زینب نظری؛ حسین میرزایی ندوشن؛ غلامرضا بخشیخانیکی؛ فرشته اسدیکرم
چکیده
گز روغنی (Moringa peregrine (Forssk.) Fiori) یکی از گونههای با ارزش درختچهای و فراموش شده است که در مناطقی از جنوب شرقی کشور ما رویش دارد و ارزش دارویی، صنعتی و غذایی زیادی برای آن ذکر شدهاست. بهرغم اهمیت زیادی که این گونه از منظرهای مختلف دار،د تاکنون از نظر ویژگیهای مختلف زیستی ازجمله ویژگیهای کاریوتیپی مورد توجه کافی قرار نگرفتهاست. ...
بیشتر
گز روغنی (Moringa peregrine (Forssk.) Fiori) یکی از گونههای با ارزش درختچهای و فراموش شده است که در مناطقی از جنوب شرقی کشور ما رویش دارد و ارزش دارویی، صنعتی و غذایی زیادی برای آن ذکر شدهاست. بهرغم اهمیت زیادی که این گونه از منظرهای مختلف دار،د تاکنون از نظر ویژگیهای مختلف زیستی ازجمله ویژگیهای کاریوتیپی مورد توجه کافی قرار نگرفتهاست. در این تحقیق چهار جمعیت گیاهی مختلف به همراه دو نمونه کشت بافتی از این گونه مورد مطالعات کاریوتیپی قرار گرفته و ضمن اندازهگیری ابعاد کروموزومی برخی از آمارههای موجود جهت سنجش تقارن کاریوتیپی نیز محاسبه شده و بر مبنای آنها جمعیتهای مختلف این گونه مورد مقایسه قرار گرفتند. اطلاعات کاریوتیپی بر مبنای دو مدل آشیانهای و فاکتوریل تجزیه و تحلیل شدند. در شمارش کروموزومی مشخص شد که کلیه فامیلها و جمعیتها دارای 28 کروموزوم بودند (28 =n2). تجزیه واریانس دادهها نیز نشان داد که جمعیتهای مورد مطالعه و کروموزومهای آنها از نظر تمامی ویژگیهای کاریوتیپی با هم اختلاف معنیداری در سطح 1% داشتند. در مواردی سلولهای آنیوپلوئید نیز مشاهده گردید. بهطور کلی این گونه دارای کروموزومهای ریزی است، بهطوری که میانگین عمومی طول کروموزومهای جمعیتهای مورد مطالعه بین 19/1 تا 1/2 میکرون متغیر بود. بیشترین طول ژنوم متعلق به جمعیت کشت بافتی کنشکی (2/51 میکرون) و کمترین طول ژنوم متعلق به جمعیت گرهون (3/33 میکرون) بود. به عبارت دیگر، نمونههای کشت بافتی از نظر ابعاد کروموزومی در دستههای جداگانه و کاملاً متفاوت از سایر جمعیتهای مطالعه شده قرار گرفتند. متقارنترین کاریوتیپ را بر مبنای TF% جمعیت چانف از خود نشان داد (45%). نامتقارنترین کاریوتیپ بر این مبنا متعلق به نمونه کنشکی بود (41%). آماره DRL و فرمول کاریوتیپی نیز این موضوع را تأیید نمود.
منصوره صرامی؛ حسین زینلی؛ غلامرضا بخشیخانیکی؛ سعید اسماعیلخانیان؛ زرینتاج بردبار
چکیده
این تحقیق در سال 1388 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان بر روی 6 جمعیت ماریتیغال (Silybum marianum (L.) Gaertn.) انجام شد. کاریوتیپ سلولهای میتوزی در مرحله متافاز مریستم انتهایی ریشه بذرهای جوانهدار شده بررسی و مطالعه شد. عدد پایه کروموزومی در تمام جمعیتهای مورد مطالعه 17=x و تعداد کروموزوم 34=x2=n2 بود. از لحاظ سطح پلوئیدی، همه جمعیتها ...
بیشتر
این تحقیق در سال 1388 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان بر روی 6 جمعیت ماریتیغال (Silybum marianum (L.) Gaertn.) انجام شد. کاریوتیپ سلولهای میتوزی در مرحله متافاز مریستم انتهایی ریشه بذرهای جوانهدار شده بررسی و مطالعه شد. عدد پایه کروموزومی در تمام جمعیتهای مورد مطالعه 17=x و تعداد کروموزوم 34=x2=n2 بود. از لحاظ سطح پلوئیدی، همه جمعیتها دیپلوئید بودند. براساس جدول دو طرفه Stebbins، همه جمعیتها در کلاس B2 قرار گرفتند که این امر بیانگر وضعیت تکاملی مشابه آنها میباشد. تجزیه واریانس صفات، نشان داد که بین جمعیتها از لحاظ صفات طول کوتاهترین کروموزوم، شاخص عدم تقارن و ضریب تغییرات شاخص سانترومری اختلاف معنیداری در سطح احتمال 1% و از لحاظ صفات طول کل کروموزومی، مجموع بازوهای کوتاه، مجموع بازوهای بلند و طول بلندترین کروموزوم اختلاف معنیداری در سطح احتمال 5% وجود دارد که این امر مؤید وجود تنوع کروموزومی در جمعیتهای مورد بررسی میباشد. در تجزیه به عاملها، دو عامل اول و دوم در مجموع بیش از 94% از کل تنوع موجود بین جمعیتها را توجیه نمودند. بهطوری که در عامل اول، طول کل کروموزوم (TL) و مجموع بازوهای بلند (Sla) بیشترین نقش را در تشکیل این عامل داشتند. در عامل دوم، صفات شاخص عدم تقارن (AI) و ضریب تغییرات شاخص سانترومری (CVci) بیشترین سهم را در تشکیل این عامل برخوردار بود. تجزیه خوشهای جمعیتها براساس خصوصیات کاریوتیپی، آنها را در 4 گروه مجزا قرار داد. در این بررسی بیشترین شباهت بین دو جمعیت اهواز و ساری و کمترین شباهت بین دو جمعیت اهواز و آمل بود. نتایج تجزیه واریانس بین گروهها نشان داد که تمام صفات مورد مطالعه تفاوت معنیداری را در بین گروهها داشتند. جمعیتهای اهواز، ساری و اصفهان در گروه اول از نظر صفات TL، SSa، SLa، LC و SC نسبت به سایر گروهها برتر بودند. جمعیت آمل در گروه دوم از نظر صفات SC، Cvci و AI کمترین مقادیر را دارا بود. جمعیت کردستان در گروه چهارم از نظر صفات CVci و AI بیشترین مقادیر و از لحاظ صفات TL، SSa، SLa و LC کمترین مقادیر را به خود اختصاص داد. همچنین نمودار پراکنش جمعیتها براساس مقادیر مؤلفه اول و دوم رسم شد که مؤید نتایج حاصل از تجزیه خوشهای بود