اثرات بیولوژیک اسانسها و عصارهها
محمد محمد علیزاده؛ احمد اصغرزاده؛ مریم تاتاری
چکیده
ترکیبهای پلیفنلی گیاهان نقش مهمی در کاهش اثرات بیماری بر بدن دارند. کاسنی (Cichorium intybus L.) یکی از منابع پلیفنل در طبیعت میباشد. برگ کاسنی، حاوی املاح معدنی و گلوکوزیدی به نام شیکورئین (سیکورئین) و ریشه آن دارای مواد قندی، اینولین، پکتین و اسانس است. کبد یکی از اندامهای ضرورری بدن میباشد که بیش از 500 عمکرد حیاتی دارد. تحقیق حاضر ...
بیشتر
ترکیبهای پلیفنلی گیاهان نقش مهمی در کاهش اثرات بیماری بر بدن دارند. کاسنی (Cichorium intybus L.) یکی از منابع پلیفنل در طبیعت میباشد. برگ کاسنی، حاوی املاح معدنی و گلوکوزیدی به نام شیکورئین (سیکورئین) و ریشه آن دارای مواد قندی، اینولین، پکتین و اسانس است. کبد یکی از اندامهای ضرورری بدن میباشد که بیش از 500 عمکرد حیاتی دارد. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر مصرف گیاه کاسنی بر غلظت آنزیمهای کبدی، قدرت باروری و القای نرینگی در رت انجام شد. 32 سر رت به چهار گروه تقسیم گردید. عصاره کاسنی با استفاده از روش سوکسله و حلال متانول تهیه شد. گروههای تیمار، عصاره کاسنی را در مقادیر و غلظتهای مختلف به مدت 28 روز دریافت کردند. یک گروه نیز بهعنوان شاهد در نظر گرفته شد. در روز بیستونهم، خونگیری از ناحیه بطنی قلب انجام شد. برای تعیین اثر مصرف کاسنی بر قدرت باروری و القای نرینگی، در هر گروه لقاح بهصورت طبیعی انجام و تعداد موالید و جنسیت آنها تعیین و با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد که عصاره متانولی کاسنی روی هورمونهای LH (در دوزهای mg.kg-1 100 (0.01>P) و mg.kg-1 200 (0.001>P)) و FSH (در دوزهای mg.kg-1 100 (0.001>P) و mg.kg-1 200 (0.001>P))، تعداد موالید (در دوزهای mg.kg-1 100 (0.01>P) و mg.kg-1 200 (0.01>P)) و زادههای نر (در دوزهای mg.kg-1 100 (0.05>P) و mg.kg-1 200 (0.01>P)) در تیمارهای مختلف در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنیدار ایجاد کرد، اما غلظت آنزیمهای کبدی در تیمارهای مختلف در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنیدار نداشت.
محمدحسین عبدالمحمدی؛ ابوالفضل دادخواه تهرانی؛ معصومه بابایی
چکیده
تتراکلریدکربن طی متابولیسم توسط سیتوکروم P450 به رادیکال CCL3O تبدیل میشود. این متابولیت فعال توسط آنزیم گلوتایتون-s-ترانسفراز (GST: Glutathion s-transferase) با اتصال به گلوتایتون باعث کاهش GSH کبدی و ایجاد آسیب اکسیدایتو در سلولها میشود. به همین دلیل، ترکیبهای دارای خواص آنتیاکسیدانی میتوانند از بروز آسیبهای اکسیداتیو ناشی از ...
