بهزراعی و بهنژادی
مریم سرافراز؛ حمید دهقان زاده؛ امیر فرید هاشمی
چکیده
برای بررسی تأثیر کودهای زیستی و شیمیایی فسفر و اسید جیبرلیک بر عملکرد و اجزای آن و اسانس مریمگلی (Salvia officinalis L.) در منطقه قرهچای استان مرکزی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سوپر فسفات تریپل در سه سطح (30، 70 و 100 درصد مقدار توصیه شده)، کود فسفر بیولوژیک بارور-2 در دو ...
بیشتر
برای بررسی تأثیر کودهای زیستی و شیمیایی فسفر و اسید جیبرلیک بر عملکرد و اجزای آن و اسانس مریمگلی (Salvia officinalis L.) در منطقه قرهچای استان مرکزی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سوپر فسفات تریپل در سه سطح (30، 70 و 100 درصد مقدار توصیه شده)، کود فسفر بیولوژیک بارور-2 در دو سطح (کاربرد و عدم کاربرد) و اسید جیبرلیک در سه سطح (0، 100 و ppm200) بودند. نتایج نشان داد که تأثیر کود بارور-2، اسید جیبرلیک و سوپر فسفات تریپل بر تمام صفات عملکرد و اجزای آن و اسانس معنیدار بود. کود بارور-2 بهترتیب منجر به افزایش 7.7، 18.2 درصدی عملکرد اسانس و درصد اسانس و افزایش جزئی ترکیبهای عمده اسانس نسبت به شاهد شد. همچنین، مصرف ppm200 اسید جیبرلیک بهترتیب موجب افزایش 23.5 و 40.5 درصدی درصد اسانس و عملکرد اسانس در مقایسه با شاهد شد. بیشترین عملکرد بیولوژیک و عملکرد اسانس بهترتیب به میزان 3751 و 15.52 کیلوگرم در هکتار با کاربرد همزمان 100% سوپر فسفات تریپل توصیه شده، کود بارور-2 و ppm200 اسید جیبرلیک بدست آمد. بیشترین درصد آلفا-توجون (27.91%) بهعنوان مهمترین ترکیب اسانس با کاربرد همزمان 100% سوپر فسفات تریپل توصیه شده، کود بارور-2 و ppm100 اسید جیبرلیک بدست آمد. کاربرد همزمان اسید جیبرلیک و بارور-2 منجر به کاهش مصرف کود شیمیایی فسفر برای حصول خصوصیات رویشی بهتر و عملکرد و درصد اسانس بالا گردید، بهطوری که در بسیاری از صفات، کاربرد70% سوپر فسفات تریپل توصیه شده در تلفیق با کود بارور-2 و اسید جیبرلیک، اختلاف معنیداری با مصرف 100% سوپر فسفات تریپل توصیه شده نداشت. بنابراین میتوان با کاربرد همزمان ppm200 اسید جیبرلیک و بارور-2، بدون اینکه کاهش معنیداری در عملکرد و اسانس گیاه مریمگلی ایجاد شود، میزان مصرف کود فسفر را تا 30% کاهش داد.
یعقوب صرافی؛ غلامرضا مرادی رباطی؛ محمدحسین فاطمی
چکیده
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1398.35.109.93.1.1575.1610 هدف از این مطالعه، بررسی اثرهای ضد قارچی دود مایع تولید شده از ضایعات توتون و همچنین شناسایی و اندازهگیری ترکیبهای مؤثره آن بود. ضایعات در کوره در شرایط بدون اکسیژن پیرولیز شد و دود حاصل با استفاده از مبرّد خنک شده و تبدیل به دود مایع شد. بررسی اثرهای ضد قارچی دود مایع با استفاده از سه نوع ...
بیشتر
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1398.35.109.93.1.1575.1610 هدف از این مطالعه، بررسی اثرهای ضد قارچی دود مایع تولید شده از ضایعات توتون و همچنین شناسایی و اندازهگیری ترکیبهای مؤثره آن بود. ضایعات در کوره در شرایط بدون اکسیژن پیرولیز شد و دود حاصل با استفاده از مبرّد خنک شده و تبدیل به دود مایع شد. بررسی اثرهای ضد قارچی دود مایع با استفاده از سه نوع قارچ Rhizoctonia solani، Sclerotinia sclerotiorum و Phytophthora nicotianae که بهترتیب عامل بیماری ساق زخم، پوسیدگی یقه و ساق سیاه توتون میباشند در غلظتهای صفر، ۲۵۰، ۵۰۰، ۱۰۰۰، ۲۰۰۰ و ppm۴۰۰۰ دود مایع به روش اختلاط با محیط کشت انجام شد. نتایج تجزیه واریانس تأثیر دود مایع بر قارچها نشان داد که تأثیر دود مایع، غلظت و اثر متقابل دود مایع بر غلظت روی قارچها در سطح احتمال 1% آماری معنیدار میباشد. نتایج مقایسه میانگین تأثیر دود مایع بر قارچها نشان داد که نمونه دود مایع حاصل از پیرولیز ۲۵% دمار توتون + ۷۵% خرده برگ توتون در غلظت ppm۴۰۰۰ رشد میسیلیوم قارچهای بیماریزای فوق را 100% کنترل مینماید. همچنین دود مایع تولید شده از تیمار بالا در غلظتهای پایین نیز رشد میسیلیوم قارچهای Rhizoctonia solani و Sclerotinia sclerotiorum را 100% کنترل نمود. براساس گزارش نتایج تحقیقات، حضور ترکیبهای فنولی، اسیدهای آلی و آلکالوئیدی در دود مایع عامل خواص ضد قارچی آن است. بنابراین استخراج این ترکیبها از دود مایع انجام شده و آنالیز کیفی بهوسیله روش کروماتوگرافی گازی اسپکتروسکوپی جرمی (GC/MS) و آنالیزهای کمّی برای اندازهگیری فنول کل و ترکیبهای آلکالوئیدی با استفاده از روش اسپکتروفتومتری انجام شد. مقایسه نتایج نشان داد که اثرهای کنترلی ترکیبهای آلکالوئیدی بیشتر از ترکیبهای فنولی و اسیدی در دود مایع تولید شده از ضایعات توتونی است. نتایج این تحقیق نشان از توان بالای دود مایع در مهار زیستی قارچهای بیماریزا دارد.
