التهاب حاد ریوی یکی از عوارض مزمن سپسیس است که در نهایت منجر به مرگ بیماران مبتلا به سپسیس میشود. با توجه به عوارض مصرف داروهای ضد التهابی، استفاده از گیاهان دارویی نظیر زیره سیاه (Carum carvi L.) به منظور کاهش آسیبهای ناشی از سپسیس، مورد توجه میباشد. در این تحقیق اثر حفاظتی اسانس و عصاره هیدروالکلی زیره سیاه در جلوگیری از آسیب ریوی در مدل تجربی التهاب حاد (CLP= Cecal Ligation and Puncture) در رت بررسی شده است و در این راستا، تأثیر این دو عصاره بر پارامترهای استرس اکسیداتیو ازجمله آنزیم میلوپراکسیداز، پراکسیداسیون لیپیدها و گلوتاتیون در بافت ریه رتها در گروههای مختلف بررسی شد. همچنین به منظور بررسی تأثیر پرتودهی گاما بر روی خواص دارویی مواد مؤثره زیره سیاه، 4 گروه از رتها با عصارههای بدست آمده از زیره سیاه پرتودیده، تیمار و پارامترهای فوق در بافت ریه آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که فقط اسانس زیره سیاه، باعث تعدیل پارامترهای دخیل در استرس اکسیداتیو در مدل CLP شده است و عصاره هیدروالکلی هیچگونه تأثیری بر روی عوامل فوق نداشته است. پرتودهی زیره سیاه در دوز مجاز (10 کیلوگری) و دوز استریل (25 کیلوگری) نیز هیچگونه تأثیری بر روی خواص عصارههای استخراج شده از دانههای زیره سیاه نمیگذارد، بهطوری که تأثیر اسانس و عصاره هیدروالکلی حاصل از زیره پرتودیده در تعدیل پارامترهای دخیل در استرس اکسیداتیو همانند زیره پرتوندیده است. بهطور کلی نتایج این تحقیق نشان میدهد که اسانس زیره سیاه قادر است عوارض ناشی از التهاب حاد ریوی را کاهش دهد و پرتودهی زیره به منظور افزایش مدت نگهداری این گیاه دارویی نیز هیچگونه تأثیری در خواص آن ندارد.
Acute lung inflammation is one of the chronic consequences of sepsis which leads to septic patients death. In consider to the side effects of using anti-inflammatory drugs, herbal drugs such as caraway seed has a great potential application with the aim of treating or/and decreasing the consequences of sepsis. In this study, CLP rat model was used to consider the protective role of hydroalcoholic extract and essential oils derived from caraway seeds in preventing tissue lung injury. In this regards, the effects of caraway extracts on lung oxidative stress parameters i.e. myeloperoxidase, lipid peroxidation and glutathione in different groups of rats were considered. Furthermore, in order to consider the effects of γ-irradiation on pharmacological properties of caraway extracts, four groups of rats treated with irradiated caraway seed extracts and the lung tissues were analyzed using oxidative stress parameters. The results of this study showed that caraway essential oils could modulate the oxidative stress parameters in this experimental acute inflammation; whereas, hydroalcoholic extract did not have any effects on these factors. γ-irradiation of caraway seeds at 10 and 25 kGy also had no effect on these properties of caraway extracts, so that essential oils but not hydroalcoholic extract derived from irradiated caraway seeds could amend oxidative parameters. The results of this study indicated that caraway essential oils could affect the consequences of acute lung injury and also preservation of caraway seeds by irradiation doesn't change its effects.
استرس خشکی باعث تحریک ساخته شدن گونههای اکسیژن فعال در کلروپلاستهای گیاهی میشود و گونههای اکسیژن فعال نیز سبب پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی و تخریب غشای سلولی میشود. انیسون (Pimpinella anisum L.) یکی از گیاهان دارویی بسیار معطر است که ارزش صادراتی فراوانی دارد. در این پژوهش، آسکوربات با هدف اهمیت کنترل استرس اکسیداتیو در تحمل به کمبود آب، بکار گرفته شد و تغییرات محتوای رنگیزهای برگها، ترکیبهای فنلی کل و محتوای مالون دیآلدئید بر روی گیاه بررسی شد. طی یک مطالعه گلدانی، تنش خشکی براساس نسبتهای مختلفی از ظرفیت زراعی در سه سطح شاهد، متوسط و شدید (بهترتیب 100، 60 و 25 درصد ظرفیت زراعی) و آسکوربات با یک غلظت mM 4/1 به صورت مهپاشی اعمال گردید. با پیشرفت تنش، محتوای کلروفیل و نسبت کلروفیل a به کلروفیل b کم شد، در حالی که مقدار فلاونوئید و آنتوسیانین افزایش یافت. همچنین در اثر دهیدراتاسیون، افزایش کاروتن و گزانتوفیل تنها در تنش متوسط گزارش شد. آسکوربات، میزان کلروفیلها و کاروتنوئیدها را زیاد نمود اما میزان فلاونوئید و آنتوسیانین را کاهش داد و تأثیر چشمگیری در افزایش ترکیبهای فنلی کل اندامها در تمام سطوح داشت. همچنین مقدار مالون دیآلدئید در شرایط تنش متوسط نسبتاً ثابت ماند ولی در شرایط تنش شدید بهطور معنیدار افزایش یافت که حضور آسکوربات منجر به کاهش مؤثر این متابولیت شد. بنابر نتایج بدست آمده در این پژوهش، آسکوربات خارجی توانست با مکانیسمهای مختلفی توانایی گیاه انیسون را در پاسخ به تنش خشکی افزایش داده و اثر محافظتی در برابر اکسیداسیون لیپیدها ( که ناشی از خشکی میباشد) داشته باشد.
