موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121Repellency of Nerium oleander L., Lavandulla officinalis L. and Ferula assafoetida L. extracts on Tribolium castaneum (Herbst)اثرات دورکنندگی عصارههای گیاهان خرزهره (Nerium oleander L.) اسطوخودوس (Lavandula officinalis L.) و آنغوزه (Ferula assafoetida L.) روی شپشه آرد Tribolium castaneum (Herbst)4434521007310.22092/ijmapr.2008.10073FAجواد ناظمی رفیعدانشگاه تربیت مدرس، دانشکده کشاورزی، گروه حشره شناسی کشاورزیسعید محرمیپوردانشگاه تربیت مدرس، دانشکده کشاورزی، گروه حشره شناسی کشاورزیJournal Article20070429Red flour beetle <em>Tribolium castaneum </em>isa major pest of stored products especially cereal flour depreciating the quantity and quality of the food economically. The application of repellents could be considered as a new control method in storage. In this study repellent activity of extracts from leaf, red and white flowers of <em>Nerium oleander</em>, <em>Lavandula officinalis</em> leaves and <em>Ferula assafoetida</em> gum was assayed on <em>T.</em> <em>castaneum</em>. Experiments were conducted in dark condition at 27±1ºC and 70-80% RH. To determine percentage repellency (PR), filter paper disks were impregnated with different concentrations of plant extracts. Each filter paper was divided into two equal parts. Then, each half-disk was separately added by extract dilutions (1.99, 3.98, 11.94, 19.90 and 27.78 μl/cm<sup>2</sup>) or acetone as control. Each treated half-disk was then attached lengthwise edge-to-edge, to a control half-disk with adhesive tape and placed in a petri dish (8cm diam.). Twenty adult insects were released in the middle of each filter paper, and the insects that settled on each half, were counted after 1 h and then at hourly intervals for 5h. The results showed that the repellency of <em>Ferula</em> gum was significantly higher than that of remaining extracts. The highest PR (98.75%) was observed in the <em>Ferula</em> gum in the concentration of 27.78 μl/cm<sup>2</sup>. While, the lowest PR (5.5%) was shown in the <em>Lavandula</em> leaf extract in 1.99 μl/cm<sup>2</sup>. Repellency increased with concentration in all cases, the repellent effect did not decreased with time over the 5-h experimental period.شپشه آرد یکی از آفات مهم محصولات انباری، به خصوص آرد است که باعث خسارت اقتصادی بر کمیت و کیفیت آرد میشود. از آنجا که استفاده از دورکنندهها میتواند یکی از روشهای نوین در کنترل آفات انباری بهحساب آید، در این پژوهش قدرت دورکنندگی عصارههای برگ، گل قرمز و گل سفید خرزهره (<em>Nerium</em> <em>oleander </em>L.)، برگ اسطوخودوس (<em>Lavandula officinalis </em>L<em>.</em>) و صمغ آنغوزه (<em>Ferula assafoetida </em>L<em>.</em>) در شرایط اتاق رشد، در دمای 1±28 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 80-70 درصد و در تاریکی روی حشرات کامل شپشه آرد مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تعیین درصد دورکنندگی، از کاغذهای صافی آغشته به غلظتهای مختلف عصارههای گیاهی استفاده شد. هر کاغذ صافی به دو نیمه مساوی تقسیم شد. هر نیمه بهطور جداگانه با غلظتهای 99/1، 98/3، 94/11، 90/19 و 78/27 میکرولیتر بر سانتیمتر مربع آغشته شد. نیمه دیگر به عنوان شاهد فقط با حلال استون آغشته گردید. سپس، دو نیمه کاغذ توسط چسب نواری به هم متصل شده و در پتریدیش (قطر 8 سانتیمتر) قرار گرفتند. در هر پتریدیش 20 حشره کامل شپشه آرد را در وسط کاغذ صافی قرار داده و تعداد حشرات کامل موجود روی هر نیمه، هر یک ساعت تا پنج ساعت مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که عصاره صمغ آنغوزه نسبت به عصارههای برگ، گل قرمز و گل سفید خرزهره و برگ اسطوخودوس به طور معنیداری دارای قدرت دورکنندگی بسیار بالایی بود. بهطوری که درصد دورکنندگی این عصاره روی شپشه آرد در غلظت 78/27 میکرولیتر بر سانتیمتر مربع پس از دو ساعت 75/98 درصد بود. کمترین درصد دورکنندگی (5/5 درصد) در غلظت 99/1 میکرولیتر بر سانتیمتر مربع در عصاره برگ اسطوخودوس دیده شد. در تمام موارد با افزایش غلظت، قدرت دورکنندگی افزایش یافت و با گذشت زمان در طی پنج ساعت از قدرت آن کاسته نشد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121In vivo antibacterial effects of garlic aqueous extract on Salmonella typhimurium infected rabbitsنقش عصاره آبی سیر در کاهش دفع مدفوعی سالمونلا تیفیموریوم در خرگوشهای آلوده به باکتری4534571007410.22092/ijmapr.2008.10074FAمحمدرضا جلالیندوشنعضو هیئت علمی گروه پاتولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهدحسین جعفریعضو هیئت علمی گروه فارماکولوژی، دانشگاه علوم پزشکی قزوینپرویز اولیاءعضو هیئت علمی گروه میکروبشناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهدنادر فلاحعضو هیئت علمی گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهدعلی دواتیعضو هیئت علمی گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهدJournal Article20070522Salmonellosis is one of the most common infections in developing countries. Antibiotics used for management, may led not only to drug-resistance, but also to some serious complications. Since antiquity medicinal plants have been used for treatment of diseases, Garlic is one of these agents with multiple effects i.e. antibacterial effects. Sixty rabbits of Dutch-polish race were randomly divided in three equal groups; contaminated with no treatment as the control group, contaminated with treatment by low and high-doses of garlic aqueous extract in the other groups. All rabbits were infected with 10<sup>11</sup> CFU of <em>S. typhimurium</em> fourty-eight hours after contamination, garlic aqueous extract was used in treated-groups at 20mg/kg and 40mg/kg three times a day. Stool culture is performed at first before contamination and after 24, 48, 72, 96 and 168 hours of treatment. Bacterial colony count stool showed significant statistics in different days. A significant difference was also seen in colony count of treated groups with non-treated group (p<0.001). But there was no definite difference in stool colony count of treated groups (low dose & high dose). So garlic aqueous extract has antibacterial effects on <em>S.typhimurium</em>. Further studies are recommended for clinical usage of this agent.