صادق عنبرستانی؛ علیرضا رضازاده؛ آیت اله رضایی
چکیده
سیاهدانه (Nigella sativa L.) گیاهی دارویی و متعلق به خانواده آلاله میباشد. دانههای این گیاه در طب سنتی برای درمان بیماریهای آسم، التهاب، دیابت و فشار خون بالا استفاده میشود. کشت سلولی این گیاه بهدلیل ترکیبهای فعال و کاربرد در پزشکی دارای اهمیت است. در این تحقیق، بهمنظور بررسی اثر عصاره مخمر و ساکارز بر ویژگیهای رشد سلول و صفات ...
بیشتر
سیاهدانه (Nigella sativa L.) گیاهی دارویی و متعلق به خانواده آلاله میباشد. دانههای این گیاه در طب سنتی برای درمان بیماریهای آسم، التهاب، دیابت و فشار خون بالا استفاده میشود. کشت سلولی این گیاه بهدلیل ترکیبهای فعال و کاربرد در پزشکی دارای اهمیت است. در این تحقیق، بهمنظور بررسی اثر عصاره مخمر و ساکارز بر ویژگیهای رشد سلول و صفات بیوشیمیایی کشت سلولی سیاهدانه آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول سه غلظت عصاره مخمر (صفر، 0.5 و ۱ میلیگرم در لیتر) و فاکتور دوم سه غلظت ساکارز (30، 4۵ و60 گرم در لیتر) انتخاب گردید. پس از گذشت چهار روز از اعمال تیمارها، میزان رشد، آنتوسیانین، مقدار پروتئین محلول، فعالیت آنزیم پراکسیداز، محتوی فنول، غلظت پراکسید هیدروژن و پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی ارزیابی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد عصاره مخمر به تنهایی بر رشد سلولها مؤثر بود و عصاره مخمر و ساکارز باعث افزایش معنیدار مقدار آنتوسیانین، مقدار پروتئین محلول، محتوی فنول، غلظت پراکسید هیدروژن و پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی شد. این در حالیست که فعالیت آنزیم پراکسیداز بهصورت معنیداری نسبت به نمونه شاهد کاهش یافت. نتایج نشان داد احتمالاً ساکارز و عصاره مخمر از طریق تأمین منابع غذایی و القاء تنش اکسیداتیو، آثار خود را بر روی سلولهای سیاهدانه نشان دادند
ایرج برنوسی؛ مراد جعفری؛ جواد احمدی دیزجی
چکیده
در این مطالعه، اثر دو روش تلقیح (شناورسازی و اسپری) و دو سویه Agrobacterium rhizogenes (A13 و GMI9534) برای القاء ریشههای مویین روی ریزنمونههای مختلف (هیپوکوتیل، کوتیلدون، برگ و گره ساقه Teucrium chamaedrys L. بررسی شد. سویه GMI9534 نتوانست در هیچیک از ریزنمونهها ریشه مویین القاء کند، در حالیکه سویه A13 فقط قادر به القاء ریشههای مویین روی ریزنمونههای ...