Drought stress provokes ROS production in plant cell chloroplasts and subsequently causes lipid membrane peroxidation and damage. Pimpinella anisum L. is one of the aromatic herbal plants which has great export value. The aim of this study was applying exogenous ascorbate in order to control oxidative stress during drought tolerance. Changes of pigment content of leaves, total phenol compounds, malonedialdehyde (MDA) content were measured. In a pot study, drought stress introduced to treatments with 3 replicates based on 3 levels of field capacity (100, 60 and 25%) and ascorbate (1.4 mM) sprayed on them. Chlorophyll content and chlorophyll a/b ratio decreased with increasing in stress levels, while flavonoids and anthocyanins increased. Carotene and xanthophyll increased only in moderate stress level due to drought. Exogenous ascorbate increased chlorophylls and carotenoid content but decreased flavonoid and anthocyanin contents and had great effect on increasing phenol compound in all stress levels. MDA content remained relatively constant, but increased significantly in severe stress levels. Applying exogenous ascorbate led to decreasing metabolite. According to the results exogenous ascorbate could increase the ability of Pimpinella anisum in response to drought stress with different mechanisms and had protective effect against lipid peroxidation due to drought stress.
بهمنظور بررسی تأثیر تلقیح بذر با باکتریهای آزوسپیریلوم و پوششدار کردن آن با عناصر ریزمغذی بر عملکرد دانه و اسانس زیره سبز، تحقیقی در دانشگاه آزاد اسلامی تبریز انجام شد. عاملهای مورد بررسی عبارت از سویههای باکتری آزوسپیریلوم در شش سطح شامل: شاهد، لیپوفروم، برازیلنس، ایراکنس، سویه آف و سویه 21 و تلقیح و عدم تلقیح بذر با عناصر ریزمغذی بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که تیمار تلقیح بذر با باکتری سویه 21 نسبت به شاهد 11 چتر بیشتر تولید کرد. کمترین وزن هزاردانه موقعی حاصل شد که بذر بدون تلقیح با باکتری و عناصر ریزمغذی کاشته شود. بیشترین عملکرد دانه (571 کیلوگرم در هکتار) به تیماری تعلق داشت که به صورت توأم با باکتری سویه 21 و عناصر ریزمغذی تلقیح شده باشد و این رقم بیش از دو برابر تیماری بود که در آن بذر فقط با باکتری سویه 21 تلقیح شد. در صورت پوششدار کردن بذر با عناصر ریزمغذی عملکرد دانه حدود 147 کیلوگرم در هکتار (در میانگین سویههای مختلف باکتری آزوسپیریلوم) در مقایسه با بذرهای بدون پوشش افزایش یافت. عملکرد اسانس زیره سبز از حداکثر 2/17 کیلوگرم در هکتار در تیمار پوشش بذر با عناصر ریزمغذی و تلقیح با باکتری سویه آف تا حداقل 56/2 کیلوگرم در هکتار در شاهد تغییر پیدا کرد. بهطور کلی بین عملکردهای دانه و اسانس زیره در دو تیمار بذرهای پوششدار شده با عناصر ریزمغذی و تلقیح شده با سویههای آف و 21 اختلاف معنیداری مشاهده نشد. بنابراین در کشت زیره سبز توصیه میشود بذرها علاوه بر پوششدار شدن با عناصر ریزمغذی، با باکتری آزوسپیریلوم سویههای آف یا 21 نیز تلقیح شوند.
In order to study the effects of seed inoculation with Azospirillum strains and coating with microelements on seed and essential oil yield of cumin (Cuminum cyminum L.) an experiment was conducted at research field of agricultural faculty of Islamic Azad University of Tabriz. Studied factors were Azospirillum strains (lipoferum, brasilense, irakense, strain of and strain 21) included seed coating with microelements and no-coating seeds. Factorial experiment was arranged based on randomized complete block design. Results indicated that, when seeds were inoculated with Azospirillum, strain 21, umbel number per plant increased 11 umbel, compared with control. The lowest thousand seed weight obtained from treatment that seeds no-inoculated and no-coated. Seed yield was the highest (571 kg ha-1), when seeds were both inoculated with strain 21 and coated with microelements, and this value was twice more than the treatment of those seeds only inoculated with Azospirillum strains. When seeds were coated with microelements, yield increased to 147 kg ha-1 (based on averaged Azospirillum strains) compared to non-coated seeds. Essential oil yield of cumin ranged from 17.2 kg ha-1 in treatment of seed inoculation with Azospirillum, strain 21×seed coating with microelements to 2.56 kg ha-1 in control sample. Difference between seed and Essential oil yield of cumin was not significant, when those seeds coated with microelements were inoculated with strain 21 and strain of. In cumin planting seeds coating with microelements and inoculation with Azospirillum, strain 21 or strain of is recommended.
به منظور بررسی اثرهای تنش خشکی و سه نوع کود (شیمیایی، دامی و کمپوست) بر عملکرد گل، درصد اسانس، پارامترهای فیزیولوژیک (کلروفیل a و b، میزان پرولین و کربوهیدرات) و نیز مقدار جذب عناصر سدیم و پتاسیم در گیاه دارویی بابونه آلمانی (Matricaria chamomilla L.)، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل اجرا شد. در این آزمایش، تیمارهای خشکی شامل: شاهد یا 90 درصد ظرفیت زراعی مزرعه، 75 درصد ظرفیت زراعی مزرعه و 50 درصد ظرفیت زراعی مزرعه بهعنوان عامل اصلی و سه نوع کود مختلف شامل: شاهد (بدون مصرف هیچ نوع کود)، کود شیمیایی (90 کیلوگرم در هکتار اوره، 50 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم و 50 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات تریپل)، کود دامی (25 تن در هکتار) و کمپوست زباله شهری (25 تن در هکتار) بهعنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که تنش خشکی در حد50 درصد ظرفیت زراعی مزرعه، عملکرد گل بابونه را نسبت به تیمار شاهد به میزان 1/18 درصد کاهش داد. همچنین خشکی سبب افزایش درصد اسانس شد و بیشترین درصد اسانس مربوط به تیمار خشکی 75 درصد ظرفیت زراعی مزرعه بود. با بالا رفتن سطح تنش تا 50 درصد ظرفیت زراعی مزرعه از مقدار کلروفیل a و b و عنصر پتاسیم کاسته و بر میزان کربوهیدرات، پرولین و سدیم افزوده شد. بنابراین در این آزمایش هر چند بیشترین میزان عملکرد گل، درصد اسانس، کلروفیل a و b و عنصر پتاسیم در شرایط نبود تنش خشکی و با استفاده از کود شیمیایی بدست آمد، اما در سطح بالای خشکی (50 درصد رطوبت زراعی مزرعه) استفاده از کود دامی به میزان بیشتری نسبت به دو نوع کود دیگر بر عملکرد گل، پارامترهای فیزیولوژیک و جذب پتاسیم افزود.
