اعظمالسادات ریاضی؛ ناصر مجنونحسینی؛ حسنعلی نقدیبادی؛ محمدرضا نقوی؛ شمسعلی رضازاده
چکیده
ترکیبهای هیپریسین و هیپرفورین بهعنوان مواد مؤثره اصلی گیاه دارویی گلراعی (Hypericum perforatum L.) مطرح هستند. در این تحقیق، تنوع صفات فیتوشیمیایی 25 جمعیت گل راعی در رویشگاههای طبیعی ایران بررسی شد. نمونهبرداری گیاهان بهطور تصادفی در مرحله گلدهی کامل از استانهای گلستان، مازندران، گیلان، آذربایجانشرقی، آذربایجانغربی، اردبیل، ...
بیشتر
ترکیبهای هیپریسین و هیپرفورین بهعنوان مواد مؤثره اصلی گیاه دارویی گلراعی (Hypericum perforatum L.) مطرح هستند. در این تحقیق، تنوع صفات فیتوشیمیایی 25 جمعیت گل راعی در رویشگاههای طبیعی ایران بررسی شد. نمونهبرداری گیاهان بهطور تصادفی در مرحله گلدهی کامل از استانهای گلستان، مازندران، گیلان، آذربایجانشرقی، آذربایجانغربی، اردبیل، کردستان، همدان، کهگیلویه و بویراحمد، قزوین، زنجان، خراسان و تهران در بهار و تابستان سال 1389 انجام شد. نتایج نشان داد که در بین اندامهای گل و برگ جمعیتها از نظر میزان هیپریسین و هیپرفورین تفاوت معنیداری وجود داشت (05/0>p). گلها در مقایسه با برگها بیشترین میزان هیپریسین و هیپرفورین را داشتند. میزان هیپرفورین در هر دو اندام در مقایسه با میزان هیپریسین بهطور معنیداری بالاتر بود. ضرایب همبستگی ساده بین صفات، همبستگی مثبت معنیدار بین هیپریسین برگ با تعداد غده تیره رنگ و روشن در برگ و تعداد غده روشن در واحد سطح برگ و هیپرفورین برگ با هیپریسین برگ را نشان داد. در تجزیه به مؤلفههای اصلی، دو مؤلفه شناسایی شدند که در مجموع 66% از کل تنوع دادهها را توجیه نمودند. در تجزیه خوشهای، جمعیتها به سه گروه تقسیم شدند که با تنوع جغرافیایی آنها مطابقت نداشت. در کل نتایج نشان داد که تنوع بالایی بین جمعیتهای گلراعی در رویشگاههای طبیعی ایران از نظر صفات فیتوشیمیایی وجود دارد که از این تنوع در برنامههای اصلاحی میتوان استفاده کرد.
مهدی قنبری؛ محمدکاظم سوری؛ رضا امیدبیگی؛ حسین هداوندی میرزایی
چکیده
در این پژوهش ابتدا عمده رویشگاههای بومادران (Achillea millefolium L.) در استان آذربایجانشرقی شناسایی و در اواسط فصل رویش (سال1390) و زمان گلدهی برای ارزیابی ریختی و استخراج اسانس از هفت منطقه جلفا، زنوز، کندلج، باسمنج، پیربالا، بناب و شبستر پنج نمونه کامل گیاهی به همراه سرشاخههای گلدار جمعآوری شد. اطلاعات مربوط به رویشگاههای مختلف یادداشتبرداری ...