بیشتر
تتراکلریدکربن طی متابولیسم توسط سیتوکروم P450 به رادیکال CCL3O تبدیل میشود. این متابولیت فعال توسط آنزیم گلوتایتون-s-ترانسفراز (GST: Glutathion s-transferase) با اتصال به گلوتایتون باعث کاهش GSH کبدی و ایجاد آسیب اکسیدایتو در سلولها میشود. به همین دلیل، ترکیبهای دارای خواص آنتیاکسیدانی میتوانند از بروز آسیبهای اکسیداتیو ناشی از CCL4 جلوگیری کنند. در این مطالعه، رتها به 5 گروه تقسیم شدند. تتراکلریدکربن با دوز ml/kg bw2 و اسانس آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.) با دوز 100 و 200 mg/kg bw و همچنین BHT با دوز mg/kg bw10 بهصورت درون صفاقی (iP) به رتها تزریق شد و نمونههای خون و کبد در زمانهای مختلف پس از تزریق دارو جمعآوری شد. فعالیت آنزیم GST، سطح گلوتایتون احیاء (GSH) و میزان پراکسیداسیون لیپیدها (LP: Lipid Peroxidation) در هموژن بافت کبد و همچنین سطح مارکرهای آسیب بافتی (ALP (Alkaline Phosphatase)،AST (Aspartate Amino Transferase)،ALT (Alanine Amino Transferase) و بیلیروبین) و ظرفیت آنتیاکسیدانی کل، در پلاسما اندازهگیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که تزریق CCL4 منجر به کاهش فعالیت آنزیم GST و همچنین کاهش سطح GSH و افزایش سطح LP در کبد شد که با افزایش سطح AST و ALT همراه بود. تیمار رتها با اسانس آویشن همانند BHT منجر به جلوگیری از تغییرات فوق گردید. بهطور کلی، CCL4 منجر به القاء آسیب اکسیدایتو در بافت کبد شد و تیمار رتها با اسانس آویشن، احتمالا بهدلیل خواص آنتیاکسیدانی قوی، میتواند تا حدودی از بروز این آسیبها در بافت کبد جلوگیری کند. تتراکلریدکربن طی متابولیسم توسط سیتوکروم P450 به رادیکال CCL3O تبدیل میشود. این متابولیت فعال توسط آنزیم گلوتایتون-s-ترانسفراز (GST: Glutathion s-transferase) با اتصال به گلوتایتون باعث کاهش GSH کبدی و ایجاد آسیب اکسیدایتو در سلولها میشود. به همین دلیل، ترکیبهای دارای خواص آنتیاکسیدانی میتوانند از بروز آسیبهای اکسیداتیو ناشی از CCL4 جلوگیری کنند. در این مطالعه، رتها به 5 گروه تقسیم شدند. تتراکلریدکربن با دوز ml/kg bw2 و اسانس آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.) با دوز 100 و 200 mg/kg bw و همچنین BHT با دوز mg/kg bw10 بهصورت درون صفاقی (iP) به رتها تزریق شد و نمونههای خون و کبد در زمانهای مختلف پس از تزریق دارو جمعآوری شد. فعالیت آنزیم GST، سطح گلوتایتون احیاء (GSH) و میزان پراکسیداسیون لیپیدها (LP: Lipid Peroxidation) در هموژن بافت کبد و همچنین سطح مارکرهای آسیب بافتی (ALP (Alkaline Phosphatase)،AST (Aspartate Amino Transferase)،ALT (Alanine Amino Transferase) و بیلیروبین) و ظرفیت آنتیاکسیدانی کل، در پلاسما اندازهگیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که تزریق CCL4 منجر به کاهش فعالیت آنزیم GST و همچنین کاهش سطح GSH و افزایش سطح LP در کبد شد که با افزایش سطح AST و ALT همراه بود. تیمار رتها با اسانس آویشن همانند BHT منجر به جلوگیری از تغییرات فوق گردید. بهطور کلی، CCL4 منجر به القاء آسیب اکسیدایتو در بافت کبد شد و تیمار رتها با اسانس آویشن، احتمالا بهدلیل خواص آنتیاکسیدانی قوی، میتواند تا حدودی از بروز این آسیبها در بافت کبد جلوگیری کند.
مریم مدحج؛ صالح طباطبائی وکیلی؛ محسن ساری؛ سمیه سالاری؛ اسرافیل منصوری
چکیده
با توجه به استفاده از فنول در صنایع پتروشیمی و نیز بهعنوان ضدعفونیکننده در زمینه پزشکی، این ماده به فراوانی مورد استفاده قرار میگیرد. با وجود این، فنول آزاد در محیط برای سلامتی زیانآور میباشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر محافظتی گیاه گلراعی (Hypericum perforatum L.) بر برخی فراسنجههای بیوشیمیایی خون در رتهای مسموم شده با فنول ...