In order to study the effects of water stress and three sources of fertilizers on flower yield, physiological parameters (chlorophyll a and b, proline and carbohydrate concentration), sodium and potassium in Chamomile (Matricaria chamomoilla L.) a field experiment in split plot design with three replications was conducted in 2008 at Zabol University. Treatments included W1 (90% FC or Control), W2 (75% FC) and W3 (50% FC) as main plot and three sources of fertilizers: F1 (Control or non fertilizer application), F2 (chemical fertilizer), F3 (manure fertilizer) and F4 (compost) as sub plots. Results showed water stress at W3 treatment, reduced dry flower yield about 18.1%. In this study, however the highest flower yield was obtained from W1 and use of chemical fertilizer treatments but at W3 treatment, among the fertilizer, manure fertilizer had the best effect on flower yield in Chamomile. Water stress increased the activity of substance but the highest active substance was obtained in W2 and use of chemical fertilizer. In this experiment, chlorophyll a and b and K contents in leaves by impact of water stress decreased but free proline, total soluble carbohydrate concentration and sodium were increased under water stress. Use of manure fertilizer had the highest positive effects on physiological parameters and potassium uptake under water stress in chamomile.
به منظور مطالعه تأثیر تاریخ و تراکم کاشت بر برخی ویژگیهای رشد گیاه دارویی سنبلالطیب (Valeriana officinalis L.) و میزان دیدرووالترات، آزمایشی در سالهای 1385-1384، در مزرعه آزمایشی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران انجام شد. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار اجرا شد. عامل اصلی زمان کاشت، در سه سطح 20 مرداد، 10 و 30 شهریور و عامل فرعی تراکم کاشت نیز در سه سطح 40000، 80000 و 120000 بوته در هکتار گزینش شدند. بذرهای سنبلالطیب از واحد تحقیقات گیاهان دارویی دانشگاه شهید بهشتی تهیه شدند و مقدار دیدرووالترات با دستگاه کروماتوگرافی با کارآیی بالا (HPLC) اندازهگیری شد. نتایج این آزمایش نشان داد که تاریخ و تراکم کاشت بر طول و قطر ریشه و ریزوم و مقدار دیدرووالترات، در سطح 1 درصد تأثیر معنیداری داشت و اثرهای متقابل تاریخ و تراکم کاشت، تأثیر معنیداری بر مقدار دیدرووالترات داشت. با توجه به نتایج، بالاترین مقدار طول ریشه و ریزوم از تیمار تاریخ کاشت 20 مرداد و تراکم 120000 بوته در هکتار حاصل شد و بالاترین مقدار قطر ریشه و ریزوم از تیمار تاریخ کاشت 20 مرداد و تراکم 40000 بوته در هکتار بدست آمد. همچنین، نتایج نشان داد که بالاترین درصد دیدرووالترات (46/1 درصد)، از تیمار تاریخ کاشت 30 شهریور و تراکم 40000 بوته در هکتار حاصل شد.
In order to investigate the effects of sowing date and planting density on some of the growth characteristics of Valerian (Valeriana officinalis L.) and didrovaltrate content, an experiment was conducted from 2005-2006 at Experimental Farm in Abureyhan Campus, University of Tehran. The experiment performed in split plot form based on a complete randomized block design with four replications. The main factor was the sowing date with three levels (11 August, 1 and 22 September) and sub factor was plant density with three levels (40000, 80000 and 120000 plants/ hectare). Seeds of valerian provided from Medicinal Plants Research Division of Shahid Beheshti University. Didrovaltrate amount was measured by High Performance Liquid Chromatography (HPLC). The results showed that sowing date and planting density had significant effect on root and rhizome length and diameter and percentage of didrovaltrate. The interaction effects of sowing date and planting density had significant difference on percentage of didrovaltrate, but no significant effect on other characters was seen. The highest root and rhizome length was obtained from sowing date of 11th August and 120000 plants per hectare and the highest diameter of root and rhizome were obtained from the combination of 11th August and 40000 plants per hectare. The results showed that maximum amount of didrovaltrate was obtained from the combination of 22nd September and 40000 plants per hectare.
این تحقیق به منظور بررسی تأثیر شوری آب آبیاری بر عملکرد بیولوژیک، عملکرد بذر و کمیت و کیفیت اسانس بذر و اندام هوایی گیاه دارویی زنیان (Carum copticum L. C.B. Clarke) و بررسی امکان استحصال اسانس از اندام رویشی آزمایشی در سال 1386 در کرتهای کوچک مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار و 8 تیمار انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل شوری آب آبیاری با مقادیر 3/0 (شاهد)، 3، 6، 9، 12، 15، 18 و 21 دسیزیمنس بر متر بود. براساس نتایج بدست آمده از این تحقیق اثر شوری آب آبیاری بر درصد اسانس بذر و اندام هوایی معنیدار نبود، اما بر ارتفاع گیاه، عملکرد اسانس بذر، عملکرد اسانس اندام هوایی، عملکرد بذر و عملکرد بیولوژیک گیاه معنیدار بود. مقدار اسانس بذر از 5/3 تا 1/4 میلیلیتر و مقدار اسانس اندام هوایی از 25/0 تا 35/0 میلیلیتر تغییر کرد. بیشترین عملکرد اسانس بذر و عملکرد اندام هوایی بهترتیب معادل 3/8 و 4/2 در شوری 3/0 دسیزیمنس بر متر و کمترین آن 5/3 و 5/1 میلیلیتر در متر مربع در شوری 21 دسیزیمنس بر متر بدست آمد. بالاترین عملکرد بذر و عملکرد بیولوژیکی در شوری 3/0 دسیزیمنس بر متر بهترتیب به میزان 7/202 و 6/1367 گرم در متر مربع و کمترین میزان آن بهترتیب 7/96 و 5/739 گرم در متر مربع در شوری 21 دسیزیمنس بر متر بود. نتایج حاصل از شناسایی ترکیبهای اسانس بذر زنیان نشان داد که مهمترین جزء در همه تیمارها ترکیب تیمول بود که 53 تا 2/61 درصد اسانس را به خود اختصاص داد و دومین ترکیب گاما-ترپینن به میزان 7/20 تا 25 درصد و ترکیب سوم پاراسیمن به میزان 1/13 تا 6/15 درصد بود. شناسایی ترکیبهای اسانس اندام هوایی نیز روند مشابهی را نشان داد.