بیشتر
در این پژوهش ابتدا عمده رویشگاههای بومادران (Achillea millefolium L.) در استان آذربایجانشرقی شناسایی و در اواسط فصل رویش (سال1390) و زمان گلدهی برای ارزیابی ریختی و استخراج اسانس از هفت منطقه جلفا، زنوز، کندلج، باسمنج، پیربالا، بناب و شبستر پنج نمونه کامل گیاهی به همراه سرشاخههای گلدار جمعآوری شد. اطلاعات مربوط به رویشگاههای مختلف یادداشتبرداری شده و خصوصیات رویشی و زایشی هر جمعیت بهعلاوه میزان اسانس گونه مورد مطالعه در هر رویشگاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده با استفاده از نرمافزار SAS تجزیه و تحلیل خوشهای شد. سپس جمعیتهای جمعآوری شده براساس تمامی خصوصیات کمّی رویشی، زایشی و میزان اسانس گروهبندی شدند. بهطوری که تمام جمعیتها در 4 گروه قرار گرفتند. جمعیتهای جلفا، کندلج و پیربالا در یک گروه، بناب و باسمنج در گروه دیگر، جمعیت زنوز در گروه جداگانه و سرانجام جمعیت شبستر در گروهی مجزا قرار گرفت. پراکنش این گونه در مناطق مورد مطالعه از ارتفاع 1026 تا 2557 متر از سطح دریا و رویش در خاکهای مختلف و مناطق شیبدار نشاندهنده سازگاری بالای این گونه با شرایط اقلیمی این استان است. در نهایت از بین جمعیتهای جمعآوری شده، دو جمعیت باسمنج و جلفا بدلیل داشتن عملکرد نسبتاً بالای اسانس بهترتیب 4/0 و 4/0 وزنی-حجمی و همچنین سازگاری بهتر با اقلیم منطقه، برای کاربرد در برنامه بهنژادی در مناطق بررسی شده توصیه میشوند.
علیرضا یاوری؛ وحیده ناظری؛ فاطمه سفیدکن؛ ذبیحاله زمانی؛ محمداسماعیل حسنی
چکیده
در مطالعه حاضر نشانگرهای مولکولی RAPD جهت بررسی تنوع ژنتیکی ژرمپلاسم برخی از جمعیتهای وحشی آویشن آذربایجانی (Thymus migricus Klokov & Desj.-Shost) در ایران بکار برده شد. از تعداد 21 آغازگر ده نوکلئوتیدی بکار برده شده، در مجموع 310 نوار با وضوح بالا تولید شد که از این تعداد، 14 نوار مونومورفیک و 296 نوار دارای چند شکلی (پلیمورفیسم) بودند. بهطور ...
بیشتر
در مطالعه حاضر نشانگرهای مولکولی RAPD جهت بررسی تنوع ژنتیکی ژرمپلاسم برخی از جمعیتهای وحشی آویشن آذربایجانی (Thymus migricus Klokov & Desj.-Shost) در ایران بکار برده شد. از تعداد 21 آغازگر ده نوکلئوتیدی بکار برده شده، در مجموع 310 نوار با وضوح بالا تولید شد که از این تعداد، 14 نوار مونومورفیک و 296 نوار دارای چند شکلی (پلیمورفیسم) بودند. بهطور میانگین تعداد 76/14 نوار بهازای هر آغازگر بدست آمد که تعداد 09/14 نوار از آنها چند شکل بودند. ماتریس فاصله جمعیتها توسط روش نی محاسبه شد و براساس تجزیه خوشهای حاصل از این ماتریس، دندروگرام به روش UPGMA ترسیم گردید. تجزیه واریانس دادههای مولکولی (AMOVA) انجام شد. تجزیه خوشهای نشان داد که در بین جمعیتهای آویشن آذربایجانی، جمعیتهای بند (استان آذربایجان غربی) و جلفا (استان آذربایجانشرقی) با میزان فاصله 130/0 بیشترین تفاوت را نشان دادند. جمعیتهای نازلو و بند (هر دو جمعیت آویشن آذربایجانی) از استان آذربایجانغربی با میزان فاصله 081/0 بیشترین شباهت را در بین جمعیتهای مورد مطالعه داشتند. میانگین تنوع ژنتیکی نی (h) و شاخص اطلاعاتی شانون (I) نشان دادند که بیشترین تنوع در درون جمعیت جلفا (294/0 =I و 196/0 =h) و کمترین تنوع ژنتیکی در جمعیت قوشچی (209/0 =I و 139/0 =h) دیده میشود. میانگین شاخصهای Fst و Nm که میزان جریان ژنی بین جمعیتها را نشان میدهند، بهترتیب 30/0 و 14/1 بدست آمد که بیانگر بالا بودن تبادل ژنی بین پنج رویشگاه آویشن آذربایجانی مورد مطالعه در این بررسی میباشد. نتایج این تحقیق بیانگر وجود تنوع قابل توجه برای جمعیتهای آویشن آذربایجانی در ایران میباشد که میتواند در برنامههای اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.
