زراعت و باغبانی
آذر رفعتی؛ نگار ولی زاده؛ فاطمه سفید کن؛ یوسف ایمانی؛ فرید نورمند موید
چکیده
پونهسای البرزی (Nepeta crassifolia Boiss. & Buhse) از خانواده Lamiaceae، گونهای معطر با خاصیت دارویی بوده که بومی و انحصاری ایران است. برای اجرای این تحقیق، بذرها و اندامهای هوایی این گیاه از شش منطقه مختلف در استان آذربایجانشرقی جمعآوری گردید. اندامهای هوایی پس از خشک شدن به روش تقطیر با آب اسانسگیری شده و ترکیبهای موجود در آنها توسط دستگاههای ...
بیشتر
پونهسای البرزی (Nepeta crassifolia Boiss. & Buhse) از خانواده Lamiaceae، گونهای معطر با خاصیت دارویی بوده که بومی و انحصاری ایران است. برای اجرای این تحقیق، بذرها و اندامهای هوایی این گیاه از شش منطقه مختلف در استان آذربایجانشرقی جمعآوری گردید. اندامهای هوایی پس از خشک شدن به روش تقطیر با آب اسانسگیری شده و ترکیبهای موجود در آنها توسط دستگاههای GC و GC/MS شناسایی شدند. همچنین در سال بعد، بذرهای جمعآوری شده، پس از نشاء در گلخانه، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه کشت شدند. در سال دوم سرشاخههای گلدار برداشت و پس از خشک شدن، اسانسگیری شدند. بررسی کمّی اسانس نمونههای رویشگاههای طبیعی و مزرعه نشان داد که درصد اسانس در نمونههای رویشگاه طبیعی با همدیگر اختلاف معنیداری داشته و بیشترین مقدار اسانس متعلق به منطقه مرند بود، در حالی که اسانسهای بدست آمده از نمونههای کشتشده در مزرعه با همدیگر اختلاف معنیداری نداشتند. نتایج ارزیابیها بیانگر این بود که ترکیبهای نپتالاکتون I (4aα, 7α, 7aα) و II (4aα, 7α, 7aβ)، گلوبولول، جرماکرون B، کاریوفیلن اکساید و 8،1-سینئول اجزای اصلی اسانس N. crassifolia را تشکیل داده و بیشترین مقدار نپتالاکتون های I و II در شرایط رویشگاه طبیعی (بهترتیب 69% و 21.7%) و مزرعه (بهترتیب 27.3% و 51.5%)، متعلق به منطقه میشو در مرند بودهاست. گیاهان منطقه سراب نیز در شرایط رویشگاه طبیعی و مزرعه در مقایسه با سایر نمونهها بیشترین میزان نپتالاکتون II را به خود اختصاص داده و بالاترین مقدار ترکیب 8،1-سینئول (21.8%) در اسانس نیز از نمونه گیاهی رویشگاه طبیعی منطقه خریل بدست آمد.
یوسف ایمانی؛ احمد رزبان حقیقی؛ فاطمه سفیدکن؛ محمود نادری
چکیده
بهمنظور مطالعه کموتیپهای اسانس گونه Thymus pubescens Boiss.et Kotschy ex Celak از پنج منطقه استان آذربایجانشرقی برداشت نمونه در مرحله گلدهی انجام گردید. اسانسگیری از نمونهها با استفاده از روش تقطیر با آب انجام شد. آنالیز کمّی و کیفی اسانسها بهوسیله دستگاه GC و GC-MS انجام شد. 26 ترکیب در اسانس مناطق مختلف شناسایی گردید. تجزیه خوشهای براساس ترکیبهای ...