In order to evaluate the effects of water salinity on ajowan (Carum copticum L.), a completely randomized design was conducted in Esfahan province in 2007. Eight water salinity treatments (0.3-21 dS/m) with 3 replications were applied in the field. The seeds (at ripening) and foliage (initial flowering) of ajowan were harvested. After drying the plant materials in shade, their essential oils were obtained by hydro-distillation. The oils were analyzed by capillary gas chromatography, using flame ionization and mass spectrometric detection. According to results seed and foliage oils percentage were 3.5-4.4 and 0.25-0.35 cc/100 g, respectively. Maximum seed and foliage oils yield were 8.3 and 2.4 cc/m2 and minimum were 3.5 and 1.5 cc/m2 in control and in 21 dS/m, respectively. Maximum biological and seed yields were 202.7 and 1367.6 and minimum were 96.7 and 739.5 gr/m2 in control and 21dS/m, respectively. The most important constituents of essential oil were: thymol (55.5% and 56.2%), γ-terpinene (22.5% and 26.9%), ρ-cymene (14.2% and 11.2%), limonene (1.9% and 0.5%) and carvacrol (0.3% and 1.4%), respectively.
گندم و جو ازجمله محصولات انباری استراتژیک محسوب شده که فعالیت لمبه گندم و شپشههای آرد باعث بروز خسارتهای اقتصادی فراوان به غلات انباری میشوند. پیدایش مقاومت به بعضی از سموم، بخصوص مالاتیون و فستوکسین، در بین آفات انباری، استفاده از مبارزه غیرشیمیایی مانند روشهای کنترل طبیعی، فیزیولوژیکی، بیولوژیکی و میکروبی علیه آفات انباری توجه بیشتر محققان را جلب کرده است. ازجمله این ترکیبها به فرآوردههای حاصل از درختان اکالیپتوس (Eucalyptus camaldulensis Dehnh.) و چریش (Azadirachta indica Adr. Juss.) میتوان اشاره کرد. در این طرح تحقیقاتی دو ساله، خصوصیات حشرهکشی و دورکنندگی ترکیبهای موجود در پودر برگ چریش و پودر برگ و مغز دانه اکالیپتوس، روی آفات انباری گندم و جو غالب در منطقه سیستان (لمبه گندم Trogoderma granarium و شپشه آرد Tribolium sp.) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی خاصیت حشرهکشی هر یک از این مواد که در 8 تیمار شامل هفت غلظت مختلف از هر ماده گیاهی (که با استفاده از روش لگاریتمی بین دو غلظت حداقل و حداکثر بدست آمدهاند) و یک تیمار شاهد با 4 تکرار برای هر یک از آفات انباری انجام شد، نشان داد که LC50 (غلظت لازم برای کشتن 50 درصد لاروها) در پودر برگ چریش برای لمبه گندم 4/5 و برای شپشه آرد 33/5 گرم در یکصد گرم ماده غذایی است. این در حالی است که میزان LC50 در پودر بذر اکالیپتوس برای لمبه گندم 98/5 و برای شپشه آرد 63/5 گرم و در پودر برگ اکالیپتوس برای لمبه گندم 86/6 و برای شپشه آرد 35/6 گرم در یکصد گرم ماده غذایی بود. بنابراین پودر برگ چریش با میزان LC50 کمتر، دارای خاصیت حشرهکشی بیشتری نسبت به پودر بذر و برگ اکالیپتوس، علیه هر دو گونه آفت انباری میباشد. همچنین نتیجه حاصل از بررسی خاصیت دورکنندگی این مواد که در 4 تیمار (شامل سه نوع ماده گیاهی و یک شاهد) با 4 تکرار برای هر کدام از آفات انباری اجرا شد، نشان داد که میزان دورکنندگی پودر برگ چریش برای لمبه گندم 80% و برای شپشه آرد 7/86% میباشد، در حالی که میزان دورکنندگی پودر بذر اکالیپتوس برای لمبه گندم 67% و برای شپشه آرد 75% است. همچنین میزان دورکنندگی پودر برگ اکالیپتوس برای لمبه گندم 50% و برای شپشه آرد 65% میباشد. بنابراین پودر برگ چریش با میزان درصد دورکنندگی بیشتر نسبت به پودر بذر و برگ اکالیپتوس برای هر دو گونه آفت انباری تأثیر بیشتری از خود نشان داده است.
The wheat and barley are the most important stored products and the agricultural stored product pests are the most important insects for this product. The resistance of insects, especially stored products pests to chemical poisons such as phosphin and malathion caused a lot of research about natural, physiological, biological and microbial control. Azadirachta indica Adr. Juss. and Eucalyptus camaldulensis Dehnh. are important trees used for non-chemical control. In this study, the insecticide and repellent property ofneem leaf powder and Eucalyptus seed and leaf powder on Trogoderma granarium and Tribolium sp.were accomplished. Results for insecticide property at 8 treatments and 4 replications showed that LC50 for neem leaf powder on Trogoderma granarium was 5.4, on Tribolium sp.was 5.33gr/100gr. Eucalyptus seed powder on Trogoderma granarium was 5.98 and on Tribolium sp.5.63gr/100gr, LC50 for Eucalyptus leaf powder on Trogoderma granarium 6.86, on Tribolium sp.6.35gr/100gr. The results for repellent property at 4 treatments and 4 replications showed that the repellent property of neem leaf powder on Trogoderma granarium was 80% and on Tribolium sp. was 86.7%. The repellent property of Eucalyptus seed powder on Trogoderma granarium was 67%, Eucalyptus leaf powder was 50%, repellent property of Eucalyptus seed powder on Tribolium sp. 75% and Eucalyptus leaf powder 65%.