فرشته اسدی کرم؛ حسین میرزایی ندوشن؛ میترا امام؛ غلامرضا بخشی خانیکی؛ هاشم کنشلو؛ محمدیوسف آچاک
چکیده
علاوه بر اثرهای محیطی، واکنش گیاهان به جوانهزنی بذر در بسترهای مختلف کاشت میتواند منشأ ژنتیکی داشته و توارث آن کمّی یا کیفی باشد. ازجمله اهداف این تحقیق، بررسی تنوع درون و بین جمعیتهایی از گونه در حال انقراض گز روغنی (Moringa peregrina (Forssk.) Fiori) در قابلیت رویش بذر نارس در محـیطهای مختلف کشت بود. به این منظور جنین و بذر نارس تعداد زیادی ...
بیشتر
علاوه بر اثرهای محیطی، واکنش گیاهان به جوانهزنی بذر در بسترهای مختلف کاشت میتواند منشأ ژنتیکی داشته و توارث آن کمّی یا کیفی باشد. ازجمله اهداف این تحقیق، بررسی تنوع درون و بین جمعیتهایی از گونه در حال انقراض گز روغنی (Moringa peregrina (Forssk.) Fiori) در قابلیت رویش بذر نارس در محـیطهای مختلف کشت بود. به این منظور جنین و بذر نارس تعداد زیادی از ژنوتیپهای گز روغنی از شش رویشگاه واقع در جنوب استان سیستان و بلوچستان جمعآوری شده و بر روی دو محیط کشت پایه WPM و MS با 7 ترکیب مختلف کشت شدند. تعدادی از صفات مورفولوژیک، در دو فاصله زمانی متوالی از گیاهان در حال رشد مورد ارزیابی قرار گرفتند. جمعیتهای مورد مطالعه از نظر ابعاد اولیه بذرهای نارس با یکدیگر تفاوت معنیداری نشان دادند. در یادداشتبرداری اول بین جمعیتها از نظر دو صفت تعداد ریشه فرعی و طول گیاهچه اختلاف معنیداری مشاهده شد. بین محیطهای کشت نیز اختلاف معنیداری در رابطه با صفات طول ساقه، طول گیاهچه و همچنین تعداد ریشه و برگ مشاهده شد و با توجه به اثرهای متقابلی که بین محیطهای کشت و جمعیتها وجود داشت، مشخص گردید که محیط کشت اول (WPM) از لحاظ اکثریت صفات ازجمله طول گیاهچه، بهترین محیط برای رشد بذرهای نارسی است که به مرحله رسیدگی نزدیکتر میباشند (بنت و چانف). در حالی که بذرهای مناطق کلچات و کنشکی که نسبت به بذرهای سایر مناطق نارستر بودند، به محیطهای کشتی که دارای کلسیم بالاتری بودند (تیمارهای 3، 4 و5) واکنش بهتری نشان دادند. در یادداشتبرداری دوم نیز در بین جمعیتها، صفات طول و تعداد ریشه و همچنین طول گیاهچه اختلاف معنیداری نشان دادند. بنابراین اثر متقابل محیط کشت و رویشگاه تنها در مورد صفت تعداد برگ معنیدار گردید و این نشان داد که واکنش جمعیتهای مختلف مورد مطالعه در رابطه با محیطهای مختلف کشت، یکسان نبوده است.