بیشتر
بهمنظور مطالعه کموتیپهای اسانس گونه Thymus pubescens Boiss.et Kotschy ex Celak از پنج منطقه استان آذربایجانشرقی برداشت نمونه در مرحله گلدهی انجام گردید. اسانسگیری از نمونهها با استفاده از روش تقطیر با آب انجام شد. آنالیز کمّی و کیفی اسانسها بهوسیله دستگاه GC و GC-MS انجام شد. 26 ترکیب در اسانس مناطق مختلف شناسایی گردید. تجزیه خوشهای براساس ترکیبهای اسانس با استفاده از روش حداقل واریانس (WARD) نشان داد که پنج منطقه در سه خوشه تقسیمبندی گردیدند. بهطوریکه کموتیپ اول در خوشه اول مربوط به منطقه سهند و خوشه دوم کموتیپ دوم مربوط به منطقه میشو و خوشه سوم شامل مناطق ملکان (ایگدهلو)، کلیبر (یوزبند) و مراغه (کردهده) بودند. نتایج نشان داد که از نظر مقدار کمّی کموتیپ اول (سهند) دارای حداقل مقدار اسانس (31/0%) و کموتیپ سوم در منطقه ایگدهلو دارای بیشترین مقدار اسانس (34/1%) بود. تجزیه به هماهنگکنندههای اصلی نشان داد که در کموتیپ اول ترکیبهای پارا-سیمن (3/4%)، ان-نونانال (8/9%)، متیلاتر تیمول (6/10%)، تیمول (9/30%) و تیمیل استات (5/13%) و در کموتیپ دوم ترکیبهای پارا-سیمن (1/4%)، گاما-ترپینن (2/6%) و کارواکرول (1/82%) و در کموتیپ سوم ترکیبهای پارا-سیمن (6/1-2/7%)، گاما-ترپینن (2/2-5/6%)، تیمول (6/27-6/65%) و کارواکرول (7/3-4/25%) ترکیبهای اصلی هستند.
یوسف ایمانی
چکیده
به منظور بررسی تغییرات کمی اسانس Melissa officinalis در طی مراحل رشد (رویشی، گلدهی، بعد از گلدهی) نمونه برداری از مناطق ارسباران و ملکان طی سالهای 81 و 1380 انجام گردید. نمونه ها در محیط آزمایشگاهی خشک گردیدند. اسانس گیری تمام نمونه ها توسط روش تقطیر با بخار آب انجام گرفت و بعد از آب گیری با سولفات سدیم، وزن اسانسها بدون آب تعیین گردید.نتایج این ...
بیشتر
به منظور بررسی تغییرات کمی اسانس Melissa officinalis در طی مراحل رشد (رویشی، گلدهی، بعد از گلدهی) نمونه برداری از مناطق ارسباران و ملکان طی سالهای 81 و 1380 انجام گردید. نمونه ها در محیط آزمایشگاهی خشک گردیدند. اسانس گیری تمام نمونه ها توسط روش تقطیر با بخار آب انجام گرفت و بعد از آب گیری با سولفات سدیم، وزن اسانسها بدون آب تعیین گردید.نتایج این تحقیق به روش تجزیه واریانس ساده با آزمایش فاکتوریل وتجزیه واریانس مرکب باطرح پایه کاملا تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. درتجزیه واریانس با آزمایش فاکتوریل هر سال به طور جداگانه،اثرات مراحل رشدواثرات متقابل منطقه در مراحل رشد در سطح احتمال 1% معنی داربدست آمد. تجزیه واریانس مرکب داده ها برای بادرنجبویه نشان داد که اثرات سال، مکان و مراحل فنولوژیک معنی دار نبودند، ولی اثر متقابل (سال × مکان) و (سال× مکان ×مراحل فنولوژیک) در سطح احتمال 1% معنی دار بودند. مقایسه میانگین ها با آزمون حداقل اختلاف معنی دار (L.S.D) در سطح احتمال 5% انجام گرفت بر اساس نتایج حاصل از این بررسی بالاترین مقدار اسانس بادرنجبویه مربوط به منطقه ملکان در مرحله گلدهی در سال اول بود. (0.197%). میانگین اثر متقابل (سال × مکان) نشان داد که میزان اسانس بادرنجبویه در ملکان در سال اول و دوم به ترتیب 0.108%، 0.08% و در منطقه ارسباران به ترتیب 0.035%، 0.018% می باشد.