با توجه به اهمیت گیاهان دارویی در درمان بیماریها و همچنین محدود بودن رویشگاههای طبیعی، کمی زادآوری و قطع بیرویه، برنامهریزی جهت کشت و اهلی کردن آنها بسیار ضروری به نظر میرسد. در این بررسی جهت تعیین تأثیر تیمارهای خوابشکنی بر روی جوانهزنی و بنیه بذر گونههای دارویی رازیانه (Foeniculum vulgare L.)، مریمگلی جنوبی (Salvia sharifii Rech. et Esfand.) و برگ نمدی درختچهای (Abutilon fruticosum Guill. et Perr.)، بذر این گونهها از رویشگاه اصلی آنها جمعآوری و هفت تیمار پیش رویشی شامل آب گرم، اسید سولفوریک غلیظ به مدت 5، 10 و 15 دقیقه، نیترات پتاسیم 2/0 درصد، سرما (دمای 5 درجه به مدت 24 ساعت) و آب معمولی (شاهد) بر آنها اعمال گردید. پس از آن بذرها به مدت 14 روز در پتریدیش کشت شد و بعد صفات مورد نظر اندازهگیری شدند. این بررسی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که بین تیمارهای اعمال شده اختلاف بسیار معنیداری وجود دارد. مقایسه میانگینها نشان داد که از بین تیمارهای اعمال شده، اسید سولفوریک به مدت 10 دقیقه در گیاه رازیانه، نیترات پتاسیم در گیاه مریمگلی جنوبی و اسید سولفوریک به مدت 15دقیقه در گیاه برگ نمدی درختچهای بیشترین تأثیر را داشته و درصد و سرعت جوانهزنی بذر این گونهها را افزایش داده است. در گیاه مریمگلی جنوبی بیشترین شاخص بنیه بذر به میزان 75/191 مربوط به تیمار شاهد و کمترین شاخص بنیه بذر به میزان صفر مربوط به تیمارهای اسید 10 و 15 دقیقه بود. در گیاه رازیانه بیشترین شاخص بنیه بذر به میزان 75/365 مربوط به تیمار سرما و کمترین شاخص بنیه بذر به میزان صفر مربوط به تیمار آب گرم بود. در گیاه برگ نمدی درختچهای بیشترین شاخص بنیه بذر به میزان 4/23 مربوط به تیمار اسید 10 دقیقه و پس از آن تیمار اسید 15 دقیقه به میزان 5/22 و کمترین شاخص بنیه بذر به میزان صفر مربوط به تیمارهای شاهد، آب گرم، سرما و نیترات پتاسیم بود.
Cultivation programming of medicinal plants is necessary for curing, limiting natural habitats, little reproduction and inexpedient cutting. In this investigation, the effects of pre-treatments on seed germination of Foeniculum vulgare L., Salvia sharifii Rech. et Esfand. and Abutilon fruticosum Guill. et Perr. were conducted. Seeds of species were collected from their main habitates and tested for pre-treatments as sulfuric acid (for 5, 10 and 15 minutes), warm water, cold, KNO3 and control sample. Seeds were sown in Petridishes for 14 days. This experiment was complete randomized design with three replications. According to the results, applying sulfuric acid for 10 minutes as pre-treatment on seeds had higher values of seed germination percent and germination rate on Foeniculum vulgare, KNO3 on Salvia sharifii and sulphuric acid for 15 minutes on Abutilon fruticosum. The highest and lowest vigor index was in Salvia sharifii, 191.75 (control) and zero (sulfuric acid for 10 and 15 minutes), in Foeniculum vulgare 365.75 (cold) and zero (warm water) and in Abutilon fruticosum, 23.4 (sulphuric acid for 10 and 15 minutes) and zero (warm water, cold, KNO3 and control sample).
گونههای مختلف گیاه اسطوخودوس در پزشکی سنتی ایران کاربردهای گوناگونی ازجمله در درمان خون گرفتگی عروق مغزی، بیماریهای مرتبط با دستگاه عصبی و روماتیسم دارند. در این پژوهش اثر سرکوبکنندگی دستگاه ایمنی آن در موش کوچک و سفید آزمایشگاهی نژاد BALB/c مبتلا به سالک مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور سرشاخههای گلدار اسطوخودوس (Lavandula spica L.) تهیه و آسیاب شد. بعد در اتانول 80% قرار گرفت و ارلن محتوی آن بر روی چرخاننده مغناطیسی (Stirrer) با مگنت و در دمای اتاق به مدت 24 ساعت قرار داده و بعد صاف شد. محلول صاف شده در شرایط استریل در پایه پماد در غلظتهای 40، 60 و80 درصد تهیه و تا زمان استفاده در یخچال نگهداری شد. همزمان 40 سر موش کوچک و سفید آزمایشی نژاد BALB/c با انگل لیشمانیا عامل سالک روستایی سویه Leishmania (L) major [MRHo/IR/75/ER] عفونی شد و در چهار گروه شاهد، دریافتکننده غلظتهای 40، 60 و 80 درصد عصاره اسطوخودوس مجزا شدند. استعمال عصاره اسطوخودوس بلافاصله پس از آغاز زخم سالک بهطور یک روز در میان انجام و همچنین پایش اندازه وزن و قطر زخم سالک در موشهای گروههای چهارگانه با استفاده از ترازو و کولیس ورنیه بهطور هفتگی انجام و این کار تا مرگ آخرین موش از گروه شاهد انجام شد. میانگین و اندازه وزن موش دریافتکننده عصارههای 40 و 60 درصد اسطوخودوس با میانگین اندازه وزن موشهای گروه شاهد اختلاف معنیدار نشان دادند (P=0.000). ولی میانگین اندازه وزن موشهای دریافتکننده عصاره 80 درصد اسطوخودوس با میانگین اندازه وزن موشهای گروه شاهد اختلاف معنیدار نشان نداد (P>0.05). میانگین اندازه قطر زخم موشهای دریافتکننده عصارههای 40 و 60 درصد اسطوخودوس با میانگین اندازه قطر زخم موشهای گروه شاهد اختلاف معنیدار نشان دادند. ولی میانگین اندازه قطر زخم موشهای دریافتکننده عصاره 80 درصد اسطوخودوس با میانگین اندازه قطر زخم موشهای گروه شاهد اختلاف معنیدار نشان نداد (P>0.05). استعمال عصاره اسطوخودوس روند کاهش وزن حیوان را سرعت بخشید و هر چه غلظت عصاره بیشتر میشد این سرعت در کاهش وزن و افزایش اندازه قطر زخم حیوان نیز بیشتر میشد، ولی افزایش غلظت بالای 80 درصد دیگر افزایش محسوسی در سرعت کاهش وزن و افزایش اندازه قطر زخم نداشت. در مجموع در مقایسه با موشهای گروه شاهد روند تلف شدن سوری با کاهش وزن و افزایش قطر زخم در موشهای دریافتکننده عصاره اسطوخودوس محسوس و معنیدار بود. افزون بر آن که مرگ موشهای گروههای دریافتکننده عصاره اسطوخودوس سریعتر از موشهای گروه شاهد، زخمها بزرگ و با نکروز شدیدتر بود.