سالمونلوز یکی از شایعترین بیماریهای عفونی در کشورهای در حال توسعه است که برای درمان آن از آنتیبیوتیکها استفاده میگردد. استفاده از آنتیبیوتیک میتواند منجر به عوارض خطرناک ناشی از دارو و مقاومت دارویی گردد. از اینرو، از مدتها قبل برای درمان بسیاری از بیماریهای عفونی از گیاهان دارویی استفاده شده که یکی از این گیاهان سیر است که دارای اثرات متنوعی از جمله، اثرات ضد باکتریایی میباشد. در مورد اثر سیر بهصورت <em>in vivo</em> بر روی سالمونلا تیفیموریوم (<em>Salmonella typhimurium</em>) مطالعه نشده است و در این مطالعه نقش آن در کاهش دفع مدفوعی باکتری مورد مطالعه قرار میگیرد. 60 خرگوش نر از نژاد Dutch polish در سه گروه شامل گروههای آلوده بدون درمان، آلوده با درمان دوز پایین و آلوده با درمان دوز بالای عصاره سیر مورد مطالعه قرار گرفتند. تمام حیوانات با CFU 10<sup>11</sup> باکتری سالمونلا تیفیموریوم بهصورت خوراکی آلوده شده و 48 ساعت پس از آلودگی عصاره آبی سیر با دوز mg/kg20 و mg/kg40، سه بار در روز به گروههای تحت درمان بهصورت خوراکی تجویز و کشت مدفوع بدون درمان انجام شد. شمارش کلونی باکتری اختلاف معنیداری را در روزهای مختلف نشان داد و همچنین اختلاف معنیداری در شمارش کلونی بین گروههای تحت درمان و گروه بدون درمان دیده شد (p<0.001)، اما اختلاف معنیداری بین دو گروه تحت درمان وجود نداشت. در مجموع، بهنظر میرسد عصاره آبی سیر دارای اثرات ضد باکتریال روی سالمونلا تیفیموریوم است.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121The effect of chronic oral feeding of aerial part of Apium graveolens L. on blood levels of glucose and lipids of streptozotocin-diabetic ratsاثر مصرف مزمن خوراکی بخش هوایی کرفس کوهی (Apium graveolens L.) بر میزان گلوکز و چربیهای سرم خون در موش سفید بزرگ دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین4584671007510.22092/ijmapr.2008.10075FAمهرداد روغنیدانشیار فیزیولوژی، دانشگاه شاهد، دانشکده پزشکی، گروه فیزیولوژی و مرکز تحقیقات گیاهان دارویی، تهرانتوراندخت بلوچنژاد مجرددانشیار فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشکده پزشکی، گروه فیزیولوژی، تهرانمرجان رمضانیدانشجوی پزشکی، دانشگاه شاهد، دانشکده پزشکی، تهرانJournal Article20070126Diabetes mellitus is one of the most common endocrine disorders which accompanies multiple metabolic abnormalities. On the other hand, Apium graveolens L. (AG) has been known to reduce lipid peroxidation and lower some serum lipids in an animal model of hyperlipidemia. Therefore, the effect of chronic oral administration of this plant on serum glucose, triglyceride, total cholesterol, and HDL- and LDL-cholesterol level of diabetic rats was investigated. For this purpose, male Wistar rats (n = 40)(270-320 g; 3.5-4.5 months old) were randomly divided into 4 groups, i.e. control, AG-treated control, diabetic, and AG-treated diabetic groups. The treatment groups received oral administration of plant-mixed pelleted food (6.25%, w/w) for 6 weeks. Serum glucose, triglyceride, total cholesterol, LDL- and HDL- cholesterol levels were determined before the study, and at the 3rd and 6th weeks after the study. There was a significant reduction (p<0.01) in weight of animals in AG-treated and untreated diabetic groups after 6 weeks as compared to control one and the existing difference between these two groups were not significant. In addition, serum glucose level in diabetic group increased 6 weeks after the experiment as compared to the data a week before the study (P<0.001) and AG treatment of diabetic rats only had a slight and non-significant effect. Furthermore, triglyceride level in diabetic group increased 6 weeks after the experiment in comparison with related data one week before the study (P<0.05) and there was a significant lower level of triglyceride in AG-treated diabetic rats (p<0.01). Furthermore, a similar significant reduction was obtained for AG-treated-diabetic group compared to diabetic group regarding serum cholesterol level (p<0.05). On the other hand, HDL- and LDL- cholesterol levels were significantly higher (p<0.05) and lower (p<0.01) in AG-treated diabetic group compared to untreated diabetic group, respectively. As a result, oral chronic administration of AG has no significant hypoglycemic effect but leads to appropriate changes in blood lipid profile.