بیوتکنولوژی
نفیسه نعمت شاهی؛ پروانه ابریشم چی؛ طیبه رجبیان؛ سیّدعلیرضا سلامی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.801.103.5.1578.46مریمگلی با نام علمی Salvia leriifolia Benth. از گیاهان دارویی بومی ایران است که خواص دارویی آن به حضور ترکیبهای فنلی، بهویژه اسیدهای فنلی نسبت داده شده است. این پژوهش، تأثیر سن (فنولوژی) را بر بیان ژن و فعالیت آنزیمهای بیوسنتزی اسیدهای فنلی مورد بررسی قرار داد. بذرهای گیاه از شهرستان تربتحیدریه ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.801.103.5.1578.46مریمگلی با نام علمی Salvia leriifolia Benth. از گیاهان دارویی بومی ایران است که خواص دارویی آن به حضور ترکیبهای فنلی، بهویژه اسیدهای فنلی نسبت داده شده است. این پژوهش، تأثیر سن (فنولوژی) را بر بیان ژن و فعالیت آنزیمهای بیوسنتزی اسیدهای فنلی مورد بررسی قرار داد. بذرهای گیاه از شهرستان تربتحیدریه (خراسان رضوی) جمعآوری و در گلخانه کاشته شد. نمونهبرداری از برگها، در مراحل 8، 16 و 24 برگی از دوره رشد انجام شد. محتوای فنل، فلاونوئید و اسید فنلی تام به روش اسپکتروفتومتری و پروفایل اسیدهای فنلی، با استفاده از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) تعیین شد. فعالیت فنیلآلانین آمونیالیاز (PAL) و تیروزین آمینوترانسفراز (TAT) به روش اسپکتروفتومتری و رزمارینیک اسید سنتاز (RAS) با HPLC اندازهگیری شد. بیان نسبی ژنهای ذکرشده، با روش RT-PCR کمّی بررسی شد. نتایج حکایت از افزایش معنیدار (0.05≥p ) محتوای انواع ترکیبهای فنلی و فعالیت آنزیم/ژنهای TAT و RAS همراه با افزایش سن داشت. در مرحله 24 برگی، مقدار کل فنل، فلاونوئید و اسید فنلی بهترتیب 3.47، 2.80 و 7.78 برابر مرحله 8 برگی بود. محتوای رزمارینیک اسید و کافئیک اسید (بهترتیب 0.69 و mg/g DW 0.36 در مرحله 8 برگی)، طی رشد رویشی بهترتیب 3.41 و 4.05 برابر شد. لیتوسپرمیک اسید و سالوینولیک اسیدها (mg/g DW 0.06-0.01 در مرحله 8 برگی)، سهم کمتری از کل اسیدهای فنلی را داشتند. مقدار آنها نیز با افزایش سن، بین 2 تا 10 برابر افزایش یافت. همچنین، یک همبستگی مثبت و قوی میان سن گیاه با تجمع اسیدهای فنلی و میان سن و فعالیت آنزیم/ژنهای TAT و RAS مشاهده شد. این امکان وجود دارد که آنزیم TAT (در مقایسه با PAL) نقش اصلی را در بیوسنتز RA داشته باشد.
قادر حبیبی؛ پروین قربانزاده؛ معصومه عابدینی
چکیده
در این تحقیق، تأثیر کاربرد غلظتهای مختلف سلنات سدیم (1/0، 1 و 10 میلیگرم بر لیتر) در محیط کشت هیدروپونیک و کاربرد برگی 10 میلیگرم بر لیتر این عنصر در شرایط مزرعه بر روی برخی از ویژگیهای فیزیولوژیک گیاه بادرنجبویه (Melissa officinalis L.) مورد مطالعه قرار گرفت. کاربرد سلنیوم در غلظت 10 میلیگرم بر لیتر باعث کاهش وزن خشک شاخساره و ریشه در شرایط ...