Different kinds of Lavandula species have been used traditionally throughout history. Lavandula extract (fragment oils of its flowers) is used in blood clotting treatment, neurological diseases and rheumatoid. In this research, the effects of suppress the immunosystem of the BABL/c mice, which were infected by cutaneous leishmaniasis, were studied.Sufficient twigs of Lavender flowers were minced and put in ehanol 80%. They were placed into the stirrer with magnets in room temperature for 24 hours, then separated. This compound was, first, sterilized and prepared as topica with concentration of 40, 60 and 80%. It was refrigerated until used. In the lab, 40 BABL/c mice were infected with the parasite Leishmania (L) major [MRHO/IR/75/ER]. They were divided into four control groups and a group that received 40, 60, and 80% concentration of the Lavandula extract. As soon as the leishmania lesion appeared, Lavandula extract was applied every two days. As well, the foot and size of the lesion were measured, the weight was also taken in all mice in the four groups by using ale and coliss (Mettler, Switzerland) every week. The mean of the measurement and weight of the mice that were received 40 and 60% of the Lavandula extract showed significant difference comparing with the mean of the weight of the mice in control group, but the mean of weight in the mice received 80% of the Lavandula extract did not show significant difference with the weight of mice in control group (P > 0.05). The mean of lesion size of the mice that received 40 & 60 of Lavandula extract showed significant difference with the lesion size in controls groups (P = 0.000), but the lesion size of the mice receiving 80 of the Lavandula extract did not show significant difference with those mice in control groups (P > 0.05). Using of the Lavandula extract, the process of weight decrease of the animal increase, and as much as the concentration of the Lavandula extract increase, the weight of the animal decrease. However, increasing the concentration more than 80%, showed no remarkable increase in weight of the animal. Totaly, in comparing to control group, the process of mortality was increased with weight decreasing and lesion size increasing, in mice receiving Lavandula extract. In addition, the death of the mice receiving Lavandula extract was more than the mice in control groups and their lesion size was wider with severe necrosis.
دارویی هستند و برای مقابله با ویروسها و سلولهای سرطانی استفاده میشوند. هدف از این تحقیق، استخراج و اندازهگیری ترکیبهای فلاونوییدی کامفرول و کوئرستین در گلبرگ نمونههای مختلف گلمحمدی کشت شده در باغ گیاهشناسی ایران (تهران) با منشأ مناطق غربی بود. پنج گرم نمونه تازه گلمحمدی توسط دستگاه آسیاب برقی خرد و توسط مخلوط متانول و اسید استیک (90:10) عصارهگیری شد. عصاره حاصل به 30 میلیلیتر حجم رسانده شده و جهت تجزیه به دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) تزریق شد. مقدار دو ترکیب کامفرول و کوئرستین در ده نمونه عصارههای گلمحمدی تعیین شد. بیشترین میزان کامفرول در نمونههای کردستان (ppm 595)، قزوین (ppm 505)، آذربایجانغربی (ppm 484) و ایلام (ppm 483) بود و کمترین میزان در نمونههای کرمانشاه (ppm 74)، همدان (ppm 88) و لرستان (پلدختر) (ppm 252) وجود داشت. در رابطه با ترکیب کوئرستین، بالاترین میزان در نمونههای اردبیل (ppm 322)، آذربایجانغربی (ppm 312)، ایلام (ppm 302) و چهار محال بختیاری (ppm 239) بود و کمترین میزان در نمونههای لرستان (پلدختر) (ppm 77)، همدان (ppm 80)، کرمانشاه (ppm 117) و کهکیلویه و بویر احمد (گچساران) (ppm 158) بدست آمد. با توجه به نتایج بدست آمده، بهترین اکسشنها از نظر میزان ترکیبهای کامفرول و کوئرستین بهترتیب شامل آذربایجانغربی (ppm 484 و ppm 312)، ایلام (ppm 483 و ppm 302) و اردبیل (ppm 447 و ppm 322) بودند.
Flavonoid components are the largest phenolic groups in nature. Pigments are primarily responsible for the color of rose petals (the colorless flavonoids aid the intensification and stabilization of petals color). The aim of this research was extraction and determination of flavonoid compounds kaempferol and quercetin in petals of Rosa damascena from western of Iran and cultivated in Research Institute of Forests and Rangelands. Samples were collected on late April 2006. A 5 g fresh flower petals was blended with 30 ml of 9:1 methanol:acetic acid, the extract was analyzed by high performance liquid chromatography (HPLC). Two flavonoids kaempferol and quercetin glycoside compounds were extracted from ten samples. The highest kaempferol content were obtained from Kordestan (595 ppm), Qazvine (505 ppm), West Azarbaijan (484 ppm), and Ilam (483 ppm), and the lowest from Kermanshah (74 ppm), Hamedan (88 ppm) and Lorestan (Poldokhtar) (252 ppm). The highest quercetin glucoside contents were obtained from Ardabil (322 ppm), West Azarbaijan (312 ppm), Ilam (302 ppm), and Chahar Mehal (239 ppm), and lowest were from Lorestan (Poldokhtar) (77 ppm), Hamedan (80 ppm), Kermanshah (117 ppm) and Kohkiluyeh (Gachsaran) (158 ppm). According to these results, the best samples were obtained from west Azarbaijan (484 ppm kaempferol, 312 ppm quercetin), Ilam (483 ppm kaempferol, 302 ppm quercetin) and Ardabil (447 ppm kaempferol, 322 ppm quercetin).