بیشتر
در این مطالعه، اثر دو روش تلقیح (شناورسازی و اسپری) و دو سویه Agrobacterium rhizogenes (A13 و GMI9534) برای القاء ریشههای مویین روی ریزنمونههای مختلف (هیپوکوتیل، کوتیلدون، برگ و گره ساقه Teucrium chamaedrys L. بررسی شد. سویه GMI9534 نتوانست در هیچیک از ریزنمونهها ریشه مویین القاء کند، در حالیکه سویه A13 فقط قادر به القاء ریشههای مویین روی ریزنمونههای برگ و گره ساقه بود. البته روش تلقیح شناورسازی، با فراوانی بالای القای ریشه مویین (بیش از 3/73%)، بسیار موفقیتآمیز بود و ریزنمونههای برگ بالاترین فراوانی القاء (3/83%) را نشان دادند. لاینهای ریشه مویین تراریخته بهوسیله آنالیز PCR با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژنهای rolA و rolB تأیید شدند. 20 لاین ریشه مویین مستقل از هم، کشت شده روی محیط کشت MS جامد عاری از تنظیمکننده رشد، تفاوت معنیداری از نظر طول کلی و انشعابدهی ریشه داشتند. این متغیرها در تمام واکشتها پایدار بودند، از اینرو 7 لاین ریشه مویین براساس این خصوصیات رشدی انتخاب شدند. متعاقباً، کشتهایی از لاینهای انتخاب شده در محیط کشت MS مایع نصف غلظت برای پیگیری میزان تولید زیستتوده در یک دوره کشت 90 روزه فراهم شد. بین لاینها تنوع قابل توجهی از نظر ظرفیت رشدی مشاهده شد. لاین TC-HR-16 بیشترین مقدار زیستتوده تر (9100 میلیگرم در هر 30 میلیلیتر محیط کشت) را با 455 برابر افزایش نسبت به مایع تلقیح اولیه در طی دوره کشت 10 هفتهای تولید کرد. لاینهای ریشه مویین با خصوصیات عالی حاصل از این مطالعه میتوانند برای بهبود تولید متابولیتهای ثانویه باارزش دارویی Teucrium chamaedrys L. استفاده شوند.
محمدجواد ثقهالاسلامی؛ سید غلامرضا موسوی؛ طاهره برزگران
چکیده
امروزه تغییر الگوی کاشت به سمت گیاهان مقاوم به کمآبی بهعنوان راهکاری برای مقابله با خشکی مطرح شدهاست. بهمنظور مطالعهی اثر سطوح آبیاری و تاریخ کاشت بر عملکرد و بازدهی مصرف آب چای ترش (Hibiscus sabdariffa L.)، آزمایشی در سال زراعی 1389-1388 در مزرعهی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند انجام شد. مقادیر آبیاری ...
بیشتر
امروزه تغییر الگوی کاشت به سمت گیاهان مقاوم به کمآبی بهعنوان راهکاری برای مقابله با خشکی مطرح شدهاست. بهمنظور مطالعهی اثر سطوح آبیاری و تاریخ کاشت بر عملکرد و بازدهی مصرف آب چای ترش (Hibiscus sabdariffa L.)، آزمایشی در سال زراعی 1389-1388 در مزرعهی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند انجام شد. مقادیر آبیاری در سه سطح (100، 60 و 20 درصد تبخیر و تعرق گیاه مرجع) بهعنوان کرتهای اصلی و تاریخهای مختلف کاشت در سه سطح (20 اردیبهشت، 10 خرداد و 30 خرداد) بهعنوان کرتهای فرعی در نظر گرفته شدند. آزمایش در قالب طرح کرتهای خرد شده بهصورت بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد که سطوح مختلف آبیاری و تاریخ کاشت اثر معنیداری بر تعداد گل در مترمربع، وزن تر و خشک گل، عملکرد زیستتوده کل و بازدهی مصرف آب (گل و زیستتوده) داشت. بیشترین تعداد گل در مترمربع (42/62)، وزن تر گل (50/62 گرم در مترمربع)، وزن خشک گل (30/10 گرم در مترمربع)، عملکرد زیستتوده کل (3/150 گرم در مترمربع)، بازدهی مصرف آب گل (024/0 گرم بر لیتر آب مصرفی) و بازدهی مصرف آب زیستتوده (532/0گرم بر لیتر آب مصرفی) مربوط به تاریخ کاشت اول (20 اردیبهشت) بود. همچنین بیشترین تعداد گل در مترمربع (88/55)، وزن تر گل (40/72 گرم در مترمربع)، وزن خشک گل (46/11 گرم در مترمربع)، عملکرد زیستتوده کل (5/142 گرم در مترمربع)، بازدهی مصرف آب گل (042/0 گرم بر لیتر آب مصرفی) و بازدهی مصرف آب زیستتوده (897/0 گرم بر لیتر آب مصرفی) مربوط به سطح آبیاری 20% تبخیر و تعرق گیاه مرجع بود. سطوح آبیاری و تاریخ کاشت اثر معنیداری بر شاخص برداشت گل در بوته نداشت. اثر متقابل آبیاری و تاریخ کاشت بر وزن تر و خشک گل، عملکرد زیستتوده کل و بازدهی مصرف آب (گل و بیوماس) معنیدار شد. بیشترین مقادیر این صفات مربوط به تیمار تاریخ کاشت 20 اردیبهشت و سطح آبیاری 20% تبخیر و تجمع گیاه مرجع بود. بهطور کلی با توجه به بروز سرمای زودرس پاییزه و طولانی بودن دورهی رشد چای ترش، کشت این گیاه در اقلیم بیرجند توصیه نمیشود. در عین حال نتایج این آزمایش نشان داد که نیاز آبی این گیاه کم است.