی سریعالرشد محسوب میشوند که بومی اقیانوسیه هستند، این گونه درختی بیش از 100 سال پیش به ایران وارد شد و در جنوب کشور که محیط مناسبی برای آن بود کشت شد. هدف از این تحقیق بررسی نوسانهای فصلی اسانس و ترکیب 1،8-سینئول در گونههای سازگار اکالیپتوس در استان فارس بود. برگهای 14 گونه اکالیپتوس ...
بیشتر
درختان اکالیپتوس (Eucalyptus) در شمار گونههای جنگلی سریعالرشد محسوب میشوند که بومی اقیانوسیه هستند، این گونه درختی بیش از 100 سال پیش به ایران وارد شد و در جنوب کشور که محیط مناسبی برای آن بود کشت شد. هدف از این تحقیق بررسی نوسانهای فصلی اسانس و ترکیب 1،8-سینئول در گونههای سازگار اکالیپتوس در استان فارس بود. برگهای 14 گونه اکالیپتوس به نامهای E. calcicultrix (Miq.) Blakely؛ E. camaldulensis var. camaldulensis Dehnh؛ E. cornuta؛ E. fruticetorum؛ E. intertexta R.T.Baker؛ E. largiflorens F. Muell.؛ E. lesouefii؛ E. longicornis F. Muell.؛ E. oleosa F. Muell.؛ E. rudis Endl.؛ E. salmonophloia F. Muell.؛ E. salubaris؛ E. stricklandii Maiden؛ E. viridic. از استان فارس به مدت دو سال (1387-1386) در اواسط هر فصل جمعآوری و به روش تقطیر با آب اسانسگیری و توسط دستگاههای کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) مورد تجزیه و شناسایی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در هر منطقه برخی از گونهها ضمن اینکه در فصل یا فصول مشخصی دارای بیشترین بازده و کیفیت از اسانس بودند بهدلیل بالا بودن مقدار اسانس و میزان ترکیب 1،8-سینئول موجود در آن قابل توصیه برای کشت وسیع در آن منطقه به منظور اسانسگیری هستند. بازده اسانس گونههای گونههای مختلف اکالیپتوس در فصول مختلف بین 0/1 تا 8/6 درصد در سال 1386 و 3/0 تا 8/5 درصد در سال 1387 متغیر بودند. گونه E. oleosa F.Muell. در شوسنی، ممسنی بالاترین میزان اسانس را در پاییز (4/6-2/5%) و بالاترین میزان ترکیب 1،8-سینئول را در زمستان (0/94-4/91%) داشت. این گونه بهترین گونه قابل توصیه برای کشت در این منطقه و مناطق مشابه از نظر اقلیمی بوده و بهترین زمان برداشت آن فصل پاییز و زمستان است.
سیدعلیرضا ولدآبادی؛ حسین علیآبادی فراهانی؛ پیام معاونی
چکیده
به منظور بررسی تغییرات میزان اسانس و عملکرد دانه در تودههای مختلف زیره سبز (Cuminum cyminum L.) تحت کاربرد نیتروژن در منطقه قزوین، تحقیق حاضر در سال 1386 در ایستگاه تحقیقات اسماعیلآباد قزوین انجام گردید. آزمایش مزرعهای به صورت کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. عوامل مورد بررسی شامل عامل توده بومی مشتمل بر ...
بیشتر
به منظور بررسی تغییرات میزان اسانس و عملکرد دانه در تودههای مختلف زیره سبز (Cuminum cyminum L.) تحت کاربرد نیتروژن در منطقه قزوین، تحقیق حاضر در سال 1386 در ایستگاه تحقیقات اسماعیلآباد قزوین انجام گردید. آزمایش مزرعهای به صورت کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. عوامل مورد بررسی شامل عامل توده بومی مشتمل بر سه توده بومی زیره سبز سبزوار، بجنورد و اسفراین و عامل کود نیتروژنه حاوی چهار سطح با مقادیر 30، 60، 90 و 120 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار بودند. نتایج نشان داد که تودههای بومی دارای صفات معنیداری با یکدیگر بودند. بهطوری که بیشترین عملکرد اسانس، درصد اسانس، عملکرد دانه، شاخص برداشت و وزن هزاردانه از توده بومی اسفراین و بیشترین عملکرد بیولوژیک از توده بومی بجنورد بدست آمدند. همچنین در رابطه با تیمار کود نیتروژنه مشاهده شد که اثر مثبت معنیداری بر صفات گیاهی داشته و اگرچه کاربرد 120 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار بیشترین عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و وزن هزاردانه را تولید کرد ولی بیشترین عملکرد اسانس، درصد اسانس و شاخص برداشت بهترتیب از کاربرد 90، 60 و 30 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار بدست آمدند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که انتخاب توده برتر گیاهی که سازگاری مناسبی با شرایط اقلیمی منطقه کشت دارد، میتواند صفات کمی و کیفی گیاه مورد نظر را به میزان قابلتوجهی افزایش داده و از طرفی سبب استفاده بهینه از نهادههای زراعی گردد.