بیماری دیابت شیرین در زمره شایعترین بیماریهای سیستم غدد درونریز بدن است که با عوارض متابولیک متعدد همراه میباشد. از طرف دیگر، گیاه کرفس کوهی (<em>Apium graveolens</em> L.) دارای خاصیت کاهشدهندگی سطح پراکسیداسیون لیپیدی و سطح برخی چربیهای سرم در مدل تجربی هیپرلیپیدمی در حیوانات آزمایشگاهی میباشد. بنابراین در بررسی حاضر، اثر مصرف مزمن خوراکی این گیاه بر میزان گلوکز، تریگلیسیرید، کلسترول تام، کلسترول در LDL و HDL خون موش صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور موشهای صحرایی نر (40=n) از نژاد ویستار در محدوده وزنی320-270 گرم با سن 5/4-5/3 ماه بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با کرفس کوهی، دیابتی و دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی تقسیمبندی شدند. دو گروه تحت تیمار با کرفس کوهی، پودر گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (25/6% بر اساس یک نسبت وزنی) را بهمدت 6 هفته بدون محدودیت دریافت نمودند. میزان گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول تام و کلسترول در LDL و HDL سرم خون قبل از بررسی و در هفتههای سوم و ششم پس از بررسی تعیین گردید. وزن حیوانات دو گروه دیابتی و دیابتی تحت تیمار با بخش هوایی کرفس کوهی یک کاهش معنیدار (01/0p<) در مقایسه با گروه کنترل در هفته ششم نشان داد و تفاوت موجود بین دو گروه دیابتی و دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی در حد معنیدار نبود. میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنیداری را در هفته ششم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان داد (001/0p<) و در گروه دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی، کاهش مختصر و غیر معنیدار در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد. بهعلاوه سطح تریگلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنیداری را در هفته ششم نسبت به هفته قبل از بررسی (05/0p<) نشان داد و سطح تریگلیسیرید در هفته ششم در گروه دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی در مقایسه با گروه دیابتی بهطور معنیدار پایینتر بود (01/0p<). همچنین یک کاهش معنیدار در سطح کلسترول سرم در گروه دیابتی تحت درمان با کرفس کوهی در هفته ششم در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (05/0p<). از طرف دیگر، میزان کلسترول HDL و LDL در گروه دیابتی تحت تیمار در هفته ششم در حد معنیدار و بهترتیب بیشتر و کمتر از گروه دیابتی بود (05/0p< و 01/0p<). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تجویز خوراکی و مزمن کرفس کوهی بهمدت 6 هفته در مدل تجربی دیابت قندی هر چند فاقد اثر هیپوگلیسیمیک بارز بوده، ولی موجب تغییرات مطلوب و سودمند در سطح لیپیدهای خون میگردد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121The analgesic effect of alcoholic extract of Carum copticum (L.) C. B. Clarke on choronic pain in miceاثر ضد دردی عصاره الکلی گیاه زنیان (Carum copticum (L.) C. B. Clarke) بر درد مزمن در موش سوری4684761007710.22092/ijmapr.2008.10077FAسیدحسن حجازیانمربی گروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات گیاهان دارویی، دانشکده پزشکی شهید صدوقی، دانشگاه علوم پزشکی یزدمحمدحسین دشتیاستادیار گروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات گیاهان دارویی، دانشکده پزشکی شهید صدوقی، دانشگاه علوم پزشکی یزداشرفالسادات سلامیکارشناس آزمایشگاه گروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات گیاهان دارویی، دانشکده پزشکی شهید صدوقی، دانشگاه علوم پزشکی یزدJournal Article20070407One of the important objectives of biological investigations is to find substances which are involved in relieving pain. In this regard, application of medicinal herb are very useful. <em>Carum</em> <em>copticum</em> (L.) C. B. Clarke from <em>Umbelliferae</em> family has been introduced as an analgesic agent in Iranian traditional literature and it is widely used to relieve neuropathic pain and headache. In the present study we conducted to investigate the analgesic effect of <em>Carum</em> <em>copticum</em> fruit on formalin induced pain as compared with morphine. In this study formalin test was used as a standard pain inducing test and the analgesic effect of intra peritoneal injection of 400mg/kg of <em>Carum</em> <em>copticum</em> extract were compared with different concentrations of morphine (1&2mg/kg). The findings show that <em>Carum</em> <em>copticum</em> has no effect on early response of pain but its effect on late phase of formalin test in chronic response of pain is significant (P=0.01). This effect was the same as 1mg/kg of morphine sulfate. According to our finding <em>Carum</em> <em>copticum</em> extract significantly reduced pain sensation in inflammatory phase of formalin test. This may be due to its essential oil which has been reported to have an analgesic and inflammatory effect.یکی از اهداف تحقیقات بیولوژیکی یافتن موادی جهت کاهش و تسکین درد میباشد که بهوسیله بیماریهای مختلف بروز میکند. در این راستا، استفاده از گیاهان دارویی اهمیت دارد. گیاه زنیان (<em>Carum</em> <em>copticum</em> (L.) C. B. Clarke) در طب سنتی ایران به عنوان یک ماده تسکین دهنده معرفی شده و در دردهای نروپاتیک و سردرد استفاده میشود. مطالعه حاضر تحقیقی است که بر روی اثر ضد دردی میوه این گیاه بهوسیله تست فرمالین صورت گرفته و با مرفین مقایسه شده است. در این مطالعه، آزمون فرمالین به عنوان یک آزمون استاندارد ایجاد کننده درد مورد استفاده قرار گرفت و اثر ضد دردی با تزریق داخل صفاقی عصاره زنیان با غلظت 400 میلیگرم/کیلوگرم با غلظتهای مختلف مرفین سولفات (1 و 2 میلیگرم بر کیلوگرم) مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان میدهد که زنیان در مرحله اول درد ناشی از فرمالین که نوعی درد حاد محسوب میشود اثری نداشته، اما اثر آن بر مرحله دوم درد فرمالین که نوعی درد مزمن است معنیدار میباشد (P<0.01) و این اثر با اثر مرفین به میزان 1 میلیگرم/کیلوگرم همخوانی دارد. بنابراین، عصاره زنیان به صورت معنیداری احساس درد را در فاز التهابی ناشی از فرمالین کاهش داده که این اثر ممکن است به علت وجود روغنهای اسانسی موجود در زنیان باشد که دارای اثر ضد دردی و ضد التهابی میباشد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121In vitro antimicrobial effects of Zataria multiflora Boiss., Myrtus communis L. and Eucalyptus officinalis against Streptococcus pneumoniae, Moraxella catarrhalis and Haemophilus influenzaeارزیابی اثر ضد میکروبی اسانسهای Zataria multiflora Boiss.