بیوتکنولوژی
مهران نوروزپور؛ ناصر زارع؛ رسول اصغری زکریا؛ پریسا شیخ زاده
چکیده
آلودگی میکروبی یکی از چالشهای اصلی و از عوامل تأثیرگذار در پاسخ ریزنمونهها در کشتهای درون شیشهای است، بهویژه در گیاهان چوبی که ریزنمونهها از رویشگاه طبیعی تهیه میگردد. در تحقیق حاضر، جهت بررسی تأثیر بنومیل بر میزان آلودگی و رشد ریزنمونههای گره قرهقاط (Vaccinium arctostaphylos L.)، از محیط کشت MS حاوی غلظتهای مختلف بنومیل (0 تا2000 ...
بیشتر
آلودگی میکروبی یکی از چالشهای اصلی و از عوامل تأثیرگذار در پاسخ ریزنمونهها در کشتهای درون شیشهای است، بهویژه در گیاهان چوبی که ریزنمونهها از رویشگاه طبیعی تهیه میگردد. در تحقیق حاضر، جهت بررسی تأثیر بنومیل بر میزان آلودگی و رشد ریزنمونههای گره قرهقاط (Vaccinium arctostaphylos L.)، از محیط کشت MS حاوی غلظتهای مختلف بنومیل (0 تا2000 میلیگرم بر لیتر) استفاده شد. همچنین، جهت بررسی برهمکنش بنومیل، محیط کشت پایه و ترکیب هورمونی بر پاسخ رشدی ریزنمونهها، محیط کشتهای پایه مختلف (MS، AN و WPM) حاوی IBA (0.1 میلیگرم بر لیتر)، سیتوکینین (زآتین، BAP و TDZ در غلظتهای 0، 0.5، 1 و 2 میلیگرم بر لیتر) و بنومیل (صفر و 150 میلیگرم بر لیتر) بررسی شدند. نتایج نشان داد که استفاده از غلظتهای مختلف بنومیل در محیط کشت پایه MS تأثیر معنیداری بر میزان آلودگی ریزنمونهها نداشت، ولی استفاده از بنومیل در غلظتهای پایینتر (400 میلیگرم بر لیتر یا کمتر)، شرایط رشدی مناسبی را فراهم کرد. اثرمتقابل تیمارها تأثیر معنیداری بر درصد زندهمانی و برگدهی ریزنمونهها داشت. در محیط MS، درصد زندهمانی و برگدهی در حضور بنومیل بیشتر از محیط فاقد بنومیل بوده، ولی در محیطهای AN و WPM درصد زندهمانی و برگدهی بهطور معنیداری در حضور بنومیل کاهش پیدا کرد. علاوهبراین، در محیطهای AN و WPM حاوی سیتوکینین، حضور بنومیل باعث کاهش معنیدار درصد برگدهی شد، ولی در محیط MS بسته به نوع و غلظت سیتوکینین تأثیر بنومیل متفاوت بود.
رقیه حضرتی جهان؛ ناصر زارع؛ سارا دژستان؛ پریسا شیخ زاده مصدق
چکیده
کشف تولید تاکسانها در فندق (Corylus avellana L.) و کشتهای سلولی آن علایق و امیدهای زیادی را برای مطالعه و کاربرد کشت سوسپانسیون سلولی فندق بهعنوان یک راهکار زیستفناوری برای تولید تاکسول و سایر تاکسانها ایجاد کرده است. در این تحقیق، تأثیر تنظیمکنندههای رشد گیاهی (سطوح مختلف 2,4-D و NAA در ترکیب با Kin و BAP) بر رشد کشتهای سلولی فندق و تأثیر ...