بیشتر
با توجه به استفاده از فنول در صنایع پتروشیمی و نیز بهعنوان ضدعفونیکننده در زمینه پزشکی، این ماده به فراوانی مورد استفاده قرار میگیرد. با وجود این، فنول آزاد در محیط برای سلامتی زیانآور میباشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر محافظتی گیاه گلراعی (Hypericum perforatum L.) بر برخی فراسنجههای بیوشیمیایی خون در رتهای مسموم شده با فنول بود. بدین منظور، تعداد 54 سر رت نر نژاد ویستار در قالب آزمایش فاکتوریل 3×3 با دو فاکتور اصلی گلراعی (سطوح صفر، 250 و 500 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) و فنول (سطوح صفر، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) به 9 تیمار آزمایشی تقسیم شدند. فنول و عصاره بهصورت یک روز در میان و به روش گاواژ تجویز شدند. در روزهای 15 و 30 آزمایش، پس از خونگیری، غلظت برخی فراسنجههای بیوشیمیایی سرم خون ارزیابی شد.در نیمه اول آزمایش، سطح 200 میلیگرم بر کیلوگرم فنول افزایش معنیدار کلسترول و LDL و سطح 100 میلیگرم بر کیلوگرم آن کاهش میزان VLDL سرم خون را موجب شدند (05/0>p). در نیمه دوم آزمایش، بیشترین مقدار HDL در تیمار دریافتکننده سطوح 250 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم گلراعی و فنول و کمترین آن در تیمار 500 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم گلراعی و فنول مشاهده شد (05/0>p). اثرات اصلی و متقابل سایر تیمارها دارای اختلاف آماری معنیداری نبودند (05/0<p). بهطور کلی، یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که سطح 250 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره گیاه گلراعی توانسته از اثر سوء سطح 200 میلیگرم بر کیلوگرم فنول در بلندمدت بر فراسنجه بیوشیمیایی HDL سرم خون بکاهد.
فائزه فاطمی؛ عبدالامیر علامه؛ حسین خلفی؛ محمدباقر رضایی؛ مرضیه سیحون
چکیده
التهاب حاد ریوی یکی از عوارض مزمن سپسیس است که در نهایت منجر به مرگ بیماران مبتلا به سپسیس میشود. با توجه به عوارض مصرف داروهای ضد التهابی، استفاده از گیاهان دارویی نظیر زیره سیاه (Carum carvi L.) به منظور کاهش آسیبهای ناشی از سپسیس، مورد توجه میباشد. در این تحقیق اثر حفاظتی اسانس و عصاره هیدروالکلی زیره سیاه در جلوگیری از آسیب ریوی در ...