، Myrtus communis L. و Eucalyptus officinalis بر استرپتوکوکوس پنومونیه٬ هموفیلوس آنفلوانزا و موراکسلا کاتارهالیس با روش in vitro4774831007810.22092/ijmapr.2008.10078FAمحمدحسین یزدیدانشجوی کارشناسی ارشد میکروبشناسی، دانشگاه علوم پزشکی تهرانمحمدرضا پورمنداستادیار میکروبشناسی مولکولی، گروه پاتوبیولوژی، دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهرانمنصور بیاتاستادیار قارچ شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقاتآریو شاهین جعفریدکترای دامپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد کرجJournal Article20070528In order to investigate the antimicrobial effects of Iranian herbal essences of <em>Zataria multiflora</em> Boiss., <em>Myrtus communis</em> L. and <em>Eucalyptus officinalis</em>, this research was conducted under CLSI guidelines<em> in vitro</em> situation. Since <em>Streptococcus pneumoniae, Moraxella catarrhalis</em> and <em>Haemophilus influenzae</em> are highly involved in Sinusitis and Bronchitis, the antibacterial effects of the essences were investigated on these species. Antibiotic susceptibility testing was performed by disk diffusion method for the essential oils and of determination Minimum Inhibitory Concentration (MIC) was carried out by serial dilutions. <em>Zataria multiflora</em> was effective against all the tested bacterias e.g.<em> Streptococcus pneumoniae</em> (52mm)<em>, Moraxella catarrhalis </em>(55mm) and <em>Haemophilus influenzae </em>(40mm) based on disk diffusion method. Furthermore, the highly effective inhibition of <em>Myrtus communis</em> was on <em>Moraxella catarrhalis</em> (50 mm) (MIC≥78.66 µg/ml). This study showed that the herbal essences are very active against <em>Streptococcus pneumoniae, Moraxella catarrhalis</em> and <em>Haemophilus influenzae</em> <em>in vitro</em> situation. This confirms the application of herbal medicines for treating a range of infectious diseases in ancient times.در منابع مختلف گیاه درمانی از گیاهانی مثل، آویشن شیرازی (<em>Zataria multiflora</em> Boiss.) ، اکالیپتوس (<em>Eucalyptus</em> <em>officinalis</em>) و مورد (<em>Myrtus communis </em>L.) بهعنوان عوامل آنتیباکتریال یاد شده است. سینوزیت و برونشیت در بین مراجعان سرپایی به پزشک که احتیاج به تجویز آنتیبیوتیکی دارند، حدود 75 درصد از موارد را شامل میشود. از جمله باکتریهای شایع در ایجاد این بیماریها، میتوان به استرپتوکوکوس پنومونیه، هموفیلوس آنفلوانزا و موراکسلا کاتارهالیس اشاره کرد. در این مطالعه که به روش <em>in vitro</em> میباشد، اثر ضد میکروبی سه نوع اسانس گیاهی بر روی میکروارگانیسمهای استرپتوکوکوس پنومونیه، موراکسلا کاتارهالیس و هموفیلوس آنفلوانزا که از عوامل مهم سینوزیت و برونشیت میباشند، بررسی گردید. ابتدا تست کمی حداقل غلظت مهار کننده رشد (MIC) نسبت به این اسانسها انجام گرفت. سپس تست کیفی (دیسک دیفیوژن) با توجه به غلظت لوله MIC هر باکتری با هر اسانس انجام گرفت. نتایج تست کمیMIC از اسانسهای مورد بررسی در مورد استرپتوکوکوس پنومونیه با آویشن 88/163 میکروگرم در میلیلیتر، موراکسلاکاتارهالیس با آویشن 94/81 میکروگرم در میلیلیتر و در هموفیلوس آنفلوانزا با اسانس اکالیپتوس 66/152 میکروگرم در میلیلیتر بدست آمد و در تست دیسک دیفیوژن معلوم شد، بیشترین قطر هاله عدم رشد باکتری استرپتوکوکوس پنومونیه مربوط به آویشن (mm 52) و پس از آن اکالیپتوس mm) 48( و مورد (mm 30) بوده است. در مورد موراکسلا کاتارهالیس این وضعیت در مورد آویشن (mm 55) مورد (mm 50) و اکالیپتوس (mm 34) بوده است. در مورد هموفیلوس آنفلوانزا، آویشن (mm 40)، مورد (mm 22) و اکالیپتوس (mm 18) بوده است. نتایج، بیانگر اثرات خوب اسانسهای آویشن، اکالیپتوس و مورد بر روی 3 میکروارگانیسم عامل سینوزیت و برونشیت میباشد و میتوانیم به ساخت داروی مناسب برای از بین بردن این میکروارگانیسمها با منشأ گیاهی و با عوارض بسیار کمتر دارویی امیدوار باشیم.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121The effect of Nitrogen fertilizer on essential oil content and compositions of Mexican marigold (Tagetes minuta L.)تأثیر نیتروژن بر مقدار و اجزای تشکیل دهنده اسانس گیاه جعفری مکزیکی (Tagetes minuta L.)4844911008010.22092/ijmapr.2008.10080FAبهناز دادماندانشجوی کارشناسی ارشد باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرسرضا امیدبیگیعضو هیئت علمی گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرسفاطمه سفیدکنعضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور0000-0001-7170-0002Journal Article20061206This field experiment was conducted from April to October 2005 in order to study the effects of different nitrogen levels (0, 50, 100, 150 and 200 kg ha<sup>-1</sup>) on essential oil content and compositions of Mexican marigold (<em>Tagetes minuta</em> L.). The utilization of nitrogen significantly affected essential oil content and compositions of Mexican marigold compared to control samples without nitrogen fertilizer. The application of 200 kg ha<sup>-1</sup> nitrogen gave the highest oil content (1.16%). The results of the oil analysis showed that the constituents of the oils varied between nitrogen levels. There fore it could be concluded that for maximum production of essential oil, Mexican marigold should be grown with 200 kg ha<sup>-1</sup> nitrogen but in order to preserve environment by decrease consuming fertilizer and soil management it is better to suggest 150 kg ha<sup>-1</sup> nitrogen to produce safer crops because of the little differences of 150 with 200 kg ha<sup>-1</sup> nitrogen on oil content.