بیشتر
کشف تولید تاکسانها در فندق (Corylus avellana L.) و کشتهای سلولی آن علایق و امیدهای زیادی را برای مطالعه و کاربرد کشت سوسپانسیون سلولی فندق بهعنوان یک راهکار زیستفناوری برای تولید تاکسول و سایر تاکسانها ایجاد کرده است. در این تحقیق، تأثیر تنظیمکنندههای رشد گیاهی (سطوح مختلف 2,4-D و NAA در ترکیب با Kin و BAP) بر رشد کشتهای سلولی فندق و تأثیر ترکیب محرک (متیل جاسمونات 100 و 150 میکرومولار، کیتوسان 30 و 60 میلیگرم در لیتر و امواج فراصوت 1 و 2 دقیقه) و پیشماده (آمینوبنزوئیک اسید 10 و 20 میلیگرم در لیتر و فنیلآلانین 1 و 2 میلیمولار) بر تولید تاکسول در کشت سوسپانسیون سلولی بررسی شد. نتایج نشان داد که تیمارهای تنظیمکننده رشدی، رشد سلول فندق را در کشت سوسپانسیون بهطور معنیداری تحت تأثیر قرار داد. رشد سلولها در محیط کشت MS حاوی یک میلیگرم در لیتر 2,4-D و 0.5 میلیگرم در لیتر بنزیل آمینوپورین (BAP) و 150 میلیگرم در لیتر آسکوربیک اسید در مقایسه با سایر تیمارها بهطور معنیداری بیشتر بود. بین تیمارهای محرک نیز از نظر رشد و زندهمانی سلولی، EC و pH محیط کشت و تولید تاکسول اختلاف معنیداری وجود داشت. بهطور کلی، اعمال تیمارهای محرک در مقایسه با تیمار شاهد (بدون محرک)، موجب کاهش تکثیر و رشد سلولی شده ولی میزان تاکسول را بهطور معنیداری افزایش داد. بیشترین مقدار تاکسول (15.27 میلیگرم در لیتر) در تیمار دو دقیقه امواج فراصوت و 20 میلیگرم در لیتر آمینوبنزوئیک اسید در ریزنمونه بذر بدست آمد که 132.78 برابر بیشتر از مقدار تاکسول در تیمار شاهد بود.
سیامک ذیشان؛ رسول اصغری زکریا؛ ناصر زارع
چکیده
سیاهدانه (Nigella sativa L.) گیاهی یکساله از خانواده آلاله است که دانه آن حاوی پروتئین، آلکالوئیدها، کینونها، ساپونین و اسانس فرّار بوده و علیه برخی از باکتریها و درمان بسیاری از بیماریها بکار میرود. در این تحقیق القاء پلیپلوئیدی در گیاه سیاهدانه از طریق تیمار بذر با غلظتهای 0، 025/0، 05/0، 1/0 و 2/0 درصد کلشیسین در مدت زمان 8، 24 و ...
بیشتر
سیاهدانه (Nigella sativa L.) گیاهی یکساله از خانواده آلاله است که دانه آن حاوی پروتئین، آلکالوئیدها، کینونها، ساپونین و اسانس فرّار بوده و علیه برخی از باکتریها و درمان بسیاری از بیماریها بکار میرود. در این تحقیق القاء پلیپلوئیدی در گیاه سیاهدانه از طریق تیمار بذر با غلظتهای 0، 025/0، 05/0، 1/0 و 2/0 درصد کلشیسین در مدت زمان 8، 24 و 48 ساعت در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی در سه تکرار بررسی شد. تعیین درصد گیاهان تتراپلوئید از طریق بررسی صفات مورفولوژیکی و مشاهدات کروموزومی انجام شد. تجزیه واریانس دادههای حاصل نشان داد که اثر غلظت کلشیسین، مدت زمان تیمار و اثر متقابل آنها بر زندهمانی گیاهان و درصد القاء تتراپلوئیدی معنیدار است. با افزایش غلظت کلشیسین و مدت زمان تیمار، درصد جوانهزنی بذرها و زندهمانی گیاهان حاصل بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافت. کمترین تعداد گیاهان زنده مانده در غلظت 2/0% کلشیسین با زمان تیمار 24 و 48 ساعت مشاهده شد. بیشترین درصد گیاهان تتراپلوئید القاء شده (9/9%) در غلظت 05/0% کلشیسین با مدت زمان تیمار 48 ساعت بدست آمد که تفاوت معنیداری با غلظتهای 1/0% و 2/0% آن با همین زمان تیمار نداشت. البته گیاهان حاصل از تیمار با کلشیسین، ارتفاع بوته، فواصل میانگره، طول و عرض کپسول بیشتری نسبت به گیاهان دیپلوئید داشتند. علاوهبر این، آنها دارای روزنههای بزرگتر با تعداد کمتر در مقایسه با گیاهان دیپلوئید بودند.