بیشتر
التهاب حاد ریوی یکی از عوارض مزمن سپسیس است که در نهایت منجر به مرگ بیماران مبتلا به سپسیس میشود. با توجه به عوارض مصرف داروهای ضد التهابی، استفاده از گیاهان دارویی نظیر زیره سیاه (Carum carvi L.) به منظور کاهش آسیبهای ناشی از سپسیس، مورد توجه میباشد. در این تحقیق اثر حفاظتی اسانس و عصاره هیدروالکلی زیره سیاه در جلوگیری از آسیب ریوی در مدل تجربی التهاب حاد (CLP= Cecal Ligation and Puncture) در رت بررسی شده است و در این راستا، تأثیر این دو عصاره بر پارامترهای استرس اکسیداتیو ازجمله آنزیم میلوپراکسیداز، پراکسیداسیون لیپیدها و گلوتاتیون در بافت ریه رتها در گروههای مختلف بررسی شد. همچنین به منظور بررسی تأثیر پرتودهی گاما بر روی خواص دارویی مواد مؤثره زیره سیاه، 4 گروه از رتها با عصارههای بدست آمده از زیره سیاه پرتودیده، تیمار و پارامترهای فوق در بافت ریه آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که فقط اسانس زیره سیاه، باعث تعدیل پارامترهای دخیل در استرس اکسیداتیو در مدل CLP شده است و عصاره هیدروالکلی هیچگونه تأثیری بر روی عوامل فوق نداشته است. پرتودهی زیره سیاه در دوز مجاز (10 کیلوگری) و دوز استریل (25 کیلوگری) نیز هیچگونه تأثیری بر روی خواص عصارههای استخراج شده از دانههای زیره سیاه نمیگذارد، بهطوری که تأثیر اسانس و عصاره هیدروالکلی حاصل از زیره پرتودیده در تعدیل پارامترهای دخیل در استرس اکسیداتیو همانند زیره پرتوندیده است. بهطور کلی نتایج این تحقیق نشان میدهد که اسانس زیره سیاه قادر است عوارض ناشی از التهاب حاد ریوی را کاهش دهد و پرتودهی زیره به منظور افزایش مدت نگهداری این گیاه دارویی نیز هیچگونه تأثیری در خواص آن ندارد.
نوید معزّی؛ حسین نجفزاده ورزی؛ سالومه شیرعلی
چکیده
کاهش عوارض ترمیم زخم و افزایش سرعت بهبودی از جنبههای مورد تحقیق علم جراحی میباشد. شناخت داروهای ارزان و مؤثر که قابل دسترسی باشند، بهخصوص فراوردههای گیاهی، میتواند ازجمله موارد مشترک در مطالعات مربوط به جراحی و علم فارماکولوژی باشد. از آنجایی که عصاره میوه سنجد (Elaeagnus angustifolia L.) و حنا (Lowsonia intermis L.) در مطالعات قبلی اثر ضد التهابی ...
بیشتر
کاهش عوارض ترمیم زخم و افزایش سرعت بهبودی از جنبههای مورد تحقیق علم جراحی میباشد. شناخت داروهای ارزان و مؤثر که قابل دسترسی باشند، بهخصوص فراوردههای گیاهی، میتواند ازجمله موارد مشترک در مطالعات مربوط به جراحی و علم فارماکولوژی باشد. از آنجایی که عصاره میوه سنجد (Elaeagnus angustifolia L.) و حنا (Lowsonia intermis L.) در مطالعات قبلی اثر ضد التهابی و ضدعفونیکنندگی داشتهاند، بنابراین در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. در چهار گروه از رتهای ماده (هر گروه، 5 سر) که توسط فرمول معمول کتامین/ زایلازین بیهوش شده بودند، توسط تیغ جراحی و در شرایط استریل، برشی به طول 6 سانت بر روی خط پشتی ایجاد شده و با فواصل 1 سانتیمتری بخیه شد. طول زخم از روز اول تا بهبودی کامل اندازهگیری شد و درصد بهبودی در گروههای مختلف مقایسه شد. عصاره الکلی میوه سنجد و خمیر حنا و کرم سولفادیازین نقره هر یک به میزان نیم گرم در هر روز بر روی طول زخم مالیده شد و یک گروه هم بهعنوان شاهد، دارویی دریافت نکردند. میانگین درصد بهبودی در هفته اول برای گروههای شاهد، حنا، سنجد و سولفادیازین نقره بهترتیب 50، 70، 90 و 90 درصد بوده است. بهبودی کامل زخم در تمام طول برش در گروههای شاهد، حنا، سنجد و سولفادیازین نقره بهترتیب پس از 13، 12، 10 و 8 روز حاصل شد. با توجه به میانگین درصد بهبودی در گروههای مختلف، در هفته اول دوره بهبودی، میتوان گفت که عصاره سنجد میتواند با سرعتی معادل سولفادیازین نقره ترمیم زخم را تسریع نماید. در حالی که خمیر حنا در بازه زمانی فوق عملکرد مشابهی را نشان نمیدهد، ولی در طول کل دوره در بهبود زخم نسبتاً مؤثر است.