این تحقیق به شکل کشت مزرعهای از فروردین تا مهر 1384 به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف کود نیتروژن (0، 50، 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار) بر مقدار و اجزاء تشکیل دهنده اسانس گیاه جعفری مکزیکی (<em>Tagetes minuta</em> L.) صورت گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که سطوح مختلف کود نیتروژن تأثیر معنیداری بر کمیت و کیفیت ماده مؤثره گیاه جعفری مکزیکی دارد. حداکثر میزان اسانس در تیمار 200 کیلوگرم در هکتار نیتروژن به میزان 16/1 درصد بدست آمد. براساس نتایج بدست آمده، اجزاء تشکیل دهنده اسانس و درصد آنها نیز تحت تأثیر مصرف کود نیتروژن قرار گرفت. بنابراین در این تحقیق بهترین تیمار جهت حصول به حداکثر عملکرد پیکر رویشی و اسانس، مصرف 200 کیلوگرم در هکتار نیتروژن است. ولی با توجه به مسائل زیست محیطی و مدیریت مزرعه و هزینه مصرف کود و اختلاف جزئی در میزان اسانس بدست آمده در تیمار 150 کیلوگرم در هکتار با 200 کیلوگرم در هکتار، بهتر است با مصرف 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن محصول مناسبتری تولید نماییم.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121Relation of antioxidative property and free radical scavenging capacity to the antimicrobial characteristics of essential oils from Mentha spicata L. and Chenopodium ambrosioides L.رابطه فعالیتهای ضد میکروبی روغنهای اسانسی Mentha spicata L. و Chenopodium ambrosioides L. با خواص آنتیاکسیدانی و رادیکالزدایی آنها4925031008110.22092/ijmapr.2008.10081FAایرج رسولیعضو هیئت علمی دانشگاه شاهدلطیف گچکارعضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیداود یادگارینیاعضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیمحمدباقر رضاییعضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورمسعود تقیزادهعضو هیئت علمی دانشگاه شاهدمحمدهادی فکورکارشناس ارشد میکروبیولوژیعبدالامیر علامهعضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس0000-0003-0757-9572Journal Article20070623Lipid peroxidation is the most important deteriorative effect of free radicals that leads to destruction of cell membrane. The routine use of antioxidants is becoming more limited due to their instability and their probable carcinogenic effects. The use of natural additives and antioxidants in treatment of microbial and non microbial diseases is gaining momentum among people. In the present work, we extract and identify the chemical compounds of the essential oils of <em>Mentha spicata</em> L. and <em>Chenopodium ambrosioides</em>.L. Antioxidative property, free radical scavenging capacity and antimicrobial characteristics of oils were then studied. The microorganisms employed in this study were: <em>E.coli, S.aureus, S.enteritidis, L. monocytogenes. </em>The plants were hydrodistilled and the essential oils were extracted. The chemical constituents of the oils thus obtained were identified by GC/MS. Employing disc diffusion and tube dilution methods antimicrobial effects of the oils on were studied. Zones of microbial growth inhibition and Minimum Inhibitory and Bactericidal concentrations (MIC & MBC) of the microorganisms exposed to various dilutions of the oils were determined. Kinetics of microbial death were determined. Antioxidant properties of the oils were tested and their relation to antimicrobial properties of the oils were studied. Chemical analysis lead to identification of 14 and 13 compounds in the essential oils of <em>Mentha spicata</em> and <em>Chenopodium ambrosioides</em>, respectively. The sensitivity of bacteria to the oils were the order of <em>L. monocytogenes> E. coli> S. aureus> S. enteritidis</em>. The antibacterial properties of the essential oils from <em>Mentha spicata</em> leaves were higher than the oils from <em>C. ambrosioides</em> leaves. The D values for <em>E. coli, S. aureus, S. enteritidis</em> and <em>L. monocytogenes</em> exposed to the MBC levels of the essential oils were: <em>Mentha spicata</em> (6.42, 10, 6.42, 6.42) and <em>Chenopodium ambrosioides</em> (2.85, 4.28, 5, 4.28) minutes respectively. The zones of microbial growth inhibitions were not correlated to microbicidal kinetics of the oils. The oils had antioxidant properties equivalent to or higher than synthetic BHA antioxidant. The correlation between antioxidative properties and antimicrobial activities of the oils were studied.اسانس گیاهان پونه (<em>Mentha spicata</em> L.) و سلمک معطر (<em>Chenopodium ambrosioides </em>L.)، با روش تقطیر با بخار آب استخراج و ترکیبهای آنها با دستگاههای گاز کروماتوگرافی (GC) و گاز کروماتوگرافی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) شناسایی شد. سپس فعالیتهای آنتیاکسیدانی و رادیکالزدایی اسانسها مورد سنجش قرار گرفته و تأثیر ضد میکروبی آنها ارزیابی شد. میکروارگانیسمهای مورد پژوهش، <em>E. coli</em>، <em>S. aureus</em>، <em>S. enteritidis</em> و <em>L. monocytogenes</em>بودند. نمای حساسیتی میکروارگانیسمها و حداقل غلظت مهارکنندگی و کشندگی (MIC, MBC) روغنهای اسانسی تعیین گردید. سینتیک مرگ میکروبی نیز بر اساس مدت زمان تأثیر کشندگی اسانسها مورد بررسی قرار گرفت. خواص آنتیاکسیدانی روغنهای اسانسی تعیین و رابطه آنها با خواص ضد میکروبی اسانسها بررسی گردید. در اسانسهای <em>Mentha spicata</em> و <em>Chenopodium ambrosioides</em> بهترتیب 14 و 13 ترکیب شناسایی شد. <em>L. monocytogenes</em><em>، </em><em>E. coli</em><em>، </em><em>S. aureus</em>و <em>S. enteritidis</em> بهترتیب نسبت به اسانسها حساسیت نشان دادند. تأثیر ضد میکروبی برگ پونه قویتر از سلمک معطر بود. ارزش D باکتریهای <em>E. coli</em><em>، </em><em>S. aureus</em>، <em>S. enteritidis</em> و<br /> <em>L. monocytogenes</em> در برابر اسانسهای پونه و سلمک معطر بهترتیب (28/4 و 5)، (8/2 و 5)، (42/6 و 42/6) و (5 و 28/4) بود. اندازه قطر هاله عدم رشد ارتباط چندانی با سینتیک میکربکشی آن نداشت. اسانسهای تحت مطالعه دارای خاصیت آنتیاکسیدانی مساوی یا برتر در مقایسه با آنتیاکسیدان شیمیایی BHA هستند. ارتباط مستقیم بین خاصیت آنتیاکسیدانی با قدرت ضد میکروبی آنها مورد بررسی قرار گرفت.