بیشتر
در این تحقیق، تأثیر کاربرد غلظتهای مختلف سلنات سدیم (1/0، 1 و 10 میلیگرم بر لیتر) در محیط کشت هیدروپونیک و کاربرد برگی 10 میلیگرم بر لیتر این عنصر در شرایط مزرعه بر روی برخی از ویژگیهای فیزیولوژیک گیاه بادرنجبویه (Melissa officinalis L.) مورد مطالعه قرار گرفت. کاربرد سلنیوم در غلظت 10 میلیگرم بر لیتر باعث کاهش وزن خشک شاخساره و ریشه در شرایط کشت هیدروپونیک شد. مهار رشد در این غلظت از سلنیوم نشان داد که افزایش غلظت کلروفیل a و b و فعالیت آنزیم کاتالاز در تیمار 10 میلیگرم بر لیتر سلنیوم نتوانستند مانع از افزایش مالون دیآلدئید بهعنوان شاخص پراکسیداسیون غشاها در این گیاه شوند. ولی کاربرد غلظتهای 1/0 و 1 میلیگرم بر لیتر سلنیوم در کشت هیدروپونیک نه تنها باعث اُفت رشد بادرنجبویه نشد، بلکه منجر به افزایش ذخیره سلنیوم در شاخساره شد. در مقایسه، نتایج آزمایش مزرعه نشان داد که همان غلظت 10 میلیگرم بر لیتر که در کاربرد ریشهای در کشت هیدروپونیک باعث مهار رشد گردید، در کاربرد برگی توانست مقدار سلنیوم دانه و شاخساره و بیومس شاخساره را افزایش دهد. همچنین کاربرد برگی سلنیوم توانست باعث افزایش فعالیت آنزیم فنیلآلانین آمونیالیاز و افزایش غلظت فنلها بهعنوان ترکیبهای آنتیاکسیدان، در برگها شود. نتایج این تحقیق نشان داد که محلولپاشی برگی سلنیوم در مقایسه با تغذیه ریشهای آن از طریق کشت هیدروپونیک، رشد اندام هوایی، مقدار سلنیوم و فنل را در گیاه دارویی بادرنجبویه بیشتر بهبود میبخشد.
طیبه حیدری؛ زهرا اسرار؛ فاطمه نصیبی
چکیده
یکی از روشهای افزایش ترکیبهای ثانویه در گیاهان استفاده از محرکهای غیرزیستی است. در این بررسی اثر فلز سنگین نیکل بهعنوان یک محرک غیرزیستی بر برخی پارامترهای فیزیولوژیکی گیاه بنگدانه (Hyoscyamus niger L.) مورد مطالعه قرار گرفت تا امکان استفاده از غلظتهای غیرتنشی آن در مطالعات بعدی برای افزایش ترکیبهای ثانویه مورد آزمایش قرار گیرد. ...
بیشتر
یکی از روشهای افزایش ترکیبهای ثانویه در گیاهان استفاده از محرکهای غیرزیستی است. در این بررسی اثر فلز سنگین نیکل بهعنوان یک محرک غیرزیستی بر برخی پارامترهای فیزیولوژیکی گیاه بنگدانه (Hyoscyamus niger L.) مورد مطالعه قرار گرفت تا امکان استفاده از غلظتهای غیرتنشی آن در مطالعات بعدی برای افزایش ترکیبهای ثانویه مورد آزمایش قرار گیرد. این پژوهش در آزمایشگاه تحقیقاتی گروه زیستشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و 3 تکرار انجام شد. در این بررسی بذرهای گیاه بنگدانه در ژرمیناتور و با اعمال تیمار ژیبرلین جوانه زدند و بعد به گلدانهای حاوی پیتماس و شن منتقل شدند. پس از 40 روز رشد، گیاهان تحت تأثیر غلظتهای 50 و 100 میکرومولار نیکل در شرایط آبکشت قرار گرفتند (مقادیر نیکل به محلول غذایی اضافه گردید). در این بررسی رنگیزههای فتوسنتزی تحت تأثیر نیکل کاهش معنیداری را نشان دادند. اما مقدار پراکسید هیدروژن، پراکسیداسیون لیپید و فعالیت آنزیمهای کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز افزایش یافت. بررسیهای انجام شده بر روی ماکرومولکولهای اصلی گیاه مانند پروتئینها، لیپیدهای غشایی و کلروفیل نشان داد که اثر غلظتهای 50 و 100 میکرومولار نیکل در ایجاد تنش بر این مولکولها تقریباً مشابه است، اما فعالیت آنزیم فنیلآلانین آمونیالیاز و سنتز ترکیبهای پلیفنلی از پاسخهای بعدی گیاه هستند که در غلظت 100 میکرومولار نیکل مشاهده میشوند. بنابراین به نظر میرسد که غلظتهای بالاتر نیکل (100 میکرومولار) برای افزایش ترکیبهای ثانویه در این گیاه مؤثرتر بوده است.