بومادران (Achillea millefolium L. subsp. Millefolium) یکی از گونههای با ارزش دارویی و صنعتی موجود در مراتع ایران و متعلق به خانواده کاسنی (Asteraceae) است. این گیاه بهطور خودرو در دشتها، کنار جادهها و نواحی کوهستانی میروید. از نظر درمانی التیامدهنده جراحات بوده و به علت دارا بودن تانن و مواد تلخ و عطری بر روی سلسله اعصاب و قلب اثرگذار است. همچنین بررسیهای جدید در مورد این گیاه خاصیت ضد سرطانی آن را به اثبات رسانده است. به منظور نمونهبرداری از این گیاه در هنگام گلدهی در اوایل تیرماه 1386 در رویشگاه سیاهبیشه واقع در استان مازندران و با توجه به حضور و فراوانی گیاه، 2 طبقه ارتفاعی با فاصله 100 متر از هم انتخاب گردید. سرشاخه و برگ گیاه مورد نظر و نیز نمونه خاک پای بوته در هر طبقه ارتفاعی در طول یک ترانسکت 100 متری از سه نقطه بهطور تصادفی جمعآوری شد. سپس از هر نمونه گیاهی خشک شده در هوای آزاد، به مقدار 80 گرم به روش تقطیر با آب به مدت 2 ساعت اسانسگیری انجام و به منظور تعیین مقدار و شناسایی ترکیبهای اسانس از دستگاه گاز کروماتوگرافی (GC) و گاز کروماتوگرافی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) استفاده شد. نتایح حاصل از تجزیه واریانس بازده اسانس، عدم وجود اختلاف معنیدار بین طبقات ارتفاعی از نظر بازده اسانس گل و وجود اختلاف معنیدار در سطح 1 درصد از نظر بازده اسانس برگ را به وضوح نشان داد و بیشترین میزان بازده اسانس برگ (1/0%) متعلق به ارتفاع 2100 متری بود. از بین ویژگیهای خاک و ارتفاع تنها میان میزان نیتروژن خاک و این کمیت ارتباط معنیداری وجود داشت. نتایج بدست آمده نشان داد که بین میزان نیتروژن و بازده اسانس برگ همبستگی منفی وجود دارد. مهمترین ترکیبهای اسانس گل در نمونههای ارتفاع 2100 متر و 2200 متر بهترتیب 8،1-سینئول (4/14% و 2/8%)، سیس-کادین-4-اِن-7-اُل (6/4% و 15%)، ترانس-کاریوفیلن (5/5% و 8/4%)، گاما-مورولن (4/4% و 2/5%) و کامفور (6/2% و 1/4%) بودند. ترکیبهای اصلی موجود در اسانس نمونههای برگ دو ارتفاع 2100 متری و 2200 متری بهترتیب 8،1-سینئول (6/5% و 7/4%)، گلوبولول (6/7% و 7/8%)، ترانس-کاریوفیلن (5% و 2/3%)، سیس-کادین-4-اِن-7-اُل (5/25% و 4/0%)، ترانس-سسکوئی لاوانولول (3/2% و 8/12%) و ترانس سسکویی لاواندولیل استات (4/2% و 1/8%) بودند.
Achillea millefolium L. subsp. millefolium is one of the valuable medicinal plants, belongs to Asteraceae family. This plant mainly grows in plaines, roadsides and mountainous regions. It is wound healer and because of having tannins, bitter and aromatic materials affects on the nervous system and heart. Recent researches show that it has anti-cancer property. For sampling, this plant was selected from 2 height location with definite distance (100 meter) in Siahbisheh at full flowering stage in July 2007. The samples of inflorescences and leaves of plants and sample of soil of the root place were collected from 3 random points of each hieght at lenght of one transect (100 meter). Then air dried parts of the plants (80 gr) subjected to hydrodistillation for 2h using a Clevenger-type apparatus and essential oils analyzed by GC and GC/MC. There is no significant difference between the flower oil yields of Achillea millefolium subsp. millefolium in 2 height, while there is significant difference between the oil yields of leaves (p<0.01) and the highest percentage of leaf oil (0.1%) belong to 2100m. Study of relation among soil characters and height to these quantity show that there is relationship between nitrogen of the soil and this quantity that has negative correlation. Major components of flower oils were 1,8-cineole (14.4% and 8.2%), cis-cadin-4-en-7-ol (4.6% and 15%), E-caryophyllene (5.5% and 4.8%), -γmuurolene (4/4% and 5.2%), camphor (2.6% and 4.1%), eudesma-4(15), 7-dien-1-β-ol (3.7% and 6.4%) in 2100 m and 2200 m, respectively. The main components of leaf oils were 1,8-cineole (5.6% and 4.7%), globulol (7.6% and 8.7%), E-caryophyllene (5% and 3.2%), cis-cadin-4-en-7-ol (25.5% and 0.4%) E-sesqui lavandulol (2.3% and 12.8%) and E-sesquilavandulyl acetate (2.4% and 8.1%) at 2100 m and 2200 m, respectively.
اختلالات هموستاتیک منجر به ایجاد لختههای نابجا و ترومبوآمبولی میگردد. داروهای فیبرینولیتیک نظیر استرپتوکیناز و اوروکیناز برای درمان ترومبوآمبولی بکار میروند. این داروها محدودیتهایی دارند و سبب ایجاد اثرهای ناخواسته و گاهی مرگبار میشوند. ترکیبهای گیاهی بهعنوان ترکیبهایی سالم و بدون اثر جانبی در نظر گرفته میشوند. با نظر به اینکه چهار گیاه زردچوبه (Curcuma domestica Valet.)، آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.)، دارچین (Cinnamomum verum J.Presl) و گلپر (Heracleum persicum Desf. Ex Fischer) در طب سنتی بهعنوان گیاهان ضد انعقاد و رقیقکننده خون معرفی شدهاند، در این مطالعه اثرهای فیبرینولیتیک این گیاهان مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی اثر فیبرینولیتیک، فیبرینوژن نشاندار شده با FITC با پلاسمای انسانی مخلوط و به آن ca+2 اضافه گردید. عصاره پلیفنلی تهیه شده چهار گیاه ذکر شده در غلظتهای 05/0، 5/0، 5 و 50 (mg/ml) به تنهایی و همراه با استرپتوکیناز به لخته نشاندار اضافه شدند و 10، 20، 40 و 60 دقیقه پس از اضافه نمودن عصارهها فلورسانس ناشی از FITC تعیین گردید (510Em= و 478Ex=). نتایج نشان میدهند که عصارههای آویشن شیرازی، دارچین و زردچوبه دارای اثر فیبرینولیتیک میباشند. این اثرها معنیدار (05/0p≤) و وابسته به دوز میباشند. عصاره گلپر اثر فیبرینولیتیک معنیداری ندارد. اثر فیبرینولیتیکی ناشی از استرپتوکیناز در حضور عصاره آویشن شیرازی به صورت وابسته به دوز افزایش مییابد. در حضور عصاره زردچوبه و دارچین فقط در غلظتهای 5 و 50 (mg/ml) اثر فیبرینولیتیکی ناشی از استرپتوکیناز به صورت معنیدار افزایش مییابد (05/0p≤). عصاره گلپر تأثیری بر اثر فیبرینولیتیک استرپتوکیناز ندارد. بنابراین میتوان گفت که آویشن شیرازی دارای بیشترین اثر فیبرینولیتیک و پس از آن بهترتیب دارچین و زردچوبه دارای اثر فیبرینولیتیک معنیدار هستند و میتوانند در شرایط آزمایشگاهی سبب حل لخته شوند. در پایان، پیشنهاد میشود که ترکیبهای موجود در این گیاهان که سبب حل لخته میشوند بررسی و همچنین خصوصیت حل لخته توسط این گیاهان در محیط In vivo در تحقیقات آینده شناسایی شوند.
Disturbance in haemostatic system causes abnormal clots in vessels and thromboambolia. Streptokinas and urokinas are used for emergency treatment of thromboambolia. These drugs have certain limitations which cause serious and sometimes fatal consequences. Herbal preparations are considered to be safe and without side-effects. Since in ancient times it was reported that Zataria moltiflora Boiss., Curcuma domestica Valet., Cinnamomum verum J.Presl and Heracleum persicum Desf. Ex Fischer present anticoagulant effects. This study performed to evaluate fibrinolytic effects of these plants. To evaluate fibrinolytic effects, labeled fibrinogen with FITC and Ca2+ was added to human plasma. Polyphenolic extracts (0.05, 0.5, 5, 50mg/ml) without and with streptokinas, were added to labeled clot. Fluorescence was determined after 10, 20, 40 and 60 minutes (Ex=478, Em= 510). Our findings show that extract of Zataria moltiflora, Curcuma domestica and Cinnamomum verum reveal fibrinolytic effects (P<0.05). This effects are significant and dose dependable, but Heracleum persicum had no significant fibrinolytic effect (P>0.05). Fibrinolytic effects of streptokinase in presence Zataria moltiflora are increased significantly and dose dependably. This effect in presence of Curcuma domestica and Cinnamon only in 5 and 50 mg/dl are increased. Heracleum persicum does not affect fibrinolytic properties of streptokinase. The present study indicate that, Zataria moltiflora presents best fibrinolytic effect, then Curcuma domestica and Cinnamon verum respectively reveal significant fibrinolytic effect and could lysis blood clots in vitro. Consequently, we suggest that further studies to determine in vivo clot dissolving properties and active component(s) of these herbs for clot lysis are warranted.
توانایی اکالیپتوسها در رشد سریع سبب شده تا این جنس در جنگلکاری، مصارف صنعتی و دارویی اهمیت فوقالعادهای پیدا کند. گونه درختی Eucalyptus maculata Hook. از نظر تولید برخی ترکیبهای شیمیایی و مصارف دارویی نسبت به سایر اکالیپتوسها از اهمیت خاصی برخوردار است. در این پژوهش برای بررسی تغییرات کمّی اسانس و نوع ترکیبهای تشکیلدهنده برگ درخت E. maculata، از منطقه گرمسیری دزفول (ایستگاه تحقیقاتی صفیآباد) در استان خوزستان در چهار فصل سال جمعآوری گردید. روغن اسانسی گیاه به روش تقطیر با آب استخراج و به کمک دستگاههای کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفت. بیشترین بازده اسانس در فصل پاییز (7/1%) و کمترین بازده اسانس در فصل بهار (52/0%) بدست آمد. بیشترین مقدار 8،1-سینئول با راندمان 5/22% در زمستان، سیترونلال 0/15% در بهار و سیترونلول 0/35% در تابستان بدست آمد. بیشترین مقدار ترکیبهای معطر (46%) در تابستان بدست آمد و همچنین بیشترین ترکیب در تمامی فصول سیترونلول بود و سیترونلیل استات نیز مقدار خود را در کل سال ثابت نگه داشت.
Eucalyptus is a growing tree used for agro-forestry, industrial and medical consumptions E. maculata Hook. is one of the most important species of eucalyptus from chemical components and medical applications point of view. The leaves of E. maculata were collected in various seasons from Khuzestan provinces (tropical region station Dezfoul, Safi Abad). Essential oils were obtained by hydrodistillation and were analysed by GC and GC/MS. The highest and the lowest essential oil yields were found in autumn and spring, respectively. Major compositions were 1,8-cineole (22.5% in winter), citronellal (15% in spring) and citronellol (35% in summer). The most perfumed compositions were in summer (46%). Also the most compound was citronellol in the whole seasons and citronellyl acetate amount had fixed in the whole year.