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121The effect of drought stress on proline contents, soluble sugars, chlorophyll and relative water contents of balm (Melissa officinalis L.)اثر تنش خشکی بر میزان پرولین، قندهای محلول، کلروفیل و آب نسبی (RWC) بادرنجبویه (Melissa officinalis L.)5045131009010.22092/ijmapr.2008.10090FAبهلول عباسزادهکارشناس ارشد، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور0000-0002-1292-7415ابراهیم شریفی عاشورآبادیعضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورمحمدحسین لباسچیعضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور0000-0002-6015-0719محمود نادری حاجیباقر کندیکارشناس، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور0000-0003-1909-1144فوزیه مقدمیکارشناس ارشد، دانشگاه پیام نور ابهرJournal Article20070529In this research effect of drought stress on physiological characteristics of balm <em>(Melissa officinalis </em>L<em>.)</em> was performed under field condition in Karaj, Iran in 2005. Experiment was conducted using randomized complete block design with 4 replications. Treatment included T1 (non stress), T2 (80%FC), T3 (60%FC), T4 (40%FC) and T5 (20%FC). Effect of drought stress on chlorophyll a, chlorophyll b, proline, soluble sugars, relative water contents, percentage and yield of essential oil were significant (α=0.001). Effect of drought stress on total chlorophyll was significant (α=0.005). Comparison of treatment means showed that highest chlorophyll a (1.921mg/l), chlorophyll b (1.197mg/l), total chlorophyll (2/283mg/l) were related to T1 (control), T5 (20%FC) and T1 (control), respectively. Highest accumulation of proline with 2.545 mg/l mean was related to T3 (60%FC). Maximum relative water content with 93.369 mean percentage related to T1 (control). It could be concluded that plant accumulation of proline and solublesugars increased tolerance and showed that moderate drought stress is beneficial for balm production.در این تحقیق تأثیر تنش خشکی بر ویژگیهای فیزیولوژیک گیاه دارویی بادرنجبویه (<em>Melissa officinalis </em>L.)، در سال 1385 در شرایط مزرعه در شهرستان کرج مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار با منظور نمودن تیمارهای 1T (بدون تنش)، 2T (80% ظرفیت زراعی)، 3T (60% ظرفیت زراعی)، 4T (40% ظرفیت زراعی) و 5T (20% ظرفیت زراعی) اجرا گردید. تأثیر تنش خشکی بر کلروفیل a، کلروفیل b، پرولین، قندهای محلول، RWC، بازده و عملکرد اسانس در سطح یک درصد معنیدار بود. تأثیر تنش خشکی بر کلروفیل کل در سطح پنج درصد معنیدار بود. مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل بهترتیب با میانگین 921/1، 197/1، 283/2 میلیگرم در لیتر مربوط به تیمارهای 1T (شاهد)، 5T (FC%20) و 1T (شاهد) بود. بیشترین تجمع پرولین با میانگین 112/2 میلیگرم در لیتر مربوط به تیمار 5T (FC%20) بود. بالاترین مقدار قند محلول با میانگین 545/2 میلیگرم در لیتر متعلق به تیمار 3T (FC%60) بود. حداکثر RWC با میانگین 369/93 درصد مربوط به تیمار 1T (بدون تنش) میباشد. نتایج این بررسی نشان داد که گیاه برای مقاومت به خشکی مقدار پرولین و قندهای محلول را افزایش میدهد. همچنین برای تولید بالاترین میزان اسانس از گیاه بادرنجبویه میتوان از تنش متوسط (FC%60) استفاده کرد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121Genetic diversity in Ferula gummosa Boiss. populations of Iran using RAPD molecular markersبررسی تنوع ژنتیکی جمعیتهای باریجه (Ferula gummosa Boiss.) ایران، با استفاده از مارکرهای مولکولی RAPD5145221009110.22092/ijmapr.2008.10091FAاسماعیل طالبی کویخیدانشجوی کارشناسی ارشد، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامیمسعود محمدعلیهاعضو هیئت علمی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورمحمدرضا نقویدانشیار، دانشکده کشاورزی دانشگاه تهرانJournal Article20070715Random amplified polymorphic DNA (RAPD) markers have been used to characterize the genetic diversity among 13 Iranian landraces of <em>Ferula gummosa</em> Boiss. The 7 primers used in this study amplified 69 scorable RAPD bands among which 64 were polymorphic (94%). The average number of bands was 9.14 for each primer. Dice similarity index was used for measuring genetic similarities among landraces. The highest similarity (0.80) was found between Hamlon and Reef populations, whereas the lowest was between Hamloon and Semnan. UPGMA algorithm was used for cluster analysis. Cluster analysis separated the 13 landraces into three main groups. The results indicated that RAPD technique is an efficient tool for assessing genetic diversity in <em>Ferula gummosa </em>populations.در این تحقیق، از نشانگر مولکولی RAPD برای تعیین تنوع ژنتیکی 13 جمعیت باریجه (<em>Ferula gummosa </em>Boiss.) ایران استفاده شد. هفت پرایمر مورد استفاده، تعداد 69 باند قابلتشخیص ایجاد نمودند که 94% آنها (64 باند) در بین جمعیتهای مختلف چند شکلی نشان دادند. تعداد متوسط باندها به ازای هر آغازگر 14/9 بود. برای تعیین میزان تشابه بین جمعیتها، از ضریب تشابه دایس استفاده گردید. بیشترین میزان تشابه (80/.) بین دو نمونه ریف و هملون و کمترین میزان تشابه (17/.) بین دو نمونه هملون و سمنان مشاهده گردید. با استفاده از الگوریتم UPGMA یک دندروگرام بر مبنای ماتریس تشابه تهیه شد. تجزیه کلاستر، جمعیتهای مختلف باریجه را به 3 گروه اصلی تقسیمبندی نمود. نتایج این پژوهش، بیانگر کارآمدی نشانگر RAPD در تعیین تنوع ژنتیکی جمعیتهای باریجه مورد مطالعه میباشد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121Comparative investigation on oviposition deterrence of essential oils from and Vitex pseudo-negundo on Callosobruchus maculatus (Haussk) Hand. I. MZT. on laboratoryبررسی مقایسهای اثر اسانس دو گیاه Carum copticum C. B. Clarke و Vitex pseudo-negundo (Hausskn.) Hand.-Mzt. بر بازدارندگی تخمگذاری سوسک چهار نقطهای حبوبات (Callosobruchus maculatus) در شرایط آزمایشگاهی5235311009210.22092/ijmapr.2008.10092FAبیبی زهرا صحافدانشگاه تربیت مدرس، دانشکده کشاورزی، گروه حشرهشناسی کشاورزیسعید محرمیپوردانشگاه تربیت مدرس، دانشکده کشاورزی، گروه حشرهشناسی کشاورزیJournal Article20070508Recently, there has been a growing interest in research concerning the possible use of plant extracts as alternatives to synthetic insecticides. Essential oils are among the best-known substances tested against insects. These compounds may act as fumigants, contact insecticides, repellents, antifeedants and may affect growth and development of the insect. The objective of the present study was to test the possible properties of, medicinal plants, <em>Carum copticum </em>C. B. Clarke (Apiaceae) and <em>Vitex pseudo-negundo </em>(Haussk) Hand. I. MZT. (Verbenaceae) essential oil vapors against <em>Callosobruchus maculatus </em>(F.) to elucidate their deterrency on oviposition. The experiment was conducted with six concentrations (0.02-0.5 ml oil per one gram seed) at 27 ± 1°C, 60 ± 5 % R.H. and in dark condition. The essential oils were obtained from dry seeds of <em>C. copticum</em> and leaves of <em>V. pseudo-negundo</em> subjected to hydrodistillation using a modified clevenger-type apparatus. In each vial, two pairs of adult insects and 10 g chikling vetch were used. Oviposition deterrence of <em>C. copticum </em>was significantly higher than <em>V. pseudo-negundo. </em>At the highest concentration (0.5 ml per one gram seed) oviposition deterrence was reached to 100% and 76.33% by <em>C. copticum </em>and <em>V. pseudo-negundo, </em>respectively. Our results showed that these essential oils exhibited strong oviposition deterreny on <em>C. maculatus </em>at sublethal doses.در سالهای اخیر، استفاده از مشتقات گیاهان به عنوان جایگزین سموم شیمیایی در کنترل آفات بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در میان این مشتقات اسانسهای گیاهی مورد توجه میباشند. این ترکیبات به صورت سموم تدخینی، حشرهکشهای تماسی، دورکنندهها و بازدارنده تغذیه و میزان تخمریزی عمل کرده و رشد جمعیت حشره را تحت تأثیر میگذارند. موضوع این پژوهش بررسی اثر اسانس دو گیاه دارویی <em>Carum copticum</em> C. B. Clarke از خانواده چتریان (Apiaceae) و<br /> <em>Vitex</em> <em>pseudo-negundo</em> (Hausskn.) Hand.-Mzt. از خانواده شاهپسند (Verbenaceae) بر میزان باروری و تخمگذاری سوسک چهار نقطهای حبوبات <em>Callosobruchus maculatus </em>F. (Coleoptera.: Bruchidae) میباشد. آزمایش در شرایط دمایی 1±27 و رطوبت نسبی 5±60 درصد و تاریکی و در 6 غلظت (از 02/0 تا 5/0 میکرولیتر اسانس در هر گرم بذر) انجام شد. اسانسها به روش تقطیر با آب از بذور زنیان (<em>Carum copticum</em>) و برگهای هنده بید (<em>Vitex</em> <em>pseudo-negundo</em>) استخراج گردیدند. در هر یک از ظروف آزمایش، دو جفت حشره بالغ نر و ماده که حاوی 10 گرم دانه ماش بود ریخته شد. بررسیها نشان داد که میزان بازدارندگی تخمریزی اسانس زنیان بیشتر از هنده بید میباشد. میزان بازدارندگی تخمریزی در بالاترین غلظت (5/0 میکرولیتر اسانس در هر گرم بذر) اسانس زنیان 100 درصد و هنده بید 33/76 درصد محاسبه گردید. نتایج این آزمایش نشان میدهد که اسانسهای گیاهی مورد آزمایش در غلظتهای زیر کشنده دارای اثر بازدارندگی تخمریزی هستند.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121Investigation of ecological factors of essential oil of Labiatae species in Kerman provinceشناسایی و بررسی خصوصیات اکولوژیک گونههای اسانسدار تیره نعناع در استان کرمان53254310093FAسیروس صابرآملیعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشعبانعلی نوروزیعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانارسلان شکرچیانعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانمحمد اکبرزادهعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانمحمدرضا کدوریعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانJournal Article20070526This research was conducted for identification of essential oil of Labiatae spesies and investigation of ecological characteristics of their habitates in Kerman province.The Labiatae is very important in production of essential oil. Ecological characteristics are required for cultivation of natural and self growing plants of this family. Kerman province is about 186423 km<sup>3</sup> in area and placed in southeast of Iran. Lowest and highest altitude in this province is 300m to 4500m a.s.l. and more than 10 kinds of climates are found in this area. 51 essential oil species belong to 17 genera. They are collected and identified by Flora. Many ecological characteristics of habitat are recorded as soil texture, rainfall, temperature, altitude, life form. More species belong to <em>Nepeta</em> and <em>Salvia </em>genera; chamaephyte and terophyte life formes; semiarid-cold, semiarid-warm and arid desert-cold; 2000-3000 altitude. <em>Ziziphora tenuir </em>L.<em>, Teucrium polium </em>L., <em>Nepeta glomerulosa</em> Boiss. and <em>Mentha longifolia </em>(L.) Hudson are the most dispersed species in variety of climates, that indicates more ecological compitability of these species in different habitats.این پژوهش با هدف شناسایی گونههای اسانسدار تیره نعناع و بررسی خصوصیات اکولوژیک رویشگاههای آنها در استان کرمان صورت گرفت. در طی نمونهبرداریهای صحرایی و با استفاده از منابع کتب فلور و با توجه به معطر بودن، گونههای اسانسدار تیره نعناع (Labiatae) جمعآوری و شناسایی شد. خصوصیات اکولوژیک گونهها از قبیل بارندگی، دما، تبخیر، نوع اقلیم، ارتفاع از سطح دریا، بافت خاک، اجتماعات گیاهی غالب رویشگاهها، نوع رویشگاه، شکل زیستی گونه و جهت شیب رویشگاه استخراج و بررسی شد. در طی این بررسیها 51 گونه گیاه اسانسدار از 17 جنس، جمعآوری و شناسایی شد. بیشترین گونهها مربوط به جنسهای <em>Nepeta</em>و <em>Salvia</em> بودند. کامفیتها و تروفیتها بیشترین درصد گونهها را شامل میشدند. بیشترین حضور گونهها در اقلیمهای نیمهخشک سرد، نیمهخشک گرم و خشک بیابانی سرد بود. بیشترین پراکنش گونهها در ارتفاعات بین 2000 تا 3000 متر بالاتر از سطح دریا است. گونههای <em>Ziziphora tenuir </em>L.، <em>Teucrium polium </em>L.، <em>Nepeta glomerulosa</em> Boiss.و<em>Mentha longifolia </em>(L.) Hudson نسبت به سایر گونهها در اقلیمهای متعدد و متنوعتری پراکنش دارند که نشاندهنده سازگاری اکولوژیکی بیشتر این گونهها در رویشگاههای مختلف است.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121Identification of medicinal plants of Markazi provinceشناسایی گیاهان دارویی استان مرکزی5445591009810.22092/ijmapr.2008.10098FAحمیدرضا میرداودیعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزیپرویز باباخانلوعضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورJournal Article20140908Markazi province has different types of climatic conditions due to its location which is inside the angle of Alborz and Zagros mountain chains. As a consequence of such a charactrisitic it possess a great variety of diversity of plant species. On the basis of existing reports and scientific resources as well as field investigations, 144 species were introduced from Markazi as medicinal plants. They belonged to 127 genera and 48 famillies, that Compositeae and Labiateae were dominant. The distribution of some of these species are limited to special habitats and elevations. Majority of them have wide distribution in the province and changes of altitude and rainfall are not effective.استان مرکزی به لحاظ قرار گرفتن در زاویه برخورد دو رشته کوه البرز و زاگرس دارای شرایط آب و هوایی متنوعی میباشد و همین امر موجب تنوع گیاهی بالایی در نقاط مختلف استان گردیده است. براساس مدارک مستند و مکتوب، تاکنون بیش از 1350 گونه گیاهی از سطح استان جمعآوری و در هرباریوم مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی نگهداری میشوند. حاصل این جمعآوریها و تطبیق آنها با منابع مکتوب و اطلاعات دارویی خبرگان محلی و عطاریهای استان، بیش از 227 گونه گیاه دارویی را در سطح کل استان نشان داد. از این تعداد، 144 گونه از سطح مراتع استان جمعآوری شده که متعلق به 127 جنس و 48 تیره هستند. تیرههای گیاهی Compositae با 17 گونه، نعناعیان (Labiatae) با 14 گونه، شببو (Cruciferae) با 9 گونه، Leguminosae با 7 گونه، Rosaceae با 10 گونه و تیره چتریان (Umbeliferae) با 7 گونه بیشترین گونههای گیاهان دارویی را در استان به خود اختصاص میدهند. انتشار تعدادی از گونهها در محدوده معینی از ارتفاع و یا رویشگاه میباشد و تعدادی نیز دارای دامنه پراکندگی وسیعی در استان بوده و تغییرات ارتفاعی و میزان بارندگی تأثیری در گسترش آنها ندارد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران1735-090523420080121Essential oil composition of Leonurus cardiaca L. in Iranبررسی ترکیبهای شیمیایی اسانس گیاه دارویی Leonurus cardiaca L.5605661009910.22092/ijmapr.2008.10099FAمهردخت نجفپور نواییعضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورمهدی میرزاعضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور0000-0003-4699-8876Journal Article20061213<em>Leonurus cardiaca</em> L. is an aromatic and medicinal plant which could be found in high and mountainous parts of Iran. It is a considerable plant for its essential oil. In order to study the volatile constituents, its aerial parts were collected from Damavand, essential oil isolated by water steam distillation (clevenger) and were analyzed by a combination of capillary GC and GC /MS. 37 compounds were identified representing 98.4 % of the oil. It was dominated by Germacrene-D (20.9%), α–humulene (15.3%) and β–caryophyllene (13.8%).گیاه <em>Leonurus cardiaca</em> L. یکیاز گیاهان دارویی<em> و</em> معطر است که در رویشگاههای طبیعی در نواحی کوهستانی و مرتفع کشور یافت میشود. تحقیق و بررسی در مورد گیاهان معطر و دارای مواد مؤثره بهدلیل استفاده در صنایع دارویی، غذایی، آرایشی و بهداشتی حائز اهمیت است. هدف از اجرای این طرح، استخراج و شناسایی ترکیبهای اسانسی این گیاه در رویشگاه طبیعی میباشد. سرشاخههای گلدار گیاه از منطقه دماوند جمعآوری گردید و با روش تقطیر با آب (Clevenger) اسانسگیری شد. برای شناسایی ترکیبهای اسانس از دستگاههایگاز کروماتوگرافی (GC) و گاز کروماتوگراف متصل شده به طیفسنججرمی(GC/MS)استفاده شد. نتایج نشان میدهد که 37 ترکیب در اسانس گیاه وجود دارد که بیشترین ترکیبها مربوط به ژرماکرن D با 9/20%، آلفا-هومولون با 3/15% و بتا-کاریوفیلن با